نظر کارمندان در مورد تغییر ساعت کاری ادارات؛
تا ۸ صبح بدون ارباب رجوع به بیکاری سپری میشود
نصر: اگر ساعت ۶ صبح موجب کاهش مصرف انرژی میشود، مثل هر سال خود ساعت را جلو میکشیدید. چون حسب ظاهر ۷ساعت بود در حالی که در واقع ۶ بود.
به گزارش نصر، ساعت ۶:۱۲ دقیقه صبح است؛ کمی عجله دارد اما طوری بنظر میرسد که انگار از خواب بیدارشده و نشده، لباسش را پوشیده و نپوشیده از خانه بیرون زده، در نگاه اول میتوان حدس زد که حتما کارمند دولتی است که بر سر کار دیر مانده! آری دیر مانده چون بر اساس اعلام سازمان اداری و استخدامی کشور تمام کسانی که در دستگاههای اجرایی کشور مشغول به کارند مجبورند سر ساعت ۶ در حوزه خدمت خود حاضر باشند به این دلیل که موجب کاهش مصرف انرژی شوند.
مردم که ساعت ۶ صبح برای انجام کارهایشان به اداره نمیآید!
البته که سحرخیزی خوب است اما مراجعه کنندگان دستگاه های دولتی چه؟ آنها که از صبح ۶ نمیآیند! این تنها مشکلی نیست که کارکنان ادارجات با آن مواجه اند؛ حالا که یک هفته از این تصمیم پر سروصدا میگذرد و گه گاهی ما را با مناظرههای جالبی از سرکار رفتن کارمندان دولت مواجه میسازد، اما در واقع سوال این است که آیا این طرح تاثیر مثبتی بر روند کاهش مصرف انرژی، روند کارها و زندگی افراد سازمانی داشته؟
از پشت پنجره نگاهم به چشمانش است، طوری به صندلی خود تکیه داده و به صفحهی نمایشگر سیستم بانکی نگاه میکند که انگار در همان موقعیت خشکش زده؛ اعتنایی ندارم و وارد بانک میشوم. به سمتش حرکت که میکنم بصورت جدی با واکنش «اول نوبت دریافت کنید» مواجه میشوم.
سرم را که برمیگردانم میبینم فردی نیست که برای انجام کار بانکی به آنجا آمده باشد! به هرحال «شماره ۱ به باجه ۱!» شروع به حرف زدن که میکنم متوجه هستم که انرژی زیادی برای پاسخ به سوالاتم ندارد و معلوم است سعی میکند هرچه زودتر مشکلم را حل کرده و از بانک راهیام کند.
بعد از آنکه متوجه است برای چه چیزی به بانک آمدهام تلاش دارد ببیند که آیا کسی به حرف هایش گوش میدهد یا نه! شروع میکند به حرف زدن انگار که تازه از خواب پاشده باشد در صندلی خود را جابجا کرده و میگوید: انگار که کله پزیم ساعت ۶ صبح سرکار حاضر شویم! تازه ما از ساعت ۴.۳۰ بیدار میشویم تا چند تیکهای صبحانه بخوریم و از بچهای که قرار است به مدرسه راهی کنیم زودتر سرکار بیاییم.
بجای آنکه ساعت را جلو بکشند؛ کارمندان را عقب کشیدند!
او میگوید: چرا؟ چون ساعتها را امسال بر خلاف سالهای قبل جلو نکشیدند و به جای آن میخواهند کارمندان را عقب بکشند. اگر ساعت ۶ صبح موجب کاهش مصرف انرژی میشود، خود ساعت را جلو میکشیدند همین نتیجه را داشت. چون حسب ظاهر ۷ بود در حالی که در واقع ۶ بود، الان منتظریم ساعت ۷ الی ۸ صبح شود تا با ورود مشتری به بانک کارهایشان را راه بیاندازیم.
بعد از اولین سخنانم با کارمند بانکی در شهر تبریز، بیشتر پیگیر موضوع شده و به سمت افراد دیگر ادارجات راهی میشوم.
قبل از ساعت ۶ باید در کارخانه حاضر شویم
در گفتگو با یک صاحب کارخانه دولتی در نزدیکی شهر تبریز متوجه ورودش بیش از هر کس دیگری به کارخانه میشوم؛ که میگوید: ساعت ۵ صبح بیدار میشوم که قبل از ۶ صبح زودتر از کارگران به کارخانه برسم و دستگاه هارا برای شروع روز کاری روشن کنم و بعد دوباره ۱۰ صبح برمیگردم و یک چرتی میزنم.
از ۱۰ به بعد زمان را به بیکاری سپری میکنیم
چند روز بعد در طول راهی که از تحریریه به سمت خانه را طی میکنم؛ با یکی از همکاران کارشناس روابطعمومی در یک سازمان دولتی تبریز مواجه میشوم که ذهنم را دوباره برای پرسش سوال «ساعت ۶ صبح کار چگونه است؟» کنجکاو میکند. دعوت میکند که چند قدمی با او همراه شوم تا یک هفته کاری شروع از ۶ را برایم تعریف کند: اداره که از ۶ صبح شروع میشود دیگر تا ساعت ١٠ تمام کارا ردیف شده و بعد از آن وقت را به بیکاری سپری میکنیم، البته صبحها همکارهایم اغلب تاخیر دارند چون نمیتوانند بیدار شود و اکثریت در اذیت هستند.
