سرمقاله ماهنامه نصر آذربایجان/
کلید گمشده توسعه آذربایجان / وعده های رنگین رئیس جمهور
فرهنگ لغات آکسفورد توسعه را اینگونه تعریف میکند: توسعه در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفتهتر شدن، قدرتمندتر شدن و حتی بزرگ شدن است.
"بروکفیلد" نظریهپرداز مشهور نیز در خصوص توسعه میگوید: توسعه را باید بر حسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر، بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.
این تعاریف کلاسیک زمانی در دنیای واقعی معنا پیدا میکنند که مردمان آن سرزمین درک صحیحی از توسعه را در تمام زمینهها داشته باشند و بیتردید توسعه نامتوازن نیز هیچ گاه پایدار نبوده و به سرعت رنگ میبازد.
منطقه پهناور و زرخیر آذربایجان به لحاظ ژئوپلوتیک در یکی از حساسترین مناطق ایران عزیز قرار گرفته است؛ اولاً دروازه اروپا است؛ ثانیاً گذرگاه تاریخی و ریشهای ایران به کشورهای اوراسیا محسوب میشود.
به همین دلیل همواره مردمان این خطه نه تنها توسعه را باور دارند، بلکه با نگاهی به رویکرد رشد و پیشرفت کشورهای همسایه همواره آن را از حاکمیت طلب میکنند؛ همچنین نگاهی به جایگاه تاریخی تبریز در اقتصاد، فرهنگ و ادبیات از وجود مکاتب متعدد و ماندگار در این خطه حکایت دارد.
مکاتبی که هر کدام در برههای از زمان تاثیرگذاری جهانی داشته و الگویی برای فعالان آن حوزه به شمار میرفتند. مکتب نقاشی، مکتب نگارگری و سایر مکاتب هنرمندانی را در دل خود پرورش میداد که هر کدام توسعه در بخشی را آنچنان عینیت میبخشیدند که نام یک مکتب را بر آن مینهادند.
حضرت حافظ 700 سال پیش در غزلی به جایگاه خاص تبریز اشاره میکند و مینویسد:
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ/ بیا که نوبتِ بغداد و وقتِ تبریز است
جایگاه و وزن اثرگذاری تبریز در ادوار گذشته بر کسی پوشیده نیست، ولی آنچه امروز نخبگان و انسانهای آگاه این منطقه را آزار میدهد، نزول تاریخی جایگاه تبریز و آذربایجان در اثرگذاری ملی و منطقهای است.
استراتژی مدیریتی اتخاذ شده برای آذربایجان به عمد یا به سهو چنان تدبیر شده است که دیگر تبریز و آذربایجان نه تنها تاثیرگذاری ملی نداشته باشند، بلکه در کنار نزول شاخصهای توسعه در برخی بزهها هم کسب رتبه کند که بسیار تاسف بار است از جمله در نزاع و درگیری!
در روزگارانی که نه از دبی خبری بود و نه از مناطق آزاد تجاری صنعتی؛ جلفا گذرگاه صادرات و واردات ایران به اروپا و کشورهای اوراسیا بود، ولی امروز شاهدیم با برخی طرحها و تدابیر اتخاذ شده؛ آذربایجان شرقی در حال حذف از کریدور بینالمللی منطقه است و این یعنی قرار گرفتن در یک مسیر بن بست.
تحولات منطقهای صورت گرفته در جوار ایران اسلامی فرصتهای بکر برای تعامل و ایجاد ارتباط با کشورهای همجوار را برای آذربایجان شرقی فراهم کرده است، ولی متاسفانه هیچ برنامهای برای تقویت منطقه آزاد ارس و نقش آفرینی آذربایجان در توسعه منطقه و کشور نداریم.
عمیق شدن گسل کاستیها و کمبودها آنچنان خودنمایی میکند که سطح خواستهها و مطالبات مردمان این خطه را نیز تقلیل داده و به جای اثرگذاری ملی خواستار رعایت عدالت در تخصیص منابع هستند.
این حالی است که توسعه استانهای مرکزی ایران از جمله اصفهان، فارس، کرمان، یزد و حتی سمنان چنان سرعت و شتاب گرفته است که دستیابی به جایگاه آنها به یک رویا تبدیل شده، در حالی که در روزگارانی نه چندان دور آذربایجان الگوی رشد و پیشرفت کشور بود.
سهم مردم آذربایجان در حفظ امنیت و تقویت اقتدار ایران اسلامی بر کسی پوشیده نیست، اما سهم ایران عزیز در تقویت زیرساختهای آذربایجان سال به سال کمرنگتر شده تا اینکه در سفر اخیر وزیر کشور به تبریز نیز این موضوع کاملاً شفاف بیان شد که "هیچ نگاهی به بودجه و اعتبارات ملی نداشته باشید."
