ویدئو/
نصر: دریاچهای که آینهی آسمان بود، حالا فقط خاطرهای در قاب غبار نشستهی دلهاست. ارومیه… نگین نیلگون آذربایجان، آرامآرام، نفسنفس، زیر آفتاب بیرحم بیتدبیری خشکید، مثل اشکهای مادری که فرزندش را از دست داده باشد؛ آرام و بیصدا، اما پر از اندوه.
کاش آن روزها، آن فرصتهای ناب، آن دستهایی که باید کاری میکردند، بیدارتر بودند. کاش دریاچه، سهم یک نسل نبود، که میراثی برای فرداها باقی میماند.
یادش بهخیر…
صدای خندههای کودکانه در ساحل، نمکهایی که بر پوستمان جا میگذاشتند، قایقهایی که بر موجهای آرامش میرقصیدند… امروز اما، فقط صدای باد است که میان تپههای نمک زوزه میکشد. دریا رفته، اما جای خالیاش مثل زخم باز، در دلمان مانده.
▫️قال سنه قوربان، اورمو دریاچهسی…
تو رفتی، اما ما هنوز امیدواریم، شاید روزی دوباره برگردی، شاید بازهم آبی شوی، بازهم زندگی را به این خاک بازگردانی…
ای دریاچهی بیصدا، ما هنوز دوستت داریم.
✔️هنرنمایی استاد آیدین شرقی در بستر نمکی دریاچه ارومیه