یادداشت/

آنا دیلیمه عاشیقام…آنا دیلی گونو موباره اولسون

1397/12/02 - 17:56 - کد خبر: 227 نسخه چاپی

نصر: بی تردید زبان ارزشمندترین میراث یک ملت است و اگر زبان ملتی از بین برود، آن ملت هم از صحنه هستی خارج می شود.

زبان مادری گنجینه ای است که از خصوصی ترین تجربه های شخصی مان تا نوستالژی های کودکی مان را با آن به خاطر سپرده ایم؛ زبانی که از کودکی لالایی ها، خنده ها و گریه هایمان را با آن آموخته ایم، زبانی است که با آن عاشقانه ترین و پر مهرترین نوازش ها و محبت ها را دریافت کرده ایم، زبانی است که با آن هستی را برای خود معنا بخشیده ایم، زبانی است که با آن عاشق شده ایم، خندیده ایم و مرگ عزیزانمان را مویه کرده ایم.

امروز، دوم اسفند مصادف با۲۱ فوریه «روز جهانی زبان مادری» است. روزیکه از سال ها پیش برای جلب توجه جوامع بشری به اهمیت تنوع زبانی و حفظ آن در جهان، گرامی داشته می ‌شود؛ بی شک این روز فرصتی است برای یادآوری تعهد سازمان ما به سیاست پاسداری و ترویج زبان‌ ها.

 زمانی که سازمان یونسکو سالگرد روز جهانی زبان مادری را پاس می ‌دارد، قابل تامل است که هنوز نوعی ترس نسبت به تدریس زبان مادری در نهاد آموزش ایرانی وجود دارد که طبق اصل 15 قانون اساسی تدریس زبان‌ های مادری از جمله حقوق ایرانیان است، اما در عمل نوعی مقاومت در این خصوص وجود دارد.

زبان بسیار بیشتر از یک ابزار ارتباطی صرف است. زبان بیانگر وضعیت و خصوصیات انسانی ماست و ارزش ‌ها، باورها و هویت ما در زبان تجلی می‌ یابد. از رهگذر زبان است که ما تجربیات، سنت‌ ها و دانش ‌مان را انتقال می‌ دهیم و تنوع زبان‌ ها بازتاب دهنده غنای بی ‌چون و چرای رویاها، تصورات و شیوه ‌های زندگی ماست.

یکی از اصول اساسی و اولیه توسعه اجتماعی جوامع، احترام و پذیرش تنوع ها و تفاوت هاست. امروزه به تنوع و گوناگونی اقوام در جوامع توسعه یافته به عنوان یک فرصت که در زمینه های فرهنگی و اقتصادی می توان از آن استفاده کرد، نگاه می شود.

به میزان تفاوت نگاه ها، زبان ها و فرهنگ ها، تفاوت در جهان بینی و سبک زندگی و نگاه متفاوت به هستی و انسان وجود دارد و آموختن یک فرهنگ و زبان، آشنایی با جهان جدیدی است، جهانی که دریچه های ذهنی انسان را گشوده تر کرده و نمودهای جدیدی از هستی را بر او پدیدار می کند.

ایران و تمدن ایرانی با همین تنوع و تفاوت های زبانی و قومی چندین هزاره به عنوان یک ملت در کنار یکدیگر زیسته است و برخی تنگ نظری ها برای یکدست کردن قومی و زبانی در ایران نه تنها اقدامی در راه حفظ هویت ایرانی نیست، بلکه ضربه ای سخت به این هویت و تمدن تاریخی است.

هویت هر قومی بستگی به فرهنگ آن قوم دارد؛ اگر ما بخواهیم استقلال فکری و فرهنگی خودمان را داشته باشیم، باید ماهیت و پیشینه خودمان را حفظ کنیم.  یکی از اصول و برنامه های ارتباط جمعی استفاده از زبان مادری است.

برای درک بهتر این موضوع کافی است همین الان هر جایی که هستید فقط برای چند ثانیه چشمان‌ تان را بیش از گذشته گشوده و با دقت رنگ‌ ها را در اطراف خود نظاره کنید و حالا برای چند ثانیه ‌ي دیگر تصور کنید تمامی این رنگ ‌ها را حذف و فقط یک رنگ را باقی بگذارند؛ حتی با فرض این که آن یک رنگ همان رنگ مورد علاقه شما باشد نیز دنیا به زیبایی و دل‌ نوازی اکنون نخواهد بود.