امروز حال آذربایجان خوب نیست در بسیاری از شاخصهای اقتصادی و صنعتی جایگاه تاریخی خود را از دست داده است و هیچ عزمی از سوی نمایندگان مجلس و مدیران ارشد استان برای بازپسگیری این جایگاههای دیده نمیشود، به همین دلیل بسترهای بکر سرمایه گذاری و توسعه در استان بلاتکلیف ماندهاند و شاهد گسیل شدن خیل سرمایه گذاران به سایر استانها و حتی سایر کشورهای دیگر هستیم.
به نظر میرسد شاه کلید گمشده توسعه آذربایجان در داخل استان باشد؛ سطح توقع مدیران ارشد استان از توسعه بسیار پایین آمده و این امر موجب شده است که نمایندگان و سایر مدیران به عنوان حلقههای ارتباطی استان با سطوح مدیران ملی نیز انگیزه دفاع و بازپسگیری جایگاههای تاریخی آذربایجان را ندارند.
اما راهکار چیست؟ به نظر نگارنده مطلب، تداوم روند موجود به هیچ وجه به نفع آذربایجان نیست چرا که سطح مطالبات چنان پایین آورده شده که حتی تحقق آنها هم نقشی در تغییرات ملموس در توسعه استان نخواهد داشت.
از جمله مگاپروژههای آذربایجانشرقی موضوع انتقال آب ارس به تبریز است که کارشناسان امر معتقدند این پروژه نقش چندانی در تامین آب شرب کلانشهر تبریز نخواهد داشت، چرا که روز به روز از میزان آب ارس به واسطه خشکسالی و سدسازیهای صورت گرفته کاهش مییابد و از سوی دیگر در مسیر این خط انتقال دهها شهر و صدها روستا از این آب بهرهمند خواهد شد که چیزی به تبریز نخواهد رسید. این کارشناسان معتقدند اجرای این پروژه صرفاً هزینه کرد اعتبارات تخصیصی به استان است و سهم قابل توجهی در تامین آب شرب تبریز که هدف غایی آن است ندارد.
از سوی دیگر طی سالهای گذشته هیچ سرمایه گذاری در تولید انرژی در استان صورت نگرفته است که این امر خود یکی از اصلیترین ترمزهای توسعه در آذربایجان شرقی بوده است.
بی شک تنها راهکار برون رفت از این وضعیت نامناسب ایجاد گفتمان مشترک برای توسعه استان در سطح مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و رسانهها است که زمینه ساز تخصیص اعتبارات ملی برای رقم زدن این توسعه باشیم.
حجت السلام سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری نیز نگاهشان به آذربایجان گویا بعد از انتخاب شدن به این کرسی تغییر کرده است چرا که با وجود انجام 22 سفر استانی هنوز به استانی که در دوران انتخابات وعدههای رنگین داده بود سفر نکرده است.
به همین بهانه در پایان به برخی وعدههای رئیس دولت سیزدهم در سفر تبلیغاتی به تبریز اشاره میکنم.
رئیس جمهور در جمع مردم تبریز وجود هزاران طرح نیمه تمام تولیدی و اقتصادی در آذربایجان شرقی را دردآور خواند و از اینکه چنین ظرفیتهایی معطل و جوانان تحصیل کرده جویای کار منطقه بیکار باشند، اظهار تاسف کرد و رونق تولید، رفع بیکاری و دغدغههای مردم منطقه از اولویتهای دولت انقلابی برشمرد.
استفاده از ظرفیتهای ترانزیتی و صادراتی، کشاورزی، صنایع و قرار دادن زمینهای دولتی در اختیار طرحهای مسکن برای دهکهای پایین را از مهمترین برنامههای دولت خود به ویژه در آذربایجانشرقی برشمرد و گفت: با کمک و حضور مردم در صحنه و بلافاصله از فردای روز انتخابات به این ناهنجاریهای اجتماعی و اقتصادی پایان خواهد داد.
مردم آذربایجان که خود در زمره مردمان تلاشگر و ساعی به شمار میروند و موفقیتهای بخش خصوصی در حوزههای صنعتی، اقتصادی و اجتماعی گواه این ادعا است، منتظرند تا ببینند دولت سیزدهم چگونه سایه بیعدالتیها و نابرابریها در این خطه از میهن عزیز را کمرنگتر خواهد کرد.
انتهای پیام/
امیر کریم زاد شریفی