یادداشت/
بازنگری در طرح اطلاع رسانی و آگاهی بخشی آب؛ الزام یا اختیار؟
نصر: مطالعه و بررسی سه دهه مجموعه اقدام های (نه الزاما برنامه) پراکنده، بخشی و جسته گریخته اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در مصرف آب در وزارتخانه های نیرو و کشاورزی شامل فعالیت های ترویجی و آگاهی بخشی رسانه ای و غیررسانه ای، تبلیغات محیطی، انتشارات، جلسات با رهبران فکری، دانش آموزان مقاطع مختلف تحصیلی، کشاورزان، زنان خانه دار و سایر گروه های هدف در این فعالیت ها، یک واقعیت تلخ و غیرقابل کتمان را نشان می دهد و آن این است که هنوز تغییرچندانی در نگرش و رفتار بهره برداران کشاورزی که مصرف کنندگان عمده آب هستند، رخ نداده است.
آنها همچنان با تکیه بر اقتصاد کشاورزی معیشتی و بخور و نمیر و کم توجهی به مقوله بهره وری آب بر همان طبل اجداد و نیاکان خود در روش های آبیاری سنتی و بهره برداری نادرست از منابع آب وخاک می کوبند، در بخش مصرف خانگی وضع به مراتب بدتر است، در حالی که سرانه مصرف آب در دنیا به ازای هر نفر ۱۲۰ لیتر در شبانه روز بر آورد شده، سرانه مصرف آب در تعداد زیادی از شهرها بخصوص کلان شهرهای ایران نزدیک به دو برابر این مقدار است، به عبارت دیگر معنی و مفهوم این سخن آن است که هرفعالیت - اقدام با هر مقدار منابع مالی که طی این سالها توسط برنامه ریزان و سیاست گذاران اطلاع رسانی و آگاهی بخشی صرف این کارها گردیده، پنبه شده و به هدف نرسیده است. سوای این به نظر می رسد نه تنها طی سالهای مزبور ، برای همسویی اقدامات و فعالیت های اطلاع رسانی در وزارتخانه های ذیربط تلاش چندانی صورت نگرفته که نتیجه اقدام ها و فعالیت ها، در بسیاری از موارد به سردرگمی، برداشتهای متضاد و ناهماهنگی در گروه های هدف ختم شده است. مصادیق این ادعا را می توان در رقابت های آشکار و پنهان وزارتخانه ها برای دریافت سهم بیشتر از بودجه سنواتی در سطح ملی و استانی و بی اطلاعی آنها از فعالیت های اطلاع رسانی و آگاهی بخشی همدیگر به وضوح مشاهده کرد.
مادامی که درب بر این پاشنه می چرخد، نمی توان انتظار چندانی برای بهبودی اوضاع داشت، مگر آنکه با نگاه مسئله محور و تجدیدنظر و نقد منصفانه نحوه فعالیت های آگاهی بخشی و اطلاع رسانی در سال های گذشته، با کنار گذاشتن رویکردهای ستایشگرانه و " تجلیل محور" و پرهیز از ارایه اعداد و ارقام غیر واقعی به رویکردهای "تحلیل محور" در اطلاع رسانی و آگاهی بخشی روی خوش نشان دهیم. شاید حق با آن طناز شوخ طبع باشد که گفت "چشم ها را باید بست، جور دیگر باید شست".
محمدرضا عزیز پور
انتهای پیام/
نصر