یادداشت نصر /
تلخی فراق «کامیار شکیبایی» بر کام تئاتر تبریز
نصر: خبر کوتاه بود، «کامیار شکیبایی» درگذشت...
برای یک خبرنگار حوزه هنر از دست دادن هنرمندان، کمی با سایر افراد متفاوت است، چراکه خبرنگار علاوه بر اینکه به تماشای هنر آن ها مینشیند، گفتار، رفتار، منش، مهربانی، تندی و حالات آن ها را چه در تنهایی و چه در میان سایر دوستان هنرمند می بیند و به خاطر می سپارد.
«کامیار شکیبایی» علاوه بر مهارت بازیگری، مهارت و هنر "خود بودن" داشت، اگرچه سخنانش برای بسیاری از افراد خوشایند نبود اما این موضوع او را به هیچ گونه ریا و دورویی وادار نمی کرد.
گاهی تلخ و بُرّنده سخن می گفت و همیشه صراحت چاشنی جملاتش بود، تعارفی نداشت، اهل مبالغه هم نبود، ویژگی های تمام و کمالی که یک خبرنگار به دنبالش بود.
در تئاتر تبریز وقتی سخن از کامیار شکیبایی می شد، یعنی کسی که کارش را نسبت به احوالش پیش می برد، «نه» گفتن او معنی خالص «نه» بود و اگر رضایتی در کارش بود آن را به غایت ارزشمند انجام میداد.
نگاه های او در آثارش از چشم هیچ بیننده ای دور نمیماند، بالاخص خبرنگاران، نگاه های او در آثار اخیر همچون «کومور»، «جلال»، «سیستم گرون هُلم»، «دخترم نرگس» همه و همه با مهارت او در ایفای نقش های مختلف در قاب یادها و دوربین ها ماندگار شد.
«کامیار شکیبایی» نه تنها با هنر نمایشی خود، بلکه با صدای ماندگار خود نیز بر اشعار و متون بسیاری جان بخشید، صدایی آشنا که خاطره هایی از «خسرو خانه سبز» را در یادها زنده می کرد.
شاید او به اندازه سنّ این خبرنگار، سطرها نوشته بود، در سال های اخیر هم صفحه اینستاگرام او دفتری از افکار و نوشته هایش بود، لزومی برای پنهان کردن عقاید و افکارش نمی دید، گاه اشک هایش دل سوزان تر از هر مرثیه ای بود.
تبریز
گفته هایی داشت از این شهر، گاهی حرف هایش را می شد از سیگار کشیدن زیر باران در محوطه مجتمع فرهنگی و هنری الف خواند، هرچه بود در سینه نگاه نمی داشت، بر زبان می آورد و سینه را از حرف های گفته نشده پر نمی کرد.
در جمع رفیقان هم شکیبایی جایگاه متفاوتی داشت، از دوستان گرمابه و گلستانش تا آشنایان به ظاهر دوست تفاوت او در افکار و عقایدش را باور داشتند، برخی بر بازی بودن آن ها نیز معتقد بودند اما هر چه بود او زندگی را از نگاه خود جز به جز تعریف می کرد.
نمی دانم کام زندگی با او یار بود یا نه، اما رفتن «کامیار شکیبایی» کام تئاتر و هنر تبریز را تلخ کرد.
انتهای پیام/
نویده رئوف فرد