نمایش 1 تا 4 از 4
  • یادداشت/
      در سوگ حامد عزیز، آقای کلمه های مهربان  

      نصر: سرظهر، بین خواب و بیداری، وقتی گوشی‌ام را باز کردم، تصویر شما را دیدم در صفحه‌ی "دوستی"، که نوشته بود:" حامد هم جاودانه شد..". عکس شما حامد عزیز با آن گونه‌های استخوانی و شیارهای عمیق مورب، و شقیقه‌های گودافتاده، که همیشه دلم می‌خواست بدانم چه دم و دستگاه عظیمی پشت آن پنهان کرده‌اید که از تویش، هزاران هزار کلمه ی مهربان بیرون می‌آیند و روح آدم را نوازش می کنند که انگار شازده‌کوچولو توی ستاره ی کوچک اش نشسته باشد به تماشای غروب...

    04 آبان 24 13:32
  • یادداشت/
      من "نصر" هجده سال دارم  

      نصر: نصر ۱۸ ساله شد، همچون جوانی که در ابتدای آرزوهای بزرگش ایستاده است و به آینده نگاه می‌کند. نصر اما در ۱۸ سالگی راه درزای را طی کرده است، روزگار طولانی و پیچیده‌ای را دیده است. زخم  های بسیارخورده‌ است ،دردهای فراوان چشیده است که پایش تا میانسالی برود و برسد به پیرانگی‌ و دویست سالگی‌.

    04 آبان 15 17:22
  • گفتگوی «نصر» با هادی دهقانی در حاشیه نمایشگاه انفرادی طراحی‌اش/
      برش هایی از واقعیت و خیال با بیانی تازه از رنگ ها   

      نصر: خود را در مجمع بزرگان جهان میابی که پشت قاب های سفید گرداگرد سالن نشسته اند و «رنگ» در مقام یک روان‌شناس، زیست این شخصیت ها را بیان کرده و نوع تفکرشان را افشا می سازد. تو با ورود به نمایشگاه هادی دهقانی، رنگ را در جایگاه قلم میابی؛ قلمی که با نواختن بر پوسته ی کاغذ، سمفونی خلق می‌کند.

    02 دی 09 12:14

تگ های مرتبط

پژوهشیار