یادداشت نصر |

آب رفت، اعتماد هم رفت؛ چرا ارومیه هنوز زنده نشد

1404/05/18 - 09:10 - کد خبر: 142878 نسخه چاپی

نصر: آب مایه حیات است. دریاچه ارومیه مایه حیات است. مشارکت مایه حیات است

این یادداشت در واکنش به صحبت های اخیر رئیس جمهور پزشکیان نوشته می شود که از خبرنگاران و اصحاب رسانه خواسته است در مورد مسایل آب وارد شوند، وضعیت را مشاهده کنند و برای مردم توضیح دهند. 
کمبود آب، قطعی برق و در نتیجه مشکل مضاعف برای اغلبخانه ها، تداوم گرمای هوا که به دلیل خشک شدن دریاچه ارومیه به شکل گسترده و پایداری در تبریز تجربه می شود،کم آبی سد بوکان و در نتیجه کاهش ورودی آب زرینه رود و کاهش فشار و قطعی آب در مناطقی از تبریز، خشک شدن دریاچه ارومیه  عزیزمان، بی آبی در بناب، افزایش سطح کشت چغندر در حوزه آبریز دریاچه ارومیه و هزار مورد دیگر همه و همه نشان از یک مساله مهم دارد؛ وضعیت آب در این مملکت از مرحله بحران گذشته است و ما در مرحله ورشکستگی آبی قرار داریم؛ ورشکستگی آبی
چرا فهم دقیق تمایز میان بحران آب و ورشکستگی آبی مهم است؟ متخصصان این تفاوت را از این جهت بسیار مهم می دانند که ما هر چه زودتر قبول کنیم مسائل اخیر آبی کشور در حوزه شرب و محیط زیست بحران زود گذر و یا حتی میان مدت نیست بلکه مساله ای همیشگی است و راه حل های جدید و در نتیجه انطباقی دوباره با محیط زیست می طلبد امکان چاره جویی و رسیدن به راه حل های دیگر، تکنولوژی های به روزتر و انطباقی کارامد با سرعت بیشتری اتفاق خواهد افتاد. البته اگر مدیران ما یاد بگیرند به جای ترساندن مردم _مثلا اینکه اگر صرفه جویی نکنیم فقط 70 روز آب داریم_ موقعیت را دقیق و با نشان دادن چالش های پیش رو و شفاف با مردم در میان بگذارند تا همین شفافیت در نهایت بتواند باعث جلب مشارکت مردم شود؛ تا زمانی که مردم نتوانند به صحبت های مسئولان اعتماد کنند خبری از مشارکت نخواهد بود آقای رئیس جمهور.
خصوصا مردم این منطقه که زخم دریاچه ارومیه را نیز بر سینه دارند و هیچ گاه برخوردهای امنیتی و بگیر و ببندها را با فعالان محیط زیست آذربایجان در پایان دهه 80 _دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد_ از یاد نخواهند برد. برخوردهایی که گاها باعث می شد حتی نام بردن از دریاچه ارومیه نیز با بگیرو ببند مواجه شود. افسوس اگر همان زمان با برخورد های دقیق و شفاف با مساله برخورد میشد و صحبت کارشناسان مبنای عمل قرار میگرفت شاید زخم دریاچه ارومیه به این شدت و حدت بر کالبد این منطقه سنگینی نمیکرد.

دریاچه ارومیه زخمی به زندگی،زخمی به محیط زیست،زخمی تاریخی به اعتماد
برای مثال درمورد وضعیت اخیر و دردناک دریاچه ارومیه سعید عیسی پور، عضو دبیرخانه کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، سال جاری را یک سال استثنایی از نظر اقلیمی خوانده و به نوعی از عملکرد این ستاد دفاع کرده است.«برخلاف برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی که با بزرگنمایی مشکلات به جای ارایه راهکار، نگرانی های بی اساس ایجاد می کنند، واقعیت ها نشان می دهد احیای دریاچه ارومیه یک فرآیند تدریجی اما پایدار است.»
او خشکی اخیر دریاچه ارومیه را به شرایط اقلیمی حال حاضر ربط داده و گفته است: «کاهش 30 درصدی بارش ها نسبت به میانگین درازمدت و افزایش 1.5 تا 2 درجه ای دما (طبق آمار رسمی) در حوضه آبریز دریاچه ارومیه نشان می دهد سال جاری یک سال استثنایی از نظر اقلیمی است، در چنین شرایطی، اولویت دهی به تامین آب شرب شهرهای پایین دست سدهای حوضه آبریز دریاچه ارومیه از جمله سدهای بوکان، مهاباد، زولا و شهرچای یک تصمیم اجتناب ناپذیر و انسانی بوده است اما محمد درویش در مصاحبه با اعتماد در این باره می گوید ما پیش از این به مراتب سال های بدتری هم در حوضه آبریز دریاچه ارومیه داشتیم اما هرگز چنین خشکی در دریاچه وجود نداشته است. از طرف دیگر سال گذشته در حوضه آبریز دریاچه ارومیه ترسالی داشتیم و چند سال قبل از آن هم ترسالی داشتیم اما حتی در زمانی هم که با ترسالی مواجه بودیم، متولیان ستاد دریاچه ارومیه و مسوولان استان نتوانسته اند دریاچه را نجات دهند و در واقع دریاچه چه در زمان ترسالی و چه در زمان خشکسالی؛ هیچ وقت نتوانسته است به شرایط نرمال خود حتی نزدیک شود. نکته مهم اینکه عزم لازم برای احیای دریاچه ارومیه وجود ندارد. این جمله را دوباره و دورباه باید تکرار کرد.
مشخصا همانطور که ترساندن بدون راه حل مردم چاره کار نیست توجیه وضعیت، لفاظی و ....بدون پشتوانه کارشناسی هم باعث عدم اعتماد مردم می شود.
کافیست مردم بفهمند اینکه تا کنون با وجود تلاش های گسترده ستاد احیا در دوره اول ریاست جمهوری آقای روحانی، دریاچه احیا نشده به دلیل عدم عزم جدی همگانی برای این مساله در سالها و دوره های بعدی بوده و فعالیتهایی مانند کارزار و امضا و استوری ما را به جایی نخواهند رساند مگر مطالبه جدی این موضوع؛برای مثال چرا با وجود وعده های بسیار هنوز از ارس یا سد کانی سیب آبی به دریاچه نرسیده است؟ آیا درست است که آب قبل از رسیدن به دریاچه در مسیر با پمپ دزدیده می شود؟ اگر عزم جدی برای احیا وجود داشت چرا کلمه نکاشت از دوره دوم از ستاد احیا حذف شده و سطح زیر کشت چغندر این همه افزایش یافت . چرا برای صنایع گردشگری و جایگزین کار جدی انجام نشده تا با ایجاد اشتغال در ان زمینه ها از تکیه مردم محلی به کشاورزی کاسته شود و چرا گاها تا مرحله دو قطبی سازی "یا کشاورزی یا دریاچه ارومیه" پیش رفته ایم.

