یادداشت/
پشت پرده نقره ای
نصر: هنر سینما که در سال های دور از آن به عنوان صنعت سینما نیز یاد می گردید، تاریخ پرفراز و نشیبی را طی کرده است و امروزه با ظهور رسانه های نوین جایگاه سینما تضعیف شده و کارکرد و کاربری آن نیز تغییر پیدا کرده است.
سينما از همان آغاز محلي براي تبلور انديشه ها و افكـار بشـري بـوده و بسـياري از فيلم هاي دوران صامت سينما تجلي گاه نقدهاي عميق اجتماعي هستند. با ايـن حـال، ورود اين صنعت به ايران همانند بسياري ديگر از مظاهر مدرنيته، همراه با مشکلات فراواني بـوده است.
نگاه خودمحورِ دربار سـلطنتي بـه پديـده سـينماتوگراف و بهـره گيـري از آن بـراي برآوردن آرزوهاي شخصي پادشاه و ايجاد سرگرمي براي درباریان، سودجويي بازارياني كه فارغ از نگرش هنري، سينما را ابزاري بـراي كسـب درآمـد هنگفـت مـي انگارنـد. بـي تـوجهي روشنفكران به ظرفيت هاي سينما براي تاثيرگذاري بر اجتماع، و نگرش عمومي به سينما به مثابه ابزاري مفرح براي وقت گذراني و سرگرمي از جمله مولفه هايي است كـه باعـث شـد سينماي ايران در دهه هاي آغازين فعاليت خـود در مسـيري ناهموار قرار گیرد و از رسـالت نهادين اين هنر براي نقد و تحول اجتماعي بركنار بماند.
پس از انقلاب دیجیتالی فضای سینما نیز از آنالوگ به دیجیتال تغییر کرد، و عده زیادی از سینماگران در مشاغلی مانند لابراتور فیلم، فیلمبرداری، تدوین و... که همه آن ها با سیستمهای آنالوگ بر پایه نگاتیو کار میکردند، شغل خود را از دست دادند. و تنها عده کمی از آنها توانستند خود را با شرایط جدید وفق دهند و به صنعت سینمای دیجیتال بپیوندند. اما اغلب آنها بر حسب اقتضای سنی، توان یا حوصله فراگیری سینما بر پایه تکنولوژی را نداشته و بیکار شدند. اغلب این اشخاص که همواره پشت صحنه حضور داشتند و برای عموم مرد کمتر شناخته شده هستند، فاقد حداقلهای لازم برای یک زندگی آبرومندانه می باشند و متاسفانه (به جز رفع مشکل بیمه هنرمندان) حمایت های اساسی از این جامعه بزرگ تاثیرگزار که نقش موثری از بسیاری از تولیدات مهم تاریخ سینما داشتند، نمی گردد.
سینمای عصر امروز نیز شاید بیشتر از هر هنر و صنعت دیگری متضرر شده است. با فروکش کردن اپیدمی کوید19 و به حداقل رسیدن محدودیت های کرونایی هنوز سینما جان تازه ای نگرفته است. چرا که از سویی چالش های تولید و عدم سرمایه گذاری در این صنعت، افشاگری هنزمندان زن سینما در باره مسائل اخلاقی و از سمتی دیگر عدم انسجام و وحدت رویه در حوزه مدیریتی وزارت فرهنگ و ابهام در باره کارکرد شورای سینما، هنرمندان هنر هفتم در ایران را سر در گم کرده است.
فازغ از نحوه سیاست گذاری و مشکلات داخلی و ساختاری هنر سینما در ایران، فناوری و بروز و ظهور ابزارهای رسانه ای جدید نیز حیات هنر سینما را با بحران جدی مواجه کرده است. پیشرفت تکنولوژی در عصر ارتباطات و توسعه شبکه های اجتماعی و پلتفرم های متنوع ارتباطی تماشاگران را از روی صندلی های سینما بلند کرده و آنها را در اتاق خواب، مترو و تاکسی در هر زمانی سرگرم می سازد.
با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی و پلتفرم های آنلاین نمایش فیلم، ذائقه و سلیقه مردم نیز تغییر پیدا کرد و مردم از پرده نقره ای 122 ساله سینما فاصله گرفته و به ویدیوهای غیر حرفه ای کوتاه و بلند روی آوزند. در یک حالت خوش بینانه می توان گفت تکنولوژی های نوین رسانه ای سبب شد تا مردم سینما را به خانه ها و گوشی های همراه خود ببرند که البته این عمل بسیازی از مشاغل را که به صورت مستقیم و غیر مستقیم با این صنعت سرو کار داشتند با بحران جدی مواجه نمود.
بستر شبکه های اجتماعی فرصتی برای برخی سودجویان فراهم آورده که حقوق و مالکیت مادی و معنوی فیلم های تولیدی را نقض کرده و آن ها را قبل از اکران رسمی به سرقت برده و سپس اقدام به پخش غیر قانونی و غیر اخلاقی آن ها از طریق این شبکه ها نمایند. علاوه بر این افرادی که خود را با عناوینی همانند شاخ مجازی، مدل اینستاگرامی و یا بلاگر معرفی می کنند با جولان دادن در این شبکه ها خود را به تهیه کنندگان و سرمایه گذاران این صنعت هنری تحمیل و تزریق می نمایند تا نابازیگران جدیدتری با هویت های مجازی کاذب روی پرده نقره ای خودنمایی کنند.
هم اکنون صنعت سینما با چالش هایی همانند اقتصاد ژلهای سینما، عدم توسعه سریع زیرساختهای نمایش، هزینه بالای تولید فیلم، فاصله چشمگیر با دانش و فناوری روز فیلمسازی دنیا، عدم تناسب منابع با خواستهها، ممیزی دردسرساز و بی قاعده دست و پنجه نرم می کند که برای رفع این چالش ها یک برنامه ریری دقیق و هدفمندی جهت احیا نفس های از کارافتاده سینما لازم است.
به قلم : دکتر مهدی حیدری - دانش آموخته سینما و رسانه - رئیس انجمن سینماگران آذربایجان شرقی
انتهای پیام/
نصر