ترجمه اختصاصی/
دوگانگی پیچیده در بافت هوشمند شهری
نصر: مدیریت زمین، تولید مسکن، حفظ فضاهای طبیعی و تنوع زیستی، اسناد برنامه ریزی شهری، مانند طرح های محلی شهرسازی، نقطه شروع وضعیت فعلی و تکامل سرزمین های ما است.
به گزارش نصر، قوانینی که بسیار محدودکننده یا برعکس بسیار کم هستند، میتوانند تأثیرات قابلتوجهی بر فضاها، مناظر، ساخت و سازها و در نتیجه بر جمعیتهایی که در آنجا زندگی یا کار میکنند داشته باشند. امروزه شهرسازی نظارتی و شهرسازی عملیاتی چگونه با هم تعامل دارند؟ و اسناد برنامه ریزی شهری چه تاثیری بر گذار اجتماعی، اقلیمی، انرژی و اقتصادی شهرهای ما دارد؟
شهرسازی نظارتی و شهرسازی عملیاتی در اروپا
زمین و قلمروش توسط قانون شهرسازی اداره می شود، یک سیستم قانونی که هم برنامه ریزی کاربری زمین را تنظیم می کند و هم تضمین انطباق با اهداف دولت است. از طریق این مقررات، به همان اندازه که قوانین میراث یا محیط زیست را تحت تأثیر قرار می دهد، بر قوانین جزایی یا مالیاتی نیز تأثیر می گذارد، قانون شهرسازی به دنبال بهینه سازی استفاده از زمین، ترکیب حفاظت از محیط زیست و زیبایی شهری، تضمین انسجام بین امکانات عمومی و مسکن و کمک به سیاست های شهری است.
با این حال، اجرای آن مستلزم ایجاد ابزارهایی است که هم برای تطبیق آن با قلمرو و هم برای تحقق اهداف سیاسی محلی امکان پذیر است. در این مرحله است که شهرسازی نظارتی وارد عمل می شود، به ویژه امکان تهیه اسناد برنامه ریزی شهری توسط شهرداری ها و مؤسسات عمومی همکاری بین شهری را میسر می کند. حتی اگر قوانین اساسی در قانون شهرسازی تصریح شده باشد، اکثر آنها در سطح محلی ثابت شده اند زیرا قانون شهرسازی یک قانون غیرمتمرکز را تشکیل می دهد که هدف آن انتقال قابلیت های دولت به مقامات متمایز است.
به عبارت دقیق تر، شهرسازی نظارتی این امکان را فراهم می کند که با ایجاد اسناد برنامه ریزی، مفاد اصلی قانون شهرسازی را با انتظارات محلی تطبیق دهد. برای این منظور، سه مورد اصلی وجود دارد: ۱- طرح انسجام سرزمینی که برنامه ریزی استراتژیک را در مقیاس یک منطقه شهری، یک منطقه اشتغالی یا یک بستر بزرگ زندگی ترسیم می کند، ۲- برنامه شهرسازی محلی (PLU) که در دراز مدت طرحهای عمرانی و قوانین کاربری اراضی برای شهرداریها را ترسیم می کند و ۳- در نهایت نقشههای شهرداری که به شکل سادهتر محدودههای قابل ساخت و ساز را در شهرها و روستاهای کم تراکم مشخص میکنند.
از این مبنای نظارتی، شهرسازی عملیاتی همه اقدامات ملموس لازم برای تحقق پروژه های شهری را تنظیم می کند. بنابراین، از طریق یک رویکرد عملی، همه نقش آفرینان مربوط به توسعه شهری را شامل می شود: دولت های محلی، توسعه دهندگان املاک و مستغلات، معماران و مهندسان، ... را می توان نام برد. هدف اصلی آن بهبود کیفیت زندگی شهروندان از طریق پرداختن به ساخت و ساز و مدیریت شهر و در عین حال تاکید بر ارضای نیازهای ساکنان از نظر مسکن، حمل و نقل، تجارت و فضای سبز است.
به منظور ارتقای توسعه شهری پایدار و ماندگار در دراز مدت، شهرسازی عملیاتی انطباق با اهداف زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی فعلی را تضمین می کند. با این حال، چارچوب قانونی و نظارتی تعیین شده توسط اسناد برنامه ریزی شهری، که ممکن است محدودیت های خاصی را برای اجرای ابزارها یا زیرساخت های جدید به نفع انتقال اجتماعی و زیست محیطی ایجاد کند، همچنان محدود است.
در واقع، حتی قبل از توسعه هر پروژه، اعم از ساخت و ساز یا نوسازی، مراجعه به اسناد و مدارک حاکم بر قوانین و محدودیت های شهرسازی الزامی است. اینها به ویژه از جهت گیری های توسعه و برنامه ریزی مربوط به زمین، حق ارتفاق خدمات عمومی، اما همچنین قوانین ساخت و ساز مجاز، مانند ارتفاع ساختمان، مصالح، قوانین عقب نشینی، یا حتی شیب های سقف اطلاع می دهند. علاوه بر این قوانین، پارامترهای دیگری نیز وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند مانند قابلیت زمین، ماهیت خاک، مرزبندی، محدودیت های زیست محیطی ... شما متوجه خواهید شد، یک دسته کامل ازاقداماتی که می تواند ایده پروژه ای را که همه در ذهن خود تصور می کردند، به خطر بیندازد. با این حال، امروزه این اسناد تلاش میکنند تا قوانین را نوآوری کرده و انعطافپذیرتر کنند تا به بهترین نحو برای نیازهای محلی مناسب باشند.
طرحهای محلی شهری، ابزاری فراگیرتر و مشارکتی
بنابراین، طرحهای محلی شهری بخشی از این اسناد برنامهریزی هستند که جهتگیریها و قوانین شهرسازی یک شهرداری را تعریف میکنند. به طور کلی، آنها تعیین اهداف از نظر توسعه شهری و حفاظت از محیط زیست و همچنین روش های استفاده از زمین را ممکن می سازند.
امروزه طرحهای محلی شهری با هدف طراحی یک پایگاه شهرسازی سازگارتر و منطبق بر واقعیت های محلی، در جامعه ای که بصورت روزافزون به سمت هوشمندسازی می رود، در حال بازنگری و نوآوری در طراحی است. رویکرد مشارکتی شهروندی به طور فزاینده ای در انعکاس طرحهای محلی شهری اتخاذ می شود و حتی در حال تبدیل شدن به یک عنصر کلیدی در اجرای آن است. به این ترتیب، ساکنان و نقش آفرینان مختلف محلی به طور مستقیم در فرآیند تصمیمگیری ادغام میشوند و فرصتهایی را برای مشارکت در تعریف اهداف و جهتگیریهای طرح به آنها ارائه میدهند. این رویکرد در نهایت امکان در نظر گرفتن دغدغه ها و خواسته های شهروندان را فراهم می کند که می تواند کیفیت و مشروعیت تصمیمات اتخاذ شده را بهبود بخشد.
به عنوان مثال، شهر بوردو با گنجاندن ساکنان خود در بازنگری طرحهای محلی شهری اش، این رویکرد را دنبال کرد که به ویژه با هدف اطمینان از اینکه همه ساکنان بوردو مالکیت این ابزار نظارتی پیچیده را در اختیار دارند، اما همچنین از آنها در مورد موضوعات اساسی مانند پوشش گیاهی، کیفیت زیستگاه یا حتی مسیر مسکونی سؤال میکرد. بازخوردهای دریافت شده در طول کارگاه های آموزشی که در هر منطقه برگزار می شود، مستقیماً در اسناد جهت گیری شهری ادغام شده است، که توانسته است به هدف "مصنوعی سازی خاک" و حفظ تنوع زیستی در شهر کمک کند.
در نهایت، ادغام ساکنان در توسعه این اسناد همچنین به معنای سهولت دسترسی بیشتر و همچنین فراگیر کردن شهرسازی است. شهر پاریس نیز زمانی که کودکان را نیز در آخرین بازنگری خود در طرحهای محلی شهری ادغام کرد، این را به ما ثابت کرد. از آنجایی که ۱۴ درصد از جمعیت آن زیر ۱۴ سال هستند، گنجاندن آنها در روند بررسی، طبیعی و مشروع به نظر می رسید. بنابراین، ۳۶۰ دانشآموز از ۱۷ مؤسسه منتخب توانستند به توسعه چندین هزار صفحه سند کمک کنند و در عین حال برخی از موضوعات را که برای آنها برای آینده شهر ضروری به نظر میرسید، برجسته کردند : خیابانهای سبز، ساختمانهای رنگارنگ و گلکاری شده، چشمه های آبی، گل ها و درختان میوه ... برای رونق دادن به پایتخت فرانسه کافی است!
علیرغم تمایل شهرسازی نظارتی به اصلاح مرزهای خود با شهرسازی عملیاتی، این دو مکتب هنوز بیش از حد نامرتبط هستند. مقررات متعددی که هنوز از سوی بالاترین نهادهای حاکمیتی در نظر گرفته شده و تحمیل شده اند، هنوز به اندازه کافی انعطاف پذیر نبوده و با واقعیت های محلی سازگار نیستند، مانند قانون مصنوعی سازی خالص صفر. علیرغم هدفی که تمایل به کاهش عملیات توسعه دارد که میتواند منجر به آببندی خاک شود، محدودیتهای تراکم را تحمیل میکند که گاهی برای کوچکترین شهرداریهایی که فقط در انتظار توسعه هستند بسیار زیاد است، در حالی که به نفع شهرداریهایی است که قبلاً به خوبی خود را با مصنوعی سازی وفق داده اند. علاوه بر این تقسیم سرزمینی، خود مفهوم مصنوعی و طبیعی نیز باید واجد شرایط باشد: برای مثال، یک شهرک مسکونی (مصنوعی) با پوشش گیاهی، مزایای بیشتری نسبت به زمین گلف (طبیعی) دارد.
بنابراین امروز مهم است که در مورد شهرسازی نظارتی و عملیاتی به روشی ترکیبی فکر کنیم تا هم افزایی آنها به توسعه شهرهای ما به روشی متعادل و سازگار با چالش های شهری معاصر و هوشمند کمک کند.
آذر کریمزاده
انتهای پیام/
نصر