پس چه اصراری است بر این که این همه لهجه و گویش نغز و شیرین را عامدانه کنار گذاشته و تنها به یک زبان تکلم کنیم؟!

وقتی که ایران بهشت رنگ ها و تفاوت ها باشد، لباس های محلی هر شهر و استانی جلوه های باشکوهی از آمیزش هنرمندانه رنگ ها را در خود جا می دهد؛ لباس هایی که هر کدام نشان از فرهنگ و تاریخی عمیق و گسترده دارد.

لباس کردی، آذربایجانی، بختیاری بلوچی و گیلکی و...هر کدام با رنگ ها و طرح های هنرمندانه نشانه خاصی از تاریخ، اعتقادات و رسومات آن سرزمین را به نمایش می گذارد.  

گویش، لهجه و زبان هر منطقه از ایران آمیخته با جغرافیا و سبک زیست آن منطقه است. گویش ها و زبان هایی که به عنوان اصلی ترین نماد هویتی قرن ها زنده مانده و نسل به نسل به عنوان یک میراث گرانبهای تمدنی نگهداری شده است.

میراثی که نه تنها تهدید نیست بلکه فرصتی است تا هر ایرانی بتواند با یادگیری چندین کلمه از هر زبان و گویش های اقوام مختلف احترام و محبت خود را به آنها نشان دهد.

زبان مادری در شکل گیری هویت و شخصیت کودک تأثیر غیرقابل‌ انکاری دارد و در واقع بخشی از هویت فرد است. فراگیری زبان مادری یادگیری زبان های دیگر را تسهیل می کند و منجر به پیشرفت زبانی و آموزشی میشود. کودکان از این طریق به درک عمیقتری دست می یابند و قادر می شوند چندین نظام زبانی را مقایسه و استفاده کنند.

بسیاری از مردم هزینه های زیادی متقبل می شوند تا فرزندان آن ها زبان های خارجی متفاوتی را یاد بگیرند اما همان فرزندان نمی توانند یک کلمه با زبان مادری بنویسند.
 
زبان‌مادری از دیدگاه روانشناسی

طبق تعریف روانشناسی« زبان مادری کودک آن زبانی است که مادر به هنگام حاملگی به آن زبان صحبت می‌کند چون که در زمان حاملگی کودک به صدای مادر نزدیکی دارد و هجاها و حروف آن زبان را بیشتر دریافت می‌کند.»پس اگر بعد از تولدِ کودک، اقدام به صحبت کردن با او با زبانی دیگر کنید کودکِ خودتان را از یادگیریِ آسان محروم کرده‌اید.

لو ویگوتسکی" ( ۱۸۹۶ – ۱۹۳۴) روانشناس روسی نیز بر این اعتقاد بود که بدون عنصر "زبان مادری"، ابزار درونی و فکری، هستی نخواهند یافت و کودکی که قادر به کنترل خود نباشد، درواقع هنوز به خودآگاهی و درونی شدن آموخته‌ هایش نرسیده است به اعتقاد ویگوتسکی میزان دانسته‌ های فرد و آگاهی او به میزان تاثیر او از سمبل‌ ها و مفاهیمی است که در زبان مادری خود آموخته است اینجاست که نقش زبان – به عنوان ابزار معرفت و آگاهی – کلیدی می ‌شود.

هرچه فرهنگ بالاتر و رفتارها پیچیده ‌تر می‌ شود فرهنگ مادری، موثرتر و مهم‌ تر می ‌شود. فرهنگ مادری یعنی تفکر و شناخت. اگر کسی نتواند به زبان مادری آموزش ببیند و به آن زبان، متن تولید کند، در پروسه شناخت، نقیصه ایجاد می ‌شود. و اینجاست که اختلال هویت پیش می‌ آید. فرد بی‌ وسیله شناخت،  فضایابی و خود را معرفی می‌ کند. درست است که با زبان دوم می ‌تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد اما در زبان دوم عمق وجود ندارد. زبان مادری بخش مهمی از هویت جوهری خویشتنِ خویش انسان است. هنر و فرهنگ، علم نیست که تجربی و دو دو تا چهارتا باشد، فرهنگ و هنر با هیجان ارتباط دارد. در این حوزه، زبان مادری حرف نخست را می ‌زند.

ین ‌ها باید باهم باشند تا به غنی ‌سازی تفکر بینجامد. در فرهنگ و هنر، زبان مادری در صدر نشسته است. بسیاری از زبان ‌شناسان می‌گویند؛ گوته تنها بخشی از حافظ را فهمیده است و بخش بزرگی از آن مانده زیرا آن بخش، مال این خاک و این زبان است که زبان مادریِ گوته نبوده است.

از سوی دیگر طبق بررسی‌های "پیاژه"،  نظریه ‌پرداز رشد ذهنی در کودکان سالم، زبان مادری اولین عامل تعیین ‌کننده فرآیند یادگیری در دوره‌ های بعدی می‌ باشد؛ آزمایشی که پیاژه برای نشان دادن آسیب‌ های هنجاری اجتماعی آموزش به زبان غیر مادری ترتیب داد بسیار حائز اهمیت است.
پیاژه با قرار دادن یک کودک 5 ساله نرمال در جمع کودکان کر و لال دریافت که توان گفتار کودک سالم در عرض یک سال تا80 درصد کاهش یافت! در آزمایشی دیگر یک کودک سالم در میان کودکانی که به زبانی دیگر تکلم می ‌نمودند قرار داده ‌شده، نتیجه همان بود! این کودک توان گفتاری خویش را کاملا از دست داد! این ضایعه نه ‌تنها در مورد توان گفتاری وی بلکه در مورد ماهیت اجتماعی و عقلانی کودک نیز ضایعاتی به بار آورد. به دنبال چنین مباحث و مسائلی سلوبین (1976) رسما از طریق یونسکو اعلان نمود که علم روان ـ زبان ‌شناختی به جهت تقویت ماهیت رشد و تکامل انسان ‌ها باید به عنوان علمی رسمی پذیرفته و مورداجرا گردد. در نظریه وی کودکان تا زمانی که آمادگی کامل را نیافته ‌اند، نباید از زبان مادری خویش دور شوند و آموزش به زبان غیر مادری برای کودکان زیان‌ های هنجاری و اجتماعی به بار خواهد آورد و نحوه آموزش را که باید فرهنگ محیط تعیین نماید و هر تصمیمی که در خارج از محیط کودک گرفته شود به زیان کودک و نهایتا به زیان جامعه ‌ای است که کودک در آن رشد می‌ یابد و مجبور به زندگی کردن است.

این جملات قصار تنی چند از بزرگان درباره اهمیت زبان ‌مادری هستند: اگر بخواهند شما را وابسته سازند، نخست سراغ زبانتان می روند. اگر با فردی به زبانی که می فهمد صحبت کنید، حرفتان به مغزش میرسد اما اگر با او به زبان مادریش صحبت کنید حرفتان به دلش می نشیند. فردی که زبان مادری خود را نداند همانند فردی است که کلید زندانش گم‌شده باشد. اگر پدران و مادران معتقد باشند و بدانند زبان آن‌ها مهم و ارزشمند است به زبان خود با بچه‌هایشان صحبت می کنند.

امروزه چیستی کیفیت آموزشی یکی از چالش ‌های جهانی در گستره آموزش است.
 در این بستر است که هر انسان بر پایه حقوق انسانی خویش و در هر کجای کره خاکی، حق دارد از زندگی فردی و اجتماعی کامیابی برخوردار بوده و دولت‌ ها وظیفه دارند زمینه دستیابی به چنین زندگی را برایش فراهم کنند.

غصه ام می گیرد وقتی که زبان مادری می شود معیار سنجیدن انسان ها از یکدیگر، می شود دلیل دشمنی یا دوستی با یکدیگر، می شود دلیل صداقت یا ریا با یکدیگر. غصه ام می گیرد زبان مادری که باید دلیل مباحات و لذت انسان ها، ملزت و قومیت ها ازیکدیگر باشد، عامل فشار و سبب صدها بی انصافی و حمله و … می شود.

امیدوارم روزی برسد که زبان مادری دلیل هیچ جنگ و مبارزه نباشد؛ روزی که همه از یاد گرفتن زبان های مادری دیگران نیز لذت ببرند و بدانند هیچ چیزی با ارزشتر از دانستن زبان مادری دوست و همسایه و هم میهن و ….نیست.

به جای تمركز به زبان مادری و معطوف‌شدن به زبان از منظر سیاست ‌های زبانی، حق آموزش زبانی باید در قالب بزرگ ‌تر و ذیل حقوق شهروندی طرح شود. در این صورت وقتی هر حقی به شهروند داده می‌شود وظیفه‌ ای هم تعریف می ‌شود و حق همواره همراه با وظیفه است.
 

.......................
سحر مغفرت

......................

انتهای پیام/

آنا دیلیمه عاشیقام…آنا دیلی گونو موباره اولسون نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار