شهید آلهاشم و بازشناسی طبقهی متوسط شهری/
امامِ همه شهر
1404/02/31 - 08:45 - کد خبر: 136916
نسخه چاپی
نصر: نام شهید آیتالله سیدمحمدعلی آلهاشم، در تاریخ معاصر تبریز به عنوان کسی خواهد ماند که مفهوم «امام و پیشرو» را از قاب سنتی خود بیرون کشید و در نسبت مستقیم با زندگی روزمرهی مردم بازتعریف کرد.
اگر بخواهیم در یک عبارت کوتاه، دستاورد هفتسالهی امامت جمعهی او را جمعبندی کنیم، شاید این جمله دقیقترین باشد: او طبقهی متوسط شهری را به رسمیت شناخت.
تبریز دههی نود، شهرِ تناقضها بود؛ از یکسو تاریخ پرشکوه دینداری و انقلابیگری، و از سوی دیگر طبقهای در حال رشد با سلیقههای فرهنگی متنوع، مشغلههای روزمره، هویتهای ترکیبی و مطالبات نو. شهید آلهاشم فهمید که اگر نماز جمعه قرار است قرارگاه فرهنگی باشد، باید همه شهروندان را ببیند؛ همانهایی که با مترو و تاکسی تردد میکنند، در پاساژ شریعتی موبایلفروشی دارد، تئاتر میروند، در صف نان میایستند و با کولهپشتی به دانشگاه میروند.
او بهدرستی متوجه شد که احترام به زیست شهری مردم، نوعی احترام به عقلانیت و کرامت انسانی آنان است. به سالن تئاتر رفت، فیلمهای سینمایی شاخص را دید، در ورزشگاه یادگار امام میان تماشاگران نشست، به شادی و عزا رفت، به مراکز صنفی نوظهور سر زد؛ از بازار موبایلفروشها تا نمایشگاههای هنری. حضورش نمایشی نبود؛ بیحاشیه و بیواسطه.
این حضورها، فراتر از ژست مردمیبودن، نشانهای از یک درک مدنی بود؛ او فهمیده بود که شأن امام جمعه در تبریز امروز، نه در «فاصله» بلکه در «درهمتنیدگی» با زندگی شهروندان معنا دارد. شهید آلهاشم از درون باور داشت که طبقه متوسط، ستون فقرات جامعه است؛ همان طبقهای که دغدغه دین دارد، اما با زبان اخلاق و رفتار قانع میشود؛ که برای عدالت اجتماعی حاضر است هزینه بدهد، از بیتدبیری خسته است؛ که نیاز به دیدهشدن دارد، نه تحقیر شدن.
او امام جمعهای بود که نردهها را برداشت، اما فراتر از آن، دیوارهای ذهنی میان مصلی و سینما، میان روحانیت و طبقه متوسط را هم شکست. شهروندان تبریز در او تصویر یک «پدر مقام» را دیدند؛ نه مرشد دوردست، نه مأمور حاکمیتی، بلکه کسی از جنس خودشان که دردشان را میشنود و برای زیست بهترشان میکوشد.
چنین رویکردی بیتردید بیهزینه نبود. شهید آلهاشم با سلیقههایی مواجه بود که نگاهشان به جامعه از پنجرهی متفاوتی بود؛ کسانی که حضور امام جمعه در ورزشگاه یا تماشای تئاتر را «نامتعارف» میدانستند و معتقد بودند شأن روحانیت باید محفوظ بماند، ولو به قیمت فاصله گرفتن از مردم. اما او این روایت قالبی را شکست. بهدرستی دریافته بود که شأن روحانیت، نه در دوری از مردم، بلکه در همراهی با آنان است؛ نه در تمایز پوشالی، بلکه در تأثیر واقعی.
در واقع، شهید آلهاشم نهفقط یک کنشگر فرهنگی، بلکه نظریهپرداز عملی زیست شهری روحانیت در ایران امروز بود. او در سکوت و استمرار، مدلی از حضور روحانیت در فضای عمومی ارائه کرد که هم با اصول دینی سازگار بود، هم با اقتضائات جامعه مدرن ایرانی. الگویی که نشان داد میتوان دینداری را با شهرنشینی، روحانیت را با زیستفرهنگی طبقه متوسط، و امام جمعه را با نهادهای مدنی پیوند زد؛ بیآنکه از باورها کاسته شود یا از شأن روحانی بکاهد.
در سالگرد شهادتش، باید از این میراث دفاع کرد.
از آن نگاهی که مردم را شهروند دید؛ و شأن روحانیت را در همنشینی با مردم بازیابی کرد. شهید آلهاشم «امام شهروند» ما بود.
حامد خسروشاهی
انتهای پیام/
نصر