کل روز بیخوابی گریبان گیر آدم است
نفر بعدی روایت «کار در صبح ۶» فردیست که در کارخانه راه آهن یکی از شهرهای ایران مشغول به کار است؛ در صحبت تلفنیام با او چنان میگوید: کل روز انرژی کم و بی خوابی گریبان گیر آدم است! برای اینکه کل روز را کم نیاوری و انرژی کافی برای انجام کارها داشته باشی باید ۹ شب به خواب بروی تا ساعت ۴.۳۰ صبح برای رفتن به سرکار بیدار شوی.
او ادامه میدهد: تاثیرش را در زندگی شخصی نیز میتوان دید که انگار در وقت خالیات مغزت خاموش است و فقط منتظری تا روز بعد از کاری هرچه زودتر سپری شود که بخوابی و زمان و حوصلهای برای گذراندن اوقات و فراغت خود نداشته باشی.
تا ۸ صبح بدون ارباب رجوع به بیکاری سپری میشود
او که در خط تولید کارخانه راه آهن شهر تهران مشغول به کار است، در خصوص اوضاع کنونی کارخانه چنین توضیح میدهد: البته که کاهش مصرف انرژی در ماههای گرم یک ضرورت جدی است، اما مگر در همه کشور یک سان است که یک حکم کلی برای همه ایران صادر کردهاند؟ با این طرح عملا ۶ تا ۷ و حتی ۸ صبح بی ارباب رجوع سپری شده و ساعت کار فشرده میشود و البته که در نظر داشته باشید کارگر هم خسته و بیخواب است.
مهد کودک که ساعت ۶ صبح باز نمیکند
در دردودل با یکی از کارمندان متاهل استانداری تبریز با بیان اینکه قبل از بچههایش به سر کار میرود مرا به فکر وا میدارد که با خود میگویم حتما باید کارش خیلی سخت باشد؛ آخر مگر بچه را چه کسی قرار است به مدرسه برساند؟ بدون درنگ میافزاید: من و همسرم هر دو کارمندیم و فرزند خردسالمان را به مهد میسپاریم. منتها مهد خصوصی است و ۶ صبح باز نمیکند.
بچه را تا زمان مدرسه به کجا بسپارم؟
او اضافه میکند: ۴۵ دقیقه تا محل کارمان فاصله است که من وقتی اول همسرم را به کار میرسانم و بعد خود سر کار حاضر میشوم، بنظرتان در آن ساعت بچه را به کی و کجا بسپارم؟ گیرم نزد مادر بزرگ. بنده خدا به خاطر نوه باید زودتر بیدار شود. منِ کارمند کجا صبحانه بخورم؟ لابد در اداره آن هم ۶ صبح.
البته که نظرها و تجربه ها یکی نبوده و یک نفر از راه پیدا میشود که با این اوضاع هماهنگ شده و از روند اداری راضی باشد، در گفتگو با کارشناس شبکهای یکی از شرکت های دولتی شهر تهران میافزاید: این ساعت ۶ صبح سر کار رفتن، در بیدار شدن از خواب برایم خیلی موثر بوده، و اینکه ساعت ۶ صبح فکرم خیلی آزاد تر و بازده کارم بهتر است زیرا یک بخشی از کارم طوری است که باید زمانی انجام شود که کسی از سرور استفاده نکند.
او ادامه میدهد: بیداری صبح اول وقت بر روند زندگیام تاثیر بسزایی داشته و از طرفی باعث شده تا شبها زودتر به رختخواب بروم، در کل از این وضعیت راضی هستم.
به نظر میرسد عاملان این طرح از این که کارمندان مانند موم در مشت شان باشد لذت میبرند، زیرا که آشکارا در این طرح از بچه گرفته تا رییس اداره را با آزرده خاطری روبه رو ساختهاند.
چرا بچه را باید صبح زود بیدار کنند و بیازارند تا به مادربزرگ بیچاره بسپارند و او را هم بیازارند؟ رییس اداره که دیشب تا دیر وقت بیدار بوده صبح خواب آلود بر سر کار بیاید و بساط نان بربری و پنیر لیقوان و گردو با چای شیرین یا کره و عسل یا مربا با تخم مرغ عسلی بچیند و اگر شرکت پردرآمدی باشد آب پرتقال هم اضافه شود و اسم این طرح را بگذارند کاهش مصرف انرژی؟
ظاهرا با این طرح از ساعت یک بعد از ظهر و در حالی که مردم همه در حال فعالیت اند ادارات و دستگاههای دولتی به تعطیلی میروند. یکی هم نیست بگوید که چرا ساعتها را جلو نکشیدید و کار را به روال عادی برنگرداندید؟ وگرنه میتوانستید اسم را عوض کنید و مثلا بگویید کنترل توطئه زمان و عقربه ها به سبک ایران!
سما شیرزاد
انتهای پیام/
نصر