گفت و گوی سردبیر نصر با احمد علیرضا بیگی نماینده مجلس:

بازگشت به مردم تنها راه است

1401/10/13 - 17:22 - کد خبر: 84575 نسخه چاپی

نصر: مردی که سال هاست در مسند سیاست قرار دارد و از همان سال ها چه زمانی که در مسند نظامی قرار داشت چه زمانی که در عالی ترین رتبه سیاسی استان آذربایجان شرقی بود و چه اکنون که به عنوان نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در مجلس شورای اسلامی حضور دارد چند مشخصه بارز را با خود به همراه دارد، احمد علیرضا بیگی صریح گفت و گو می کند، در کنار مردم است و با آن استایل خاص اش؛ لبخند بر لب پاسخگوی رسانه است.

به گزارش نصر، بر کسی پوشیده نیست که شاید رسیدن به این شرایط  در جامعه در سایه فراموشی فرهنگ گفت و گو اتفاق افتاده است حال برای ارزیابی شرایط حاکم بر جامعه با او به گفت و گو نشسته ایم شاید که راهکاری بیابیم برای برون رفت از این شرایط خاص کشور. سردبیر نصر در مصاحبه ای اختصاصی با نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی سئوالات صریحی مطرح کرد که ماحصل آن به قرار زیر است.
 
 
آقای بیگی ممنون از اینکه این فرصت را برای مجموعه نصر فراهم کردید من سوالاتم را با چند سوال ملی آغاز می کنم ؛ با توجه به شرایط حساسی که در جامعه وجود دارد و ما در آن قرار گرفته ایم اگر توصیفی از حال کنونی کشور داشته باشید چه توصیفی می کنید؟
حتما بسیاری با من هم عقیده هستند که حال کشور ما خوب نیست. شرایط خوبی را تجربه نمی کنیم و از ابعاد مختلف حال کشورمان خوب نیست.
حال و روز امروز کشور محصول فرآیند و نوع نگرشی است که در مسند کار قرار گرفته و انشالله که ناخودآگاه در سناریویی ایفای نقش می کند که دشمنان این کشور آن را طلب می کنند!
 

پس به نظرتان جریان کشور عادی نیست و نشات گرفته از جریانی است که شاهد نتیجه آن هستیم درست است؟
اگر حوادث مختلف را کنار هم  قرار دهید متوجه می شوید که دارند جهان را برای پذیرفتن یک حادثه در مورد ایران آماده می کنند. یعنی نوع مواجه هایی که با رخدادهای مختلف صورت می گیرد و پیامدهای بین المللی و جهانی آن این واقعیت را به خوبی نشان می دهد و متاسفانه نوع اداره کشور هم برای این سناریو فضا باز می کند و انرژی ایجاد می کند.
یعنی وقتی مواجه هستید با انباشت قابل توجه مطالبات در کشور هر حادثه ای به صورت بالقوه این توانایی را دارد که این انباشت را سبب بروز یک حادثه بکند و همان حادثه اگر درست مدیریت نشود به راحتی فضا و انرژی ایجاد می کند که پیامدهای ناگواری را برای جمهوری اسلامی ایران فراهم کند.
شما اگر موضوع خانم مهسا امینی را در نظر بگیرید دقت می کنید که دختر خانمی از شهرستان به تهران آمده و در ایستگاه مترو به همراه خانوده اش و برادرش مورد ظن گشت ارشاد قرار می گیرد که اساسا وقتی در یک جمع خانوادگی با این شرایط هرگز نمی توان بی عفتی صورت بگیرد. فیلم موجود از ایشان را که بررسی می کردیم خیلی مسائل دیگری در خیابان های تهران اتفاق می افتد که اصلا نوبت به خانم امینی نرسد.
 از طرفی فعل و انفعالاتی از طرف نیروی انتظامی صورت نگرفته که موجب بروز این اتفاق شود و متاسفانه فضای حاکم باعث آن شده آلام جامعه بیشتر شود و از آن خانواده دلجویی نشود و اکثر اقدامات در جهت موجه جلوه دادن کار نیروی انتظامی صورت پذیرفت و اساسا دیدیم که حتی اصلا زبان کسی به عذرخواهی نمی پرخد.
برای مثال کارگری در کارگاهی کار می کند اگر برای آن کارگر اتفاقی بیفتد کارفرما باید احساس مسئولیت کند و تلاش کند که ضایعه را التیام دهد و مرمت کند.
ولی ما عملا دیدیدیم این اتفاق نمی افتد و پیامدهای بعدی آن این شد که کسانی که منتظر بودند علیه جمهوری اسلامی ایران کاری انجام دهند این حادثه  و عدم برخورد صحیح با این حادثه را دستمایه بسیاری از آشوب ها قرار دادند.
شما این را در کنار حادثه سیستان و بلوچستان قرار دهید  من در رابطه با مسئله خانم امینی نظرم را به صراحت اعلام کردم که باید عذرخواسته شود و وزیر کشور به مجلس فراخوانده شده و به این شیوه ناصحیح مبارزه با بدحجابی پایان داده شود ما این همه خسارت پرداخت کردیم ولی کسی توجه نکرد.
حادثه ای که در زاهدان اتفاق افتاد حاکی از این بود که افرادی که در زاهدان به خیابان می آیند داعشی هستند و تجزیه طلب بودند و حقشان این بود که کشته شوند ولی تجربه ما  و نوع نگاهی که من به این موضوعات داشتم خیلی راحت می توانستیم به این نتیجه برسیم که مردم نمازگذار زاهدان به کلانتری حمله نمی کنند  تحقیقات هم همین را نشان داد.
حال پس از یک ماه و نیم وقتی نماینده مردم چابهار در دفاع از حق موکلین خود در مجلس به ایراد سخن می پردازد که برخی از نمایندگان می گفتند این صدای داعش و موساد است و نباید صحبت کند و رئیس جلسه هم متاسفانه از این صبحت ها تاثیر گرفته بودند.
اما رهبری فارغ از شورای عالی امینت ملی که رئیس جمهور در راس آن قرار دارد هیئتی را برای بررسی فرستادند و مشخص شد که این مردم بیگناه کشته شده اند و همه آن ها شهید و جانباز به حساب آمدند و افرادی که در حاشیه این حادثه دستگیر شده بودند آزاد شدند و از آن ها دلجویی شد.  این در شرایطی اتفاق افتاد که حادثه شیراز هم جواب همان حادثه زاهدان بود که در واقع ما با برخورد ناصحیح خود در آن حادثه فضایی را برای داعش فراهم کردیم که بتواند در شیراز عملیات تروریستی و جنایتکارانه در شاهچراغ انجام دهد و بعد هم یک فتنه قومی مذهبی در کشور کلید بخورد و اساسا مناظره شیعی و سنی طراحی شود.
خوب اگر ما به حوادث نگاه درست و دقیقی داشته باشیم و شناخت دقیقی وجود داشته باشد هرگز نباید اجازه دهیم کشور در معرض چنین بحران هایی قرار گیرد ولی متاسفانه این اتفاقات می افتد و در داخل کشور اعتراضاتی که پیامدهای این موضوعات بود رخ می دهد؛ این امر باز می گردد به اداره داخلی کشور که باید از یک قاعده و اسلوب پیروی کند که ما فقدانش را شاهد هستیم در فضای بین الملل همه این ها دستمایه دشمنی  علیه جمهوری اسلامی ایران قرار می گیرد.
ما اخراج جمهوری اسلامی ایران از کمسیون مقام زن، محکومیت جمهوری اسلامی ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل را شاهد بودیم و بعد ایرانی هایی که در خارج از کشور هستند در سناریویی قرار می گیرند که مخالفت و دشمنی خودشان با جمهوری اسلامی ایران را در گسترده ترین سطح ابراز می دارند. به نظر من این اتفاقاتی که در کنار هم قرار گرفتند به هیچ عنوان حوادثی طبیعی نیستند.

در قضایای اخیر ما واکنش مقام های دولتی را که نگاه می کنیم به نوعی شاهد بی تفاوتی هستیم و گویا که این حوادث هیچ تاثیری در روند عادی کشور ما نداشته است آیا واقعا این طور بود؟
بالاخره نگاه کردن به این موضوعات با عینک حزبی و گروهی که در واقع محصول نوع نگرشی است که به دنبال یک پارچگی حاکمیت بود ؛  چنین نگاهی را به دنبال رخدادها و  حوادث می تواند به دنبال داشته باشد. نوع اتخاذ رویه ما در دیپلماسی بین المللی با وجود اینکه با تجربه سال 72 را داریم وقتی صدام با یک اشاره آمریکا به کویت حمله می کند، حتما فضا را سنجیده بوده و اجازه ای از آمریکا داشته بوده که این اقدام را انجام دهد ضمن اینکه آمریکا این آمادگی را داشته که قبل از رسیدن صدام به کویت خانواده امیر کویت را از کاخ پادشاهی خارج کند.
آن دوران در مجلس ما کسانی به این موضوعات اشاره کردند و گفتند: " درست است صدام دشمن ما بوده ولی صدام این بار در رویایی با آمریکا قرار داشته بهترین موقعیت بود که ما پشتیبان صدام باشیم برای رویایی با آمریکا" .
صحبت های آقای محتشمی پور در مجلس به عنوان اسناد تاریخی وجود دارد که گروهی تحت عنوان اصلاح طلبی این را مطرح می کردند که ما باید پشتیبان صدام باشیم.
آن زمان بصیرت رهبری این را به آن جماعت گوشزد می کند که "ما باید موضع نه شرقی و نه غربی خودمان را حفظ کنیم این ها نقشه دارند ما را با صدام  در یک جبهه قرار دهند و به هر دو یک سیلی بزنند."
ما شاهد بودیم که یک اجماع جهانی علیه صدام ایجاد شد و یک ارتش جهانی با رهبری آمریکا ایجاد شد و آمریکا توانست به کشورهای منطقه ابلاغ کند که صدام خطری بزرگ است برای منطقه و اگر من نباشم او شما را از میان بر خواهد داشت.
در آن زمان آمریکا بابت آزادسازی کویت از نفت آن کشور امتیاز گرفت، به میزان قابل توجهی دلار و سلاح فروخت، 10 سال عراق را زیر سیطره فرماندهی خودش قرار داد و توانست ثروت انبوهی را از این راه به دست آورد. و زعامت خود را بر جهان با انجام عملیات طوفان صحرا اثبات کند.
اکثر کشورهای جهان هم در آن جریان حمله نظامی نیرو و لشگر داشتند.
این ماجرا در کشور روسیه هم اتفاق افتاده است یعنی حمله روسیه به اکراین نمی توانست بدون اجازه آمریکا اتفاق افتاده باشد مطمئنا این صحنه را آمریکا ایجاد کرده است و انگیزه او برای حمله روسیه به اکراین همان انگیزه ای است که در باره صدام داشته است.
یعنی آمریکا می خواهد پوتین را خطری برای اروپا معرفی کند و اثبات کند که جیره و مواجبی که اروپا برای ناتو می داده خرج اضافه نبوده و برای امنیت اروپا لازم است. و اروپا باید از اتحاد با روسیه صرف نظر کند چرا که این اتحاد تهدید بزرگی برای آمریکا بود که اگر این اتفاق می افتاد به رهبری جهانی آمریکا لطمه وارد می شد و آمریکا با این اقدام این موضوع هم منتفی شد و بعد هم اروپا با شرایطی مواجه شد که هم اکنون باید 18 میلیون آواره اکراینی را پذیرا باشد و هزینه جنگ اکراین را اروپا باید متحمل شود و روسیه از بازار انرژی و نفت خارج شده و آمریکا جایگزین روسیه شده است.
الان اروپا باید تابع اوامر آمریکا باشد برای اینکه بتواند زنده بماند.
انقلاب ما که براساس شعار نه شرقی، نه غربی پایه گذاشته شده بود در این اوضاع اقدامی انجام می دهیم که متاسفانه شبهه ایجاد می کند؛  ما طرفدار روسیه هستیم و آمریکا هم این شواهد را تقویت می کند و  این حادثه و موضوع در کنار حوادث داخل کشور اضافه می شود در حال حاضر نوع نگرشی که به جمهوری اسلامی ایران وجود دارد چه بسا شدیدتر از نوع نگرش نسبت به پوتین بوده باشد.

برگردیم به موضوعات داخل کشور آیا همه آن کسانی که در طی این روزها و ناآرامی به خیابان ها آمده بودند به نظرتان اغتشاشگر بودند و آیا رفتار نیروهای نظامی و انتظامی ما با مردم صحیح بوده یا نه؟
من در ابتدای صحبت هایم سعی کردم به این موضوع اشاره کنم که آنچه در کشور ما اتفاق افتاد درست نبوده، ما با مطالبات انباشته ای در کشور مواجه هستیم که بی پاسخ مانده اند که مهم ترین بخش آن مشکلات اقتصادی است و ما شاهد این موضوع هستیم که مردم به سختی گذران زندگی می کنند. این مطالبات وقتی پاسخ درستی دریافت نمی کنند متوسل به یک جرقه هستند برای انفجار.
حادثه خانم مهسا امینی مانند یک کبریت عمل کرد که بر این مطالبات انباشته شده زده شد و پیامدهایی که برای آن موضوع ایجاد شد و پس از آن رفتار درستی هم با موضوع صورت نگرفت و زخمی ایجاد شد و دشمنان کشور هم سعی کردند از زخم مردم بهره برداری کنند و دیدند فرصت مناسبی پیش آمده به جمهوری اسلامی ایران بتازند. و موضوع این است که اکثریت مردم ما با وجود اعتراضاتی که داشتند به واسطه حساسیتی که وجود داشت این نوع رفتارهایی که در جامعه داشت اتفاق می افتاد را همراهی نکردند.

یعنی معتقدید که آن افرادی که در کف خیابان بودند اکثریت مردم نبودند؟
قطعا. چه بسا افرادی هم بودند که به خاطر امیال شخصی به خیابان آمده بودند ولی مردمان ما همه نظاره گر بودند با وجود اینکه در دل اعتراضات و مطالباتی داشتند ولی نمی خواستند در سناریویی که برای آن ها چیده شده ایفای نقش کنند و حتما تلاش مدیران جامعه باید بر این اصل قرار گیرد که زمینه های چنین اعتراضات و نارضایتی ها را به حداقل برسانند. در این شرایطی که من برای شما عرض کردم حتما باید جواب دنیا و جواب اداره فعلی جامعه را به وسیله مردم دهیم.
یعنی اگر مردم همچون چهار دهه گذشته پشتیبان جمهوری اسلامی ایران باشند اکنون هم مردم می توانند ما را از این شرایط عبور دهند ولی اگر مردم همراهی نکنند و ما تنها به هم پیمانان خود امید داشته باشیم راه به جایی نمی بریم همانطور که این مهم را در موضوع چین و رابطه آن با عربستان شاهد بودیم متاسفانه.

به نظر شما با چه مشی و روشی ما می توانستیم هزینه ها را کمتر کنیم؟ چه هزینه های داخلی و چه خارجی؟
همانطور که راهکار مشخص همواره در خرید و فروش این است که حق با مشتری است در حکومت داری هم همواره باید اینچنین باشد که حق با مردم است. ما باید به حق مردم احترام بگذاریم و حق تعیین سرنوشت توسط مردم را باید صورت گیرد ولی نوع عملکرد ما به  نحوی است که ما برای انتخاب ماشین مردم نظر می دهیم و این امکان و اختیار را به مردم نمی دهیم که کالای مصرفی‌شان را خودشان انتخاب کنند. مردم باید پول بنز پرداخت کنند ولی سمند سوار شوند مردم شاهد هستند با پولی که برای سمند پرداخت می کنند در کشور همسایه می توان یک ماشین خوب و آبرومند سوار شد. ولی آن پول را به سمند می دهند و زمانی هم که می خواهند آن را تحویل بگیرند گفته می شود که  سمند را نتوانستیم تحویل دهیم و به جای آن دو دستگاه پراید تحویل مردم می دهند.
ما این حق را برای مردم به رسمیت نشناختیم این موضوع را می توان به سایر شرایط جامعه بسط داد در حوزه اقتصاد و اداره جامعه نیز ما با این دست مشکلات مواجه هستیم.
اگر ما رضایت مردم را می توانستیم جلب کنیم اداره جامعه راحت تر بود و دنیا هم زبانش به روی  ما دراز نبود و دشمن هم به خودش اجازه نمیداد علیه جمهوری اسلامی ایران اقداماتی انجام دهد.
ما در این شرایط میبینیم که حتی طالبان علیه ما خط و نشان میکشد و کشورهای حوزه خلیج فارس که در معادلات ما نمیتوانستند نقش و تاثیری داشته باشند آن ها هم به ما خط و نشان  می کشند.


حدود 4 ماه و اندی از این اعتراضات و ناآرامی ها گذشته است؛ به نظرتان صدای اعتراضات مردم شنیده شده ؟
ما به صورت مشخص پالسی دریافت نمی کنیم که بنا است به رویه ناصواب گذشته خاتمه داده شود.
گاها صحبت هایی را آقای قالیباف رئیس مجلس تحت عنوان تجدید نظر در حکمرانی و حکمرانی جدید مطرح می کنند ؛ من چندبار پیگیری کردم منظور ایشان از حکمرانی جدید چیست آیا تعریفی وجود دارد که به نتیجه ای نرسیدم.

نقش و سهم کشورهای خارجی از جمله انگلیس، اسرائیل و آمریکا را در این وقایع چگونه ارزیابی می کنید؟
آن ها علت اصلی نبودند ولی از امکاناتی که داشتند استفاده کردند برای اینکه بر این آتشی که بر خرمن ما افتاده بدمند و آن را شعله ور کنند.
کارکرد رسانه ها و تلویزیون های خارجی که به واسطه ضعف صدا و سیمای ما مرجعیت پیدا کرده بودند و مورد توجه و اعتنای مردم قرار گرفته بودند. این ها آبشخور قدرت های بزرگ هستند.

به واسطه اینکه جنابعالی رئیس ستاد انتخابات آقای احمدی نژاد هم بودید، یکی دو سوال هم از آن سوالاتی که برای افکار عمومی مطرح است می خواهم بپرسم. پیش از آغاز جنگ اوکراین، آقای احمدی نژاد موضوعی را رسانه ای کرد که شاید درک آن در آن برهه از زمان یک مقدار سخت بود. آن هم بحث تصمیم سه قدرت جهانی یعنی چین، آمریکا و روسیه در خصوص اوکراین، ایران و تایوان بود. در حال حاضر این سیاست هایی که بخصوص از چین و روسیه می بینیم و افزایش نقش آمریکا در اعتراضات داخلی ایران، فکر می کنید آن تعریفی که رئیس جمهور اسبق آن زمان کردند، در حال تحقق است؟
 من از این جهت متاسف هستم که کسانیکه مسئولیت عالی ترین مراجع امنیتی کشور را دارند، آن زمانی که آقای دکتر احمدی نژاد در این خصوص صحبت کرد که آقا به هوش باشید، اینها با هم معامله کرده اند. آمریکا؛ اوکراین را به روسیه داده، تایوان را هم به چین و مابه‌ازایش از آنها خواسته شده است که در خصوص جمهوری اسلامی ایران اقدامی را انجام ندهند و اجازه بدهند آمریکا اهداف خودش را در ایران پیش ببرد. آن زمان همین مراجع عالی سیاست گذاری امنیتی ما اعلام کردند که آنچه که آقای دکتر احمدی نژاد دارد بیان می کند، محصول وهم و اوهام است و مدتهاست که دکتر احمدی نژاد دسترسی اش به اطلاعات استراتژیک قطع شده و این تفسیر و تحلیل نمی تواند جامه عمل بپوشاند و صورت واقعی داشته باشد. واقعا از این جهت حتما ملت به یک قضاوتی رسیده اند که الان چه کسانی دارند عالی ترین بخش امنیتی کشور را سیاستگذاری می کنند ولی آنچه را که آقای احمدی نژاد ذکر کردند، الان بخش قابل توجهی از آن دارد عینیت پیدا می کند. 
درمورد اوکراین طبق آن مقدمه ای را که خدمت شما عرض کردم، بنا نبود ارتش روسیه این مدت در اوکراین زمین گیر شود. یعنی طبق برآوردهایی که خودشان داشتند، ارتش روسیه برای یک عملیات یک هفته ای که منجر به سقوط کی‌یف خواهد شد، حرکت کرده بود. هر چند که این سناریو را آمریکا چیده بود برای اینکه بتواند روسیه را در یک باتلاقی گرفتار بکند. بنا هم این بود که با فرار زلنسکی از کاخ ریاست جمهوری، کی‌یف سقوط کند. هلیکوپتر ناتو در کی‌یف فرود می آید و منتظر می ماند تا رئیس جمهور اوکراین را از کی‌یف خارج کند ولی زلنسکی سوار هلیکوپتر نمی شود و هلیکوپتر خالی برمی گردد و این سبب می شود ارتش اوکراین که در قیاس با ارتش روسیه حتما دارای ظرفیت و استعدادی نیست که بتواند با چنین ارتشی مقابله بکند، ولی توانسته ماهها در مقابل ارتش روسیه مقاومت بکند و آنچه که الان دارد دیده می شود این است که طولانی شدن جنگ در اوکراین، دولت های اروپایی را هم که دارند هزینه این جنگ را پرداخت می کنند، نگران کرده است. کمااینکه به آقای زلنسکی دارند پیشنهاد می کنند که بالاخره صلح هزینه هایی دارد که باید پرداخت کنی، بهتر است با روسیه وارد مذاکره شوی و از آن دو استانی که از کشور شما جدا شده، فعلا  صرف نظر کن که اروپا بتواند صلح را تجربه کند. 
شما دیدید که سفر خانم نانسی پلوسی به تایوان، صرفا با انگیزه حساس کردن و تحریک کردن دولت چین اتفاق افتاد چون دولت چین تماما داشت رصد می کرد که سرنوشت روسیه از این طعمه ای که آمریکا در مقابلش قرار داده، به کجا رسیده تا بتواند درمورد تایوان هم اقدام کند و اینها خواستند که این تصمیم گیری دولت چین را هم جلو بیندازند یا برای تصمیم گیری تشویق کنند که البته دولت چین هم حساب شده تر از این بنا داشت عمل کند و او الان دارد بیشترین استفاده را از این جنگ و رویارویی می برد، همانطور که ظهور و حضور آن در خلیج فارس و خاورمیانه دلیلی می شود برای بردن سهمیه بیشتر از این تقسیم بندی که از هندسه قدرت جهانی می خواهد اتفاق بیفتد.
 
پس به نظر شما پیش بینی آقای احمدی نژاد درست بوده؟
 بله. 
 

در این سه ماه گذشته، طیف های سیاسی مختلف اظهارنظر کردند. شخصی که همه انتظار داشتند نظر بدهد ولی نداده است، آقای دکتر احمدی نژاد است. آیا در این مدت دیداری داشتید یا صحبتی کرده اید و دلیل این سکوت ایشان چیست؟
دکتر احمدی نژاد پیش از این اعلام می کرد و گفت که سیل در راه است، من به مثابه بچه چوپانی هستم که از ارتفاع دارم وقوع سیل و آمدن سیل را می بینم. حتی در مکاتباتی که انجام داده و هشدارهایی که در این خصوص داده، می شود به راحتی این را استنباط کرد. آن موقع کسانی می گفتند چرا آقای احمدی نژاد حرف می زند!؟ این حرف ها چیست که ایشان بیان می کند!؟ شما اگر در فضای مجازی و اینترنت سرچ کنید، حتما اعتراضاتی که به نوع ادبیات آقای دکتر احمدی نژاد در آن زمان صورت می گرفت، می توانید به راحتی ببینید ولی وقتی که الان سیل آمده و زخمی عارض شده، آیا باید به این زخم نمک پاشید؟
من یک مثال خدمت شما عرض می کنم. 12 سال پیش در مجلس نهم تحت عنوان سوال از رئیس جمهور که در کشور ما رخ دادن آن به این راحتی اتفاق نمی افتد، رئیس جمهور ایران را همین حضرات اصلاح طلب به مجلس می آورند. البته سوال از وزیر ممکن است ولی سوال از رئیس جمهور به این راحتی نیست کمااینکه ما از آقای روحانی سوالی که می خواستیم در مجلس دهم انجام بدهیم، به سختی انجام شد، در مجلس یازدهم با وجود اینکه انگیزه بالایی وجود داشت، اتفاق نیفتاد. رئیس جمهور ایران را به مجلس می آورند و از او سوال می کنند که چرا تو مقابل قانون ایستاده ای؟ قانون فعالیت گشت ارشاد را به تو تکلیف کرده و تو مقابل قانون ایستاده ای! اسناد اینها موجود است و ایشان با صحبت های دقیق، متقن و منطقی که امروز در جامعه ما به خوبی قابل درک و فهم است پاسخ می دهد.
آن افرادی که 10 سال پیش این سوال را از رئیس جمهور ایران انجام داده بودند، شاید فراموش کرده بودند که 10 سال پیش چنین کاری را انجام دادند، به محض اینکه از گشت ارشاد خبط و خطاها و پیامدهای اینچنینی سر می زند و دیده می شود، فقط و فقط با انگیزه موج سواری تا از این طریق بتوانند اثبات موجودیت بکنند یا به هواداران خود انرژی تزریق کنند، برخلاف موضع 10 سال قبل خود می آیند و می گویند گشت ارشاد چیست!؟ این شیوه حکمرانی درست نیست! ولی آقای احمدی نژاد موج سوار نیست. برداشت من این است. بنده صحبت مشخصی با ایشان نداشتم ولی برداشت من این است که ایشان نسبت به بسیاری از موضوعات همان مواضع خودش را دارد، معترض هست و در کنار مردمی است که به خاطر سرنوشت کشور ترجیح می دهند که نظاره گر باشند و تغییر در شیوه حکمرانی را مطالبه کنند. 
و فعلا هم سکوت اختیار کرده اند. 
البته در این جریان اعتراضات، هیچکدام از جریان های سیاسی حاضر نشدند این جریان اعتراض را به عنوان یک حرکتی که برپایه یک نگاه اتفاق افتاده، تعریف و توصیف کنند. حتی اصلاح طلبان هم حاضر نشدند ولی آنچه که از جانب آقای دکتر احمدی نژاد اتفاق افتاده با همین انگیزه بوده است. در کنار مردمانی که مطالبه بسیاری در خصوص رخدادهای کشور دارند هستیم، لکن حاضر نیستیم در سناریویی که بیگانگان طراحی کردند ایفای نقش بکنیم.
 


آقای بیگی؛ شما به عنوان نماینده اصولگرایان مجلس از جمله معدود نمایندگانی هستید که موضوعات را به راحتی نقد می کنید و شاید نسبت به موضوعاتی که دارد اتفاق می افتد، دیدگاه های خیلی تند و تیزی هم دارید. آیا در این اظهارنظرهایتان گوشه چشمی هم به شورای نگهبان و تایید صلاحیت برای مجلس آینده دارید یا خیر؟
 حالا این تقسیم بندی که شما در مورد اصولگرایی و اصلاح طلبی مطرح می کنید، ملