یادداشت/
آقای گروسی، رک و راست بگویید، داستان ۱۲ سوال چیست؟!
نصر: اوایل شهریور آقای رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران سفر کرد. روز ۵شهریور بر اساس توافقی دوجانبه، ایران با انعطافی دیپلماتیک و البته با تأکید بر حفظ مرز سرخهای خود، پذیرفت آژانس از دو سایتی که از ۶ماه پیش درخواست درخواست دیدن آنها را داشت، بازدید کند.
بسیاری گمان کردند که این پایان هیاهوی آژانس و آمریکا است. اما آقای گروسی به محض رسیدن به وین، گزارشی ارائه داد که ایران را به «نقض برجام و انباشت غیر مجاز اورانیوم غنیشده، نصب سانترفیوژها و افزایش غیر مجاز درصد غنیسازی» متهم کرد.
درد آژانس و آقای گروسی چیست؟
ابتدا بدانیم که چه آقای گروسی و چه نهاد تحت ریاست ایشان، صحنه گردانان چه کسانی هستند. نگاهی اجتمالی به تاریخچة آژانس انرژی اتمی، همراه با عملکردها و مواضع آژانس، تا حدودی پردهها را کنار میزند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۱۹۵۷ به پیشنهاد آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا تأسیس شد. از آن زمان تاکنون نیز آمریکا بیشترین نفوذ را در آژانس دارد. شاید پر بیراهه نباشد که بگوییم آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهنوعی یکی از بازوان کاخ سفید برای سرکوفت کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه، به بهانة اتمی و همسو کردن آنها با استراتژی غارتگر امپریالیسم آمریکا است. در مورد ایران نیز، درد آژانس و آقای گروسی، درد کاخ سفید نشینان است.
حرف مشخص آژانس با ایران
از چندی پیش که اروپا و آمریکا تعهدات برجامی خود را زیر پا گذاشتند، ایران نیز پس از یک سال بردباری، برای دفاع از منافع ملی خود، در گامهایی دو ماهه تعهدات برجامیاش را کاهش داد. اما آژانس و دول اروپایی نه تنها به تعهدات بر زمینماندة خود بازنگشتند، بلکه روز ۱۰خرداد۹۹ جلسة حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پیشنویس قطعنامة پیشنهادی آلمان-انگلیس-فرانسه رأی داد و ایران را محکوم کرد. همان زمان آژانس موضوع بازدید از دو سایت ایران را علم کرد. اما در میان تمامی این هیاهوها، از قعطنامه تا بازدید از سایتها، یک حرف اصلی است که آژانس روی میز میگذارد. آن هم ۱۲سوال از ایران است. این قلب قضیه، یا شاید بگوییم هستة مرکزی توطئه علیه ایران است. چرا؟
راز سر به مهر ۱۲سوال!
به ۹سال پیش بازگردیم. نوامبر ۲۰۱۱-آبان ۱۳۹۰. دبیرکل وقت آژانس، در گزارش خود ایران را به انجام فعالیتهای هستهای در زمینة ساخت سلاح هستهای متهم کرد. آنهم در شرایطی که مقام معظم رهبری بهطور رسمی «تولید و انباشت سلاح هستهای» را حرام اعلام کرده بودند (فتوای رهبری-سال ۱۳۸۹).
اما آژانس بر اتهام خود پافشاری کرد و موضوع «ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران» یا همان «پی.ام.دی» تبدیل به بحرانی ساختگی توسط آژانس علیه ایران شد.
آمانو آنگاه با ارائة یک دادخواست سیاسی ۱۲ اتهام را به ایران وارد کرد و گفت دربارة آنها سوال دارد. پس از آن توافق اتمی باعث شد موضوع پی.ام.دی موقتا به کنار برود.
اما روز ۲۱خرداد۱۳۹۸ آمانو بار دیگر گفت: «در سال 2011 من 12زمینه را شناسایی کردم و گفتم ایران لازم است این سوالها را پاسخ دهد»؛ و بهاین ترتیب بار دیگر موضوع پی.ام.دی را روی میز جامعه جهانی گذاشت. آیا این موضع، پس از ۸سال مسکوت ماندن، ربطی بهسیاست فشارحداکثری ترامپ و خروج آمریکا از برجام داشت؟ بیشک آری.
اکنون نیز آقای گروسی در میان گرد و خاک بازدید از سایتها و موضوعات دیگر، مسئلة «سوالات آژانس» را مطرح میکند که عطف به همان ۱۲سوال است که به پی.ام.دی و توطئة «ابعاد احتمالی نظامی برنامة هستهای ایران» بر میگردد.
