ترجمه اختصاصی/
معماری مدرن شهری و طراحی سطوح ناهموار
نصر: فریدنریش هاندرتواسر معمار، مجسمهساز و نقاش اکسپرسیونیست معروف اتریشیتبار می گوید: "سطح هموار ساخته معماران بوده و مناسب ماشین ها است نه انسان". آثار او با دوگانگی بین نظم و بینظمی، قابل پیشبینی و غیرمنتظره بودن، عقلانی و غیرعقلانی بودن مشخص میشوند.
به گزارش نصر، او در ماجراجویی خلاقانه خود فقط دشمن خط مستقیم و سطح صاف نبود. او عقلگرایی معماری را زیر سئوال میبرد و مدعی فرمهای سیال و رنگهای چشمگیر بود.
او همچنین با آثارش تجربه معماری را فراتر از حس صرفا بصری ترویج میکند. هوندرتواسر ادعا کرد که لامسه، به ویژه، یکی از مهم ترین و به طور مداوم طرد شدهترین حواس در هنر معماری است.
در نتیجه، پروژههای او فراتر از استفاده از مصالح مختلف با چیدمانهای غیرمحتمل، مانند دیوارهای کاشیکاری شده با موزاییکهای رنگارنگ یا سقفهای خشن و طاقدار است. در بسیاری از خلاقیتهای معماری او، ساختارشکنی از فضایی «سنتی» با دیوارهای منحنی و کفهای ناهموار و مواج وجود دارد.
این هنرمند از این ایده دفاع کرد که معماری باید مردم را بالا ببرد و تحت سلطه قرار ندهد. به گفته هاندرتواسر، یک طبقه ناهموار و "سرزنده" به معنای بازیابی تعادل روانی و کرامت مردم است که توسط سیستم شهری غیرطبیعی و متخاصم نقض شده است. رقص سطوح در این نوع طراحی و مسیر موجدار شهروند را وادار میکند تا از محیط اطراف خود آگاه شود و تجربهاش را در معماری از طریق این ویژگی غیرمعمول و غیرمنتظره با لذت جدیدی فراموشنشدنیتر سازد.
البته ایده ارتباط بین تعادل ذهنی و عدم تعادل فیزیکی و استفاده از سطوح ناهموار و بینظمی در معماری نمونههای بسیار موفقی در سطح جهان داشته است.
به عنوان مثال، مرکز فرهنگی کاسا دی کالچرا در منطقه اسپانیایی گالیسیا که توسط پیتر آیزنمن و تیمش طراحی شده است و به عنوان یک سطح منحنی طراحی شده و یک توپوگرافی مصنوعی ایجاد میکند توجه بازدیدکنندگان را به زمین ناهموار اطراف گره میزند و یا طرح پیشنهادی ژان نوول برای موزه هنر ملی چین نیز سطوح موجدار در پایه ساختمان را در بر میگیرد و فضاهای عمومی را برای ملاقات و تفکر ایجاد میکند.
علاوه بر آنها، باید از زاها حدید، استاد فرمهای ارگانیک و سیال، با پروژه هایی برای سینمای بزرگ رباط در مراکش، و اطراف کاسا دا موزیکا در پورتوی پرتغال نام برد.
با این حال، علاوه بر آثار بزرگ عمومی و فرهنگی که از بی نظمی برای نشان دادن تجربه معماری کاربر استفاده میکنند، کفهای ناهموار اغلب در پروژه هایی با هدف کودکان دیده می شود.
درک کاربران کوچک که بیشتر مستعد ماجراجوییها و چالشها هستند، زمینهای بازی و مراکز اجتماعی، معماری «سنتی» را برای تحریک ظرفیت فیزیکی و فکری بازدیدکنندگان از بین میبرند. یک مثال خوب مرکز بازی پلیاسکیپ در چین است که از طریق توپوگرافی برجسته خود، توسعه مفهوم تعادل و آزادی تصمیمگیری را افزایش میدهد.
تپهها و رمپها به کودکان اجازه میدهند تا خطرات ناشی از عبور از دامنههای مختلف را با سرعتهای مختلف بررسی و ارزیابی کنند، محدودیتهای آنها را درک کرده و همزمان خودشان را به چالش بکشند. علاوه بر این، مهدکودک یوئه چنگ در پکن، دارای سطوح مواج و رنگارنگ است که منظره ای از ماه ایجاد می کند که کودکان می توانند در آن احساس راحتی کنند.
چه آثار آزمایشی هوندرتواسر باشد و چه پروژه های معماران بزرگ معاصر، سطوح ناهموار و مواج امری بیش از جسارت معماری ساده را نشان می دهد و باید آنها بهعنوان راههایی برای اتصال مجدد کاربر به معماری در عصری از سرعت که مردم تمایل دارند حتی با پای پیاده سریع و مستقل حرکت کنند، ارزشمند قلمداد شوند.
رضا عالش زاده
انتهای پیام/
منابع محلی