گفتوگو یک فرهنگ است و نباید فکر کرد که این مقوله یکباره در جامعه ایجاد شده است، گفتوگو فرهنگی است که نشأت گرفته از همه نهادهای اجتماعی در جامعه است
. اما اینکه تا چه حدی این مقوله بین حاکمان و دولتمردان جا افتاده است، جای تأمل دارد. تجربه کشورهای پیشرفته اثبات می کند که توسعه در سایه گفتوگو پدیدار می شود و هر جا درهای گفتوگو و دیالوگ بسته شده، دیکتاتوری و استبداد حاکم شده است. اگر به این باور برسیم که یکی از ستون های توسعه، فرهنگ گفتگو است میتوان به آینده آن جامعه امیدوار بود. قطعاً این مقوله زمانی می تواند کارکرد اصلی خود را داشته باشد که بسترهای گفتوگو در فرهنگ جامعه نهادینه شود
.
جامعه شناسان راهکارهای مختلفی پیرامون ترویج گفتوگو در جامعه مطرح می کنند که یکی از آنها موضوع ترویج گفتوگو به عنوان یک راهبرد ارتباطی موفق در تعاملات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است
. اما متاسفانه ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورمان به گونهای شده است که هر فردی اهل گفتوگو یا مذاکره باشد، به جای قرار گرفتن در سکوی برنده، همواره بازنده است و این یک ایراد اساسی در ساختار اجتماعی جای افتاده در کشورمان به شمار میرود
.
توسعه به عنوان آرمان بسیاری از جوامع کنونی است و چه بسا برای رسیدن به آن حاضر هستند از برخی اصول خود نیز بگذرند
. اما نکته ظریف ماجرا اینجاست که گذر از سنت به مدرنیته تنها در سایه فرهنگسازی و ایجاد بسترهای پذیرش توسعه یا مدرنیته است که میسر میشود؛ البته بر اساس دیدگاه جامعه شناسان، ساختار کشور باید پذیرای این توسعه باشد و قطعاً این ساختار با نیازسنجی، گفتوگو و دیالوگ دو سویه فراهم میگردد
.
پاییز خبرساز امسال ایران، بار دیگر جای خالی گفتوگو را در کشور نمایان کرد که در رأس آن جوانان به ویژه نسل هشتادیها با ناامیدی از بستر مذاکره، در کف خیابان به دنبال بیان دیدگاه خود با زبان خشونت بودند. بررسی این نوع رویکرد قطعاً برای آیندگان در صورت درک ضرورتها، میتواند بستری باشد برای نهادینهسازی فرهنگ گفتگو در کشور
.
جوان ایرانی امروز صدایی از دیالوگ نمیشنود و فرهنگ غالب را فرهنگ مونولوگ میبیند و البته حق هم دارد از این وضعیت نگران و ناراحت باشد، چرا که رسانهها به عنوان یکی از مهندسین ابزار فرهنگساز در این حوزه، با بیشترین فشارها و تهدیدها مواجه شدند، چرا که حاکمیت در برههای از زمان گفتوگو را نه تنها مفید ندانست، بلکه آسیبزا تلقی کرد و این شد که بار دیگر به جای فرصتسازی، فرصتسوزی کردیم. رسانه میتوانست و میتواند نقش تأثیرگذاری در ایجاد زیرساختهای دیالوگ در جامعه را فراهم کند و آن انعکاس و تبیین دیدگاههای مختلف و متنوع از تریبون رسانه است
.
اگر به دنبال توسعه هستیم، باید نگرشمان را نسبت به رسانه تغییر دهیم. امروزه رسانه هویت دار داخلی بیش از آنکه نقش محوری در تبیین فرهنگهای غالب را داشته باشد، به تریبون دستگاهها، سیاسیون مورد تایید و همچنین تبیین تفکری خاص بدل شده است که اگر برخلاف چنین رویه ناصوابی عمل کنند، مهر توقیف خورده و باید از جرگه رسانهای کشور وداع کنند
.
ایران عزیز بارها تجربه تنشهای سیاسی و اجتماعی را داشته است، چه در سطح ملی چه فراملی و متاسفانه زیست مردمان امروزه با تنش عجین شده است و این فرصت توسعه و پیشرفت را می گیرد
.
دیالوگ بسترساز تبیین چالشها با هدف رفع آنها می تواند باشد، به شرطی که ظرف نقدپذیری مسئولان و حاکمان نظام قدری بزرگتر شود و به جای طرد رسانهها و اهل تفکر، گام در مسیر احیای فرهنگ گفتوگو بگذارند
.
تعامل یا گفتگوی دو طرفه با تمرین و فراهم ساختن زمینههای آن حاصل میشود. مسئولان باید انتقادها را بشنوند و برای حل آنها مشورت و چاره اندیشی کنند. قطعاً پیشنهاد کرسیهای آزاد اندیشی نیز بر این اصل استوار بود، اما دریغ که مسیر این جلسات نیز تغییر کرد و از فلسفه وجودی خود فاصله گرفت
.
امید آنکه با در پیش گرفتن تجارب گذشته، درهای مذاکره و گفتوگو را به جای کوچک کردن به دروازه تبدیل کنیم تا نسلهای جدید برای دریافت پاسخ سوالات و ابهاماتشان به جای رجوع به نااهلان، در حریم داخل جغرافیایی ایران عزیز قانع شوند
.
امیر کریم زاد شریفی- مدیرمسئول
منتشر شده در شماره چهارم ماهنامه نصر آذربایجان
نسخه دیجیتال سومین شماره ماهنامه نصر آذربایجان به دنبال استقبال مخاطبان به عنوان اولین ماهنامه گویای ایران در دسترس عموم قرار گرفته است. برای مشاهده نسخه دیجیتال و مطالعه مطالب این ماهنامه این لینک را کلیک کرده و ورق بزنید.