سرمنشأ این بحران ساختگی
برای دیدن سرمنشأ این توطئه باید به اوت ۲۰۰۲- مرداد ۱۳۸۱ بازگردیم. آنجا که منافقین در واشنگتن با تحریف و فضاسازی، سایتهای نطنز و اراک که مکانهایی برای استفادة صلحآمیز هستهای ایران بود را، بهعنوان «سایتهای خطرناک برای پروژة بمبسازی» جا زدند.
جرج بوش بعدها اعتراف کرد: «همة ماجرای هستهای ایران از آن جا شروع شد که یک گروه ایرانی (مجاهدین خلق) این موضوع را فاش نمود و معلوم شد که ایران در حال غنیسازی اورانیم میباشد».
پس از آن نیز منافقین با پشتیبانی مرموز آمریکا زنجیرهای از کنفرانسهای مطبوعاتی بر پا کردند و در هر کدام مدعی میشدند بخشی از برنامة هستهای ایران را فاش نمودهاند. همزمان بهطور موازی آمریکا هم آژانس را هل میداد که برنامة هستهای ایران را مشکوک به داشتن «ابعاد نظامی» بداند؛ همان پی.ام.دی.
این سناریوی شوم زمانی جدیتر شد که آمریکا ادعا کرد به لپتاپ یک کارمند هستهای ایران دست یافته که در آن طرحهایی برای ساخت سلاح هستهای وجود داشته است. بیدرنگ منافقین در یک هماهنگی خبیثانه، در کنفرانسی دیگر مدعی شدند مغز متفکر «برنامة بمبسازی ایران» را یافتهاند و او کسی نیست جز محسن فخریزاده مهابادی! (۸نوامبر ۲۰۱۱-۱۷آبان۱۳۹۰)
اینجا گو اینکه تمامی زمینهچینیهای سناریو آماده شده، یکباره آقای آمانو در همان نوامبر۲۰۱۱ موضوع پی.ام.دی (ابعاد احتمالی نظامی برنامة هستهای ایران) را روی میز گذاشت و گفت ما ۱۲سوال داریم!
همان زمان، بعیدینژاد عضو تیم مذاکره کنندة هستهای ایران، طی یک افشاگری گفت: «آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی و سازمان منافقین، پروژهای را برای متهم ساختن ایران به دستیابی به سلاح هستهای آغاز کردند و در این قالب هزاران صفحه سند کتبی، عکس و تصویر، ساخته و پرداخته کرده و همه را نیز به آژانس ارسال کردند» (۱۴ آذر۱۳۹۰).
نتیجه و راهحل
تمام این هیاهوی آژانس، از نوامبر ۲۰۱۱ تا امروز دربارة سوالات آژانس، توطئهای بیش نیست برای ثبت این ادعا که برنامة هستهای ایران نه صلحآمیز، بلکه با اهداف نظامی است.
اما نکتة مهم اینجاست که تمامی بنای اتهام و توطئة آمریکا-آژانس از یک فونداسیون سست حقوقی برخوردار است. چرا که بر اساس گزارش دشمنترین دشمنان نظام و ایران، یعنی سازمان منافقین بنا شده است. در حقوق بینالملل هم اتهامی که دشمن میزند، از اعتباری برخوردار نیست مگر اینکه اسنادی متقن وجود داشته باشد.
بنابراین اکنون که آژانس و آقای گروسی بار دیگر تلاش دارند در روندی غیر قانونی، ۱۲سوال ادعایی را روی میز گذاشته تا در پی آن، پیامدهای اتهام «ابعاد نظامی برنامة هستهای» را گریبانگیر ایران کنند، ایران هم میتواند تمامی تعهدات قبلی خود به آژانس را ملغی اعلام کند و طرف مقابل را در تنگنا قرار دهد. این اقدام نیز طبق حقوق بینالملل کاملا پذیرفته شده است که بر اساس مادة ۴۹ عهدنامههای حقوق معاهدات میگوید: «هرگاه کشوری بر اثر رفتار متقلبانة طرف مقابل، بهانعقاد معاهدهای سوق داده شود، میتواند بهخاطر تقلب طرف مقابل که باعث رضایت او برای انعقاد قرارداد شده، التزام خود را به آن معاهده ملغی کند».
این را هم در نظر داشته باشیم که از نظر سیاسی نیز، احتمالا تحولات بزرگی با توجه به انتخابات در آمریکا در راه است که میتواند در این زمینه دست بالا را به ایران بدهد و توطئة مثلث آژانس-ترامپ-منافقین را در هم بشکند.
احمد چمران
انتهای پیام/
نصر