آب شرب ؛ صرفه جویی لازم است؛ یک بار برای همیشه
عدم صرفه جویی آب شرب با توجیه اینکه دز ایران کشاورزیو صنعت بالاترین میزان مصرف آب را دارد درست نیست. قیمت تمام شده آب شرب بسیار بالاست و همچنین ضعف و اشتباه و هدررفت در یک بخش نباید به برخورد های بازخوردی ما منجر شود. صرفه جویی در مصرف آب شرب به عنوان یک قدم موثر و راهبردی هم درکوتاه مدت و هم میان مدت ضروری است. رفتار صرفه جویی و رعایت الگوی مصرف باید به عنوان یک روند وارد زندگی انسان ها خصوصا در کشورهای خشک و آسیب پذیرتر شود. صرفه جویی آب شرب یک رفتار نمادین نیست و مسلما به راهبردها و سایست های مشوق دولت نیز ارتباط دارد. با این حال هر کدام از شهروندان باید به مسئولیت شهروندی و انسانی خود عمل کند حالا که ثابت شده است که بخش های دیگر تصمیم گیر در این 40 سال درمورد مساله "آب" تصمیم گیری درستی نکرده اند و توسعه اتفاق افتاده در بخش های کشاورزی خصوصا حوزه آبریز دریاجه ارومیه توسعه ای غیر پایدار بوده . توسعه ای که عمدتا تنها به بازده فوری منوط بوده و به هیچ عنوان به تعریف توسعه پایدار و نگاه به نسل آینده وفادار نبوده_ باید روند را تغییر داد اما لزوم تغییر روند سیاست گذاری آب نباید باعث شود شهروندان در مورد آب شرب الگوی مصرف را نادیده بگیرند. هنوز میزان مصرف آب شرب ما 2 برابر حد جهانی است. مساله اصلاح الگوی مصرف در زمینه آب شرب جدی و تاثیرگذار است.

مطالبه و مشارکت ؛ حلقه گمشده
همانطور که قبلا هم در این یادداشت تاکید شده شهروندان نباید تنها به صرفه جویی بسنده کنند. یکی از  مهم ترین موارد در بحث ورشکستگی آبی ایجاد مطالبه عمومی و مشارکت است برای مثال در 7 سال اخیر هیچ حقابه ای برای دریاچه ارومیه از ارس گرفته نشده. کدام یک از اندیشمندان، روزنامه نگاران  و فعالین محلی در این ارتباط مطالبه ای جدی انجام داده اند.باید قبول کنیم انتشار استوری در مورد مرگ دریاچه ارومیه هیچ دردی دوا نخواهد کرد .همانطور کهبا وجود نوشتن و فیلمسازی و داستان نویسی در این مورد از پایان دهه 80 و ابتدای 90هیچ اتفاقی نیفتاده است. اگر چه فعالیت های روشنگرانه و روشنفکری نفی نمیشوند اما مطالبه واقعی از جنس مطالبه استرالیایی ها در جنگ غزه آرام، مداوم، بدون خستگی، با برنامه و بازخورد خواهد بود.باید برخورد های امنیتی گذشته را فراموش کنیم و دوباره به شکل جدی به مطالبه بپردازیم.

در پایان
داشتن درک درست از ورشکستگی آبی،عزم جدی برای حل مسایل، قانون گذاری با ضمانت اجرایی و نظارت مستمر،توجه به راه های جایگزین برای کشاورزی منطقه نظیر توسعه گردشگری، نیروگاه های خورشیدی، تلاش برای بازگرداندن سرمایه اجتماعی هدر رفته و در نتیجه جلب مشارکت واقعی مردم و بخش خصوصی مواردی هستند که باید یک به یکمبنای عمل ما قرار گیرند. ایران سرزمینی است که 5000 سال با خشکی و کم آبی به زیست ادامه داده و تمدنش را گسترده کرده است؛ تلاش کنیک که از ما به عنوان نسلی یاد نشود که نتواستند از چنین سرزمینی پاسداری کند.

به قلم حنانه منشی
انتهای پیام/
آب رفت، اعتماد هم رفت؛ چرا ارومیه هنوز زنده نشد نصر

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار