گزارش/
سه روایت تکان دهنده از زندگی بیماران دیالیزی
نصر: "باید دعا کنید که نارسایی کلیه، کار را به دیالیز نکشاند، در غیر اینصورت شما را از پا میاندازد و طولی نمیکشد که از کار افتاده میشوید و حتی راه رفتن هم برایتان مشکل شده و درد نان هم به درد جان اضافه میشود.
به گزارش نصر، بیشتر بیماران نیازمند به پیوند کلیه را افراد بیبضاعتی تشکیل میدهند که در حاشیهی شهر زندگی میکنند، مثل اینکه این بیماری با فقر رابطهی مستقیمی دارد، بعضی بیماران در خانههایی ساکن هستند که حداقل استانداردهای لازم را هم ندارد و اگر از دور نگاه کنید، به ذهنتان هم خطور نمیکند که کسی اینجا زندگی کند.
شاید مقبرههای خانوادگی برخی از آدمها بیشتر از خانههایی که برخی بیماران کلیوی در آن زندگی میکنند، بیارزد و بیشتر امن باشد، اما انگار دل کسی به حال آدمها نمیسوزد.»
اینها بخشی از صحبتهای مدیرعامل انجمن خیریهی حمایت از بیماران کلیوی آذربایجان شرقی است که بیمناسبت با روز حمایت از این بیماران هم نیستند، مشکلاتی که به این روز خاص، محدود نبوده و پا به پای بیماری میآیند.
عادل فیروزی با بیان این مطالب به خبرنگار ایسنا، میگوید: بیماران پیوندی چندین سال است که پشت درهای بسته کمیسیون از کار افتادگی ماندهاند، این بیماران هم از نظر جسمی و هم از نظر مالی ناتوان بوده و بیماری داریم که با ۲۰ سال سابقه بیمه تامین اجتماعی، پیوند شده و درآمدی ندارد و از کار افتادگی، همچنان شامل حال او نمیشود.
به گفتهی مدیرعامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی آذربایجان شرقی، تعداد کل بیماران کلیوی پیوندی در این استان 1036 نفر و تعداد بیمار دیالیزی 1200 نفر، است.
بنا به این گزارش، مطالب زیر روایتهایی از زندگی سه بیمار دیالیزی نیازمند به پیوند کلیه است:
روایت اول
خانمی 45 ساله که به همراه پسرش در خانهای استیجاری زندگی میکند و دو فرش رنگ و رو رفته و کابینتهایی خالی تمام دارایی او را تشکیل میدهند، همسرش بعد از بیکار شدن از کار، به یکی از محلات حاشیهی تبریز نقل مکان کرده و چند سال بعد فوت کرده است، او میگوید «سالم بود، اما بیکار که شد، سر پا مثل درخت خشکید و مرد؛ چیزی از او برایمان نمانده، نه خانهای و نه حقوقی، از خدا میخواهم بلایی که سرما آمد را سر کافر هم نیاورد.»
فشار خون بالا هر دو کلیهی این خانم را از کار انداخته، بیماری خاموشی که بسیار دیر متوجه آن شده است، وضعیت بیماری او به قدری حاد است که پسرش میگوید: به گفتهی دکتر، 20 روز طول میکشد تا کلیههای مادرش یک تکهی کوچک از میوه را تصفیه کند، او نیاز فوری به پیوند کلیه دارد.
پسر با کار در تعمیرگاه و دریافت مبلغی ناچیز، خرج خود و مادرش را درمیآورد، اما صاحب کارش تصمیم دارد تا کسب و کارش را تعطیل کند و جای دیگری سرمایهگذاری کند، این خانواده تحت پوشش هیچ یکی از نهادهای حمایتی نیستند .
آنها منتظرند تا دری باز شود و کسی، گره از مشکلاتشان باز کند تا به آینده امیدوار شوند، خانم خانه میگوید: هیچ امکاناتی برای بچههایم فراهم نکردهام و دستم خالی خالی است، دو دخترم نتوانستند تحمل کنند و در سن پایین ازدواج کردند، به دلیل تفاوت فرهنگی با همسایهها و محیطی که در آن زندگی میکنیم، بیماری عصبی گرفتم و پرخاشگر شدم...این خانواده در حالی نیازمند کمک هستند که هم صاحب کار و هم صاحب خانه، هر دو جوابشان کردهاند و پزشک هم کارایی کلیههای بیمار را برابر با صفر دانسته، بیماری طی 11 ماه این بیمار را از پا انداخته است...»
روایت دوم
مقصد دوم، خانهی مرد میانسالی است که بیماری کمرش را پیش از موعد و قبل از رسیدن به 60 سالگی خم کرده است، خانوادهای متواضع و با عزت نفس که در خانهای زندگی میکنند که دیوارها و سقفش به شدت نم کشیده و قبوض انشعابات خانه روی هم تلنبار شدهاند، پدر، قبل از اینکه بیماری او را به بخش دیالیز بکشاند، بافندهی حرفهای فرش بوده، اما دو سال است که دیالیز میشود و دیگر توان نشستن پشت دار قالی و انجام هیچ کار دیگری را نداشته، تحت پوشش بیمه نبوده و هیچ درآمدی ندارد و با دو دختر و همسرش زندگی میکند، این خانواده هم تحت پوشش هیچ نهاد حمایتی نبوده و از مراجعهی مکرر به کمیتهی امداد و شنیدن جواب سربالا خسته شدهاند.
دختر کوچک خانواده مبتلا به نوعی بیماری خودایمنی کبدی بوده و تحت درمان است، او دانش آموز کلاس نهم بوده و به دلیل نداشتن گوشی هوشمند از کلاسهای غیرحضوری محروم بودده و تمام آرزویش، داشتن یک گوشی هوشمند و جا نماندن از مدرسه است.»
روایت سوم
در سومین بازدید به یکی از محلات حاشیه نشین تبریز میرسیم، جایی که برای رسیدن به خانهها باید پله پله تا خدا بالا بروی، محلههایی که به نظر میرسد از جغرافیای ذهن مردم و مسئولان حذف شدهاند، دخمهای اجارهای که در همسایگی کوه قرار دارد و 30 متر بیشتر متراژ ندارد و اصلا شایسته نیست آن را خانه بنامیم.
بیمار آقای 30 ساله مبتلا به نارسایی هر دو کلیه که در بیمارستان امام رضا (ع) تبریز دیالیز میشود و حالا در کنار هفت سال رنج دیالیز، درد شکستگی هر دو پا بر اثر زمین خوردن هم به آن اضافه شده است.
دو عصا و اسباب اثاثیهای کمتر از پانسیونهای دانشجویی و بخاری عاریتی تمام زندگی این بیمار، همسرش و سه فرزندش را تشکیل میدهند، فرزندان این خانواده هم به دلیل نداشتن تبلت و یا گوشی هوشمند آنطور که باید نمیتوانند از آموزش مجازی استفاده کنند.»
این سه روایت، داستان مشترک بسیاری از بیماران دیالیزی است که با دستهای خالی و تنها با کمک انجمن حمایت از بیماران کلیوی، زندگی میکنند، کمکهای خیران و برداشتن گامهای کوچک میتواند گرههای بزرگی از مشکلات آنها باز کند.
علاقهمندان میتوانند برای کمک به این بیماران، کمکهای نقدیشان را به شماره حساب 0100734438001 نزد بانک ملی ایران و شماره کارت 6037997202728714 متعلق به انجمن خیریهی حمایت از بیماران کلیوی آذربایجان شرقی، واریز کرده و یا در صورت تمایل به کمک با شمارههای 35260211 و 35242113 تماس بگیرند.
انتهای پیام/
خبرگزاری ایسنا