یادداشت/
از اقتصاد ارزشآفرین تا اقتصاد رانتی
1403/03/13 - 16:12 - کد خبر: 114191
نسخه چاپی
رابرت شیلر در اقتصاد روایی (Narrative Economics) بر نقش روایتها در شکلدادن به فهم ما از رخدادهای اقتصادی تاکید میکند. او به زیبایی نشان میدهد که داستانها، بهویژه داستانهای متقاعدکننده، توان اثرگذاری بر افراد و رفتار اقتصادی آنها را دارند.
روایت غالب رسانهای درباره «کارآفرین» ایرانی، رهبری الهامبخش و فردی سختکوش را به تصویر میکشد که بهرغم همه دشواریها و ناملایمات، کسبوکاری را به موفقیت رسانده و جمعی را بر سر سفره خود نشانده است. شیلر به ما میآموزد که چرا این روایتها رواج پیدا میکنند: چون از نظر احساسی جذاب هستند!
اما این روایتها هیچچیز درباره دسترسی به پول ارزانقیمت، ارتباطات سیاسی و انحصار ناشی از دخالتهای دولت نمیگوید. روایت ناقصی که رسانهها (خیلی اوقات در قالب رپرتاژ آگهیهای سفارشی) از موفقیت کارآفرینان رواج میدهند، از یکسو میتواند با دادن آدرس غلط درباره علل موفقیت، به گمراهی و شکست کارآفرینان جوان و سرخوردگی نوآوران واقعی منجر شود و از سوی دیگر سرمایهگذاران را به اشتباه اندازد.
در فضای تورمی ایران، دسترسی به منابع مالی ارزانقیمت از مهمترین علل رشد ثروت کارآفرینان است. تورم، ارزش بدهی را از بین میبرد و بهکارآفرینان اجازه میدهد بدهیهای قبلی خود را با پولی کمارزشتر پرداخت کنند، بههمیندلیل است که شرکتهای ایرانی تقریبا همیشه مشکل نقدینگی دارند! آنها میدانند که باید تا میتوانند پول را از شرکت خارج کنند، تبدیل به دارایی کنند و تسهیلات بگیرند. این کیمیاگری مالی، توهم سودآوری، شم اقتصادی و موفقیت مدیریتی میآورد و نبود نوآوری واقعی و نداشتن مدل کسبوکار (business model) باثبات را پنهان میکند، به همیندلیل است که به محض اینکه نرخ بهره واقعی مثبت میشود (امری که متداولترین حالت در یک اقتصاد سالم است) صدای ناله و فغان این «کارآفرینان» و بلندگوهای رسانهای آنها بلند میشود.
از سوی دیگر، فضای کسبوکار ایران بهشدت متاثر از روابط سیاسی و دخالتهای دولتی است. کارآفرینانی که روابط خوبی دارند، بهتر از پیچ و خمهای بوروکراتیک عبور میکنند و به قراردادهای نان و آبدار، یارانه و مقررات (regulation) حمایتگر دسترسی پیدا میکنند. این روابط معمولا به زمین بازی نابرابری منجر میشود که موفقیت در آن بیشتر وابسته به این است که چه کسی را میشناسید، تا اینکه چه کاری میکنید. این سرمایهخواری رفاقتی، اصول بازار آزاد را نقض میکند که در آن نوآوری و ارزش باید تعیینکننده موفقیت باشد.
بسیاری از کارآفرینان ستایششده ایران از دسترسی انحصاری به بازار که دولت برای آنها فراهم کردهاست، بهره میبرند. این دسترسی به آنها اجازه میدهد بدون آنکه محصول بهتری عرضهکنند، سود خوبی به جیب بزنند. دسترسی انحصاری به شکلهای مختلف، از جمله منع واردات و رانت مجوز در هر گوشه و کنار اقتصاد ایران دیده میشود. «داستان موفقیت» کارآفرینان ایرانی را باید با دیدی انتقادیتر بررسی کرد تا بتوان بین موفقیت ناشی از نوآوری و تلاش و موفقیت ناشی از دسترسی به پول ارزان، شبکه سیاسی و حمایت دولتی تمییز قائل شد. هرگاه کارآفرینی را در حال فخرفروشی برای جوانان دیدید، ابتدا از او درباره این سه عامل اصلی موفقیت بپرسید!
به قلم مهرداد بهاری/تحلیلگر اقتصادی
انتهای پیام/
روزنامه دنیای اقتصاد