یادداشت/
مساله ازدواج گلزار نیست؛ مساله صنعتی مبتنی بر هوادار است!
نصر: عطیه همتی در صفحه اینستاگرامش نوشت: محمدرضا گلزار ازدواج کرد و هواداران افراطیش این روزها یا زیر سِرُم میروند یا در صفحهاش مرثیهسرایی میکنند. بت سینمایی بسیاری دختران دهه شصت که با سام و نرگس و کما دل ازشان برده بود و از شصت به هفتادیها و این سال ها به هشتادی ها رسیده بود گویا به شکل رسمی همراهی دارد که اجازه حتی تخیل کردن را از هوادارانش میگیرد.
شاید برایتان مسخره بیاید که اینروزها هواداران گلزار عکس از زیر سِرُم رفتنها یا از پوچ شدن زندگیشان محتوا منتشر میکنند. اما بدانید این قصه کاملا جدی است. بلکه در جهان هواداری نه تنها یک گلزار بلکه به عدد هواداران میلیونی او میلیون گلزار ازدواج کردهاست.
چون در دنیای شبکه اجتماعی سلبریتی چندان هم دست نیافتنی نیست.و لحظه لحظه او را میتوانید از رسانهاش دنبال کنید و برایش بنویسید و شبها با تخیل زندگی در کنار او بخواب بروید.
در جهان تازه نیز سلبریتی تلاش میکند دیگر پشت عینک دودی طرفدارانش را دید نزند. بلکه برعکس شبیه آشنای قدیمی با آنها تا میکند و آنها را بخشی از هویت خود و خود را تبدیل به مهمترین هویت آنها میکند. برایشان بازیهای هواداری طراحی میکند که خودش در کانون آن ایستاده و هوادار لحظهلحظه و چشم در چشم با او پیش میرود. چه برسد به گلزار که قصه پیشنهاد ازدواج دادن به او حتی شبیه یک بختآزمایی بزرگ در رسانهها مطرح شد.
آنطور که رسانه تیویپلاس محفل یک خواستگاری رسمی از سوی یک هوادار ترتیب داد که با جواب رد گلزار مواجه شد. تا بیش از پیش هواداران این سلبریتی بالا و پایین بپرند که برنده این لاتاری بزرگ چه کسی خواهد بود؟ قصه ازدواج با گلزار ماجرایی بود که گویی خودش هم بدش نمیآمد به آن پروبال بدهد تا شبیه یک قصه سفیدبرفیگونه جذاب باشد.
و حالا که محمدرضا گلزار گویا پایان بازی را در ۴۶ سالگی اعلام کرده و پاپاراتزیها او را در خیابان شکار کردهاند. آب سردی است روی هوادارانی که در تخیلاتشان شاید از او بچهدار هم شدهاند!
این روزها این واقعیت عریان اجتماعی پیش روی همه ماست و مساله هواداری یکی از مهمترین موضوعات حوزه اجتماعی ما که برخی اتفاقات حول آن کاملا حساب شده و صنعتیگونه پیش میرود.
مساله ازدواج گلزار نیست. این قصه ممکن است حتی شیطنت باشد. آنچه مهم است صنعتی مبتنی بر هوادار است!
دوسال است روی پدیده هواداری و صنعت هواداری مطالعه میکنم و دنبال پدیدههایی میگشتم که لخت و عور واقعیت آنچه زیرپوست شهر اتفاق میافتد را بیرون بریزد. ماجرای گلزار تنها برش کوچکی از این موضوع است. انشالله در آینده.
انتهای پیام/
نصر