یادداشت مدیر مسئول/
داستان تکراری شکایت از رسانه/ از قلم خبرنگار تا کف خیابان
نصر: ۲۳ سال است که زندگی ام با خبر، اطلاع رسانی و ارتباطات گره خورده است؛ عشق و علاقه به کار رسانه دشواری های مسیر و نگاههای چندپهلو و منفعت طلبانه را تحمل کرده وهمچنان می کند.
پله های تکراری دادسرای تبریز آنهم به جهت شکایت و اتهام زنی صحنه ای تکراری یا به عبارتی لوکیشنی تکراری در سریال زندگی کاری امشده است.
شکایت حق هر شهروندی است ولی زمانی که شکایت ابزاری برای تحت فشار قراردادن ومجاب کردن باشد دیگر حق نیست؛ بلکه ظلمی نابخشودنی است.
در طول فعالیت رسانه ای ام بارها با شکایتهای رنگارنگی علیه خود ورسانه مواجه بودم ؛ خوشبختانه و یا متاسفانه شاکیان نیز معمولا صاحبان زر و زور بوده اند ؛ اتهام تکراری هم نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی!
اما هر دفعه به پشتوانه مستندات و فعالیت حرفه ای همچنین دفاع های جانانه وکیل جوان، متعصب و کاردان مان جناب آقای سینا یوسفی؛ سربلند از دادگاه بیرون آمده ایم.
این بار هم که در دفاع از تعدادی شهروندان خسارت دیده تبریزی در سایه کم توجهی یکی از کلینیکهای چشم پزشکی راهی دادگاه شده بودیم خوشبختانه نتیجه به نفع رسانه و حمایت از آگاهسازی افکار عمومی صادر شد.
این پرونده بر خلاف سایر پرونده ها برایم خیلی مهم بود چون در اثر بی توجهی ها ۶ نفر یک چشم شان را بر اثر عفونت از دست داده بودند و یک نفر هم درگذشته بود.
البته ناگفته نماند که سریال فشار بر رسانه با ابزار شکایت همچنان ادامه دارد تا زمانی که جایگاه واقعی رسانه وخبرنگار در جامعه مان دیده شود.
اگر خبرنگار واقعیت ها را با قلم اش بنویسد و بدون فشار قضایی پیگیر مطالبات مردم و افکار عمومی باشد ؛ کف خیابان خلوت می شود.
انتهای پیام/
امیر کریم زاد شریفی