به گزارش نصر، نیروگاه حرارتی تبریز سالهاست به عنوان یکی از عوامل اصلی آلودگی هوای این کلانشهر شناخته میشود؛ استفاده از مازوت به جای سوخت پاک نه تنها کیفیت هوا را به شدت کاهش داده بلکه این روزها با ترکیب گرد و غبار نمکی ناشی از خشکی دریاچه ارومیه، تهدیدی مضاعف برای سلامت مردم ایجاد کرده است. «لیلا خازنی»، استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست، از پیامدهای مازوتسوزی، نقش یارانههای سنگین سوختهای فسیلی، و راهکارهای محلی و ملی برای خروج از این بحران سخن میگوید.
خازینی در ابتدای سخنان خود به منشأ آلودگیهای هوا اشاره کرد و گفت: منابع آلاینده بر اساس منشاء به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم میشوند. منابع طبیعی آلودگی هوا، بخشی از گردش دائمی فرآیندهای طبیعی زمین هستند و میزان آنها در سطح کرهی زمین کمابیش ثابت میماند. در این حوزه نقش انسان در کنترل بسیار اندک است.
وی افزود: در مقابل، آلودگیهای مصنوعی که نتیجه مستقیم فعالیتهای انسانها هستند، تعادل اکولوژیک محیط زیست را برهم میزنند و حتی به افزایش اثرات آلودگیهای طبیعی نیز منجر میشوند.
نیروگاه حرارتی تبریز و پیامدهای مازوتسوزی
خازینی تشریح کرد: صنایع تولید انرژی در سراسر دنیا از مهمترین منابع آلاینده هوا محسوب میشوند. در شرایطی که از سوختهایی مانند زغالسنگ یا مازوت استفاده شود، شدت آلایندگی بسیار چشمگیر خواهد بود.
وی در ادامه گفت: دادههای ایستگاههای پایش هوای تبریز نشان میدهد که با اجرای سیاستهایی همچون توزیع بنزین یورو ۴، حذف مازوتسوزی در شعاع ۳۰ کیلومتری شهر و تأمین سوخت پاک برای گرمایش خانگی، غلظت دیاکسید گوگرد از سال ۱۳۸۴ روندی کاهشی داشته است.
استاد دانشگاه تبریز اذعان داشت: متأسفانه با آغاز دوباره مازوتسوزی در نیروگاه حرارتی تبریز طی سالهای اخیر، شاهد افزایش چشمگیر غلظت دیاکسید گوگرد هستیم و این موضوع در ایستگاههای پایش به وضوح ثبت شده است.
مازوت یا گاز؟ تفاوتی سرنوشتساز
خازینی در این خصوص تأکید کرد: در شرایط استفاده از سوخت گاز، نیروگاه حرارتی تبریز سهم اندکی در تولید آلایندههای شهر دارد. اما زمانی که بهطور کامل مازوتسوزی آغاز میشود، تولید دیاکسید گوگرد در این نیروگاه ۲۲۷ برابر و ذرات معلق PM2.5 حدود هفت برابر افزایش مییابد.
به گفته وی، چنین شرایطی در فصول سرد سال و همراه با پدیده وارونگی دما، کیفیت هوای تبریز را به شدت کاهش داده و سلامت شهروندان را به مخاطره میاندازد.
ترکیب آلایندههای نیروگاه با طوفانهای نمکی
خازینی در ادامه با اشاره به بحران خشکشدن دریاچه ارومیه تصریح کرد: ترکیب آلایندههای ناشی از مازوتسوزی با ریزگردها و گرد و غبار نمکی برخاسته از بستر دریاچه، اثرات تجمعی ایجاد میکند که از مجموع اثرات هر یک بهتنهایی به مراتب خطرناکتر است.
وی توضیح داد: ذرات معلق PM2.5 به عمق ریه نفوذ میکنند و التهاب ایجاد میکنند. اما وقتی این ذرات با کریستالهای نمک پوشیده شوند، رطوبت مجاری تنفسی جذب شده و تحریک و التهاب شدیدتری رخ میدهد. این امر برای بیماران مبتلا به آسم، برونشیت و بیماریهای قلبی بسیار خطرناک است. افزون بر این، نمک موجود روی ذرات باعث میشود ترکیبات سمی همچون فلزات سنگین یا هیدروکربنهای آروماتیک چندحلقهای راحتتر وارد بدن شوند و سمیت آنها افزایش یابد.
استاد دانشگاه افزود: از میان جمعیت شهری، کودکان، سالمندان، زنان باردار و بیماران قلبی و تنفسی بیشترین آسیبپذیری را در برابر این ترکیب آلایندهها دارند.
این کارشناس محیط زیست همچنین خاطرنشان کرد: اثرات این ترکیب تنها به حوزه سلامت انسانی محدود نمیشود. ترکیب نمک و ذرات معلق میتواند در چرخه هیدرولوژیک اختلال ایجاد کند، الگوهای بارش را تغییر دهد، بارشها را اسیدی کند و به افزایش شوری خاک و اسیدی شدن محیط منجر شود. کاهش میدان دید و تشدید طوفانهای نمکی از دیگر پیامدهای این بحران است.
چرا گذار به انرژیهای پاک محقق نشد؟
خازینی در پاسخ به پرسشی درباره چرایی عدم جایگزینی انرژیهای تجدیدپذیر گفت: مهمترین مانع، یارانه سنگینی است که دولت به سوختهای فسیلی میپردازد. همین یارانه باعث شده بنزین، گاز و برق تولیدشده از نفت و گاز بسیار ارزان باشد و سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر از نظر اقتصادی توجیه نداشته باشد.
وی افزود: از سوی دیگر، دولت به دلیل تحریمها و کسری بودجه توان سرمایهگذاری گسترده در این بخش را ندارد. تحریمها نیز جذب سرمایه و فناوری خارجی را که برای توسعه انرژیهای نو ضروری است، غیرممکن کرده است. در یک کلام، تا زمانی که قیمت واقعی انرژی مشخص نشود، انگیزه اقتصادی برای گذار به سمت انرژیهای پاک به وجود نخواهد آمد.
اقدامات فوری و بلندمدت
این استاد دانشگاه در ادامه راهکارهایی برای برونرفت از بحران ارائه داد و گفت: قطع کامل مازوتسوزی در نیروگاهها و صنایع منطقه، بهویژه در نیمه دوم سال ضروری است و باید در اولویت قرار گیرد. همچنین احیای دریاچه ارومیه تنها با سیاستهای مکملی همچون کشاورزی پایدار، اجرای طرحهای آبخیزداری و تثبیت خاک امکانپذیر است. انتقال آب بینحوضهای در بهترین حالت میتواند یک راهکار نهایی و مکمل باشد، نه راهحل اصلی.
وی با اشاره به اقدامات محلی افزود: ارتقای ناوگان حملونقل عمومی، کاهش خودروهای شخصی، حذف تدریجی خودروهای فرسوده به ویژه خودروهای سنگین و همچنین افزایش فضای سبز شهری میتواند نقش بسزایی در کاهش آلایندگی تبریز ایفا کند. همچنین کاشت گونههای مقاوم به کمآبی و شوری در اطراف تبریز و حاشیه دریاچه ارومیه برای فیلتر کردن ذرات معلق و تثبیت خاک ضروری است.
نقش مردم و رسانهها
خازینی اذعان داشت: اگرچه مسئولیت اصلی ساماندهی منابع آلاینده با دولت است اما نقش مردم در کاهش آلودگی هوا غیرقابل انکار است. تغییر الگوی مصرف انرژی، کاهش استفاده از خودروهای شخصی، صرفهجویی در مصرف آب و انرژی و مشارکت در مطالبهگری اجتماعی، از وظایف اصلی شهروندان است.
وی تأکید کرد: وقتی جامعه درک کند که احیای دریاچه ارومیه تنها نجات یک دریاچه نیست بلکه نجات ریههای خودشان است، مشارکت عمومی واقعی شکل خواهد گرفت.
این استاد دانشگاه همچنین به نقش رسانهها پرداخت و گفت: رسانهها فراتر از اطلاعرسانی صرف، وظیفهای حیاتی در ایجاد آگاهی عمومی و مطالبهگری دارند. رسانهها باید با آموزش مستمر، پیگیری مصوبات، برگزاری میزگردهای تخصصی و انسجامبخشی به افکار عمومی، جامعه را به سمت اقدام جمعی هدایت کنند. رسانه در حقیقت یکی از ارکان حکمرانی خوب در مدیریت بحرانهای محیط زیستی است.
انتهای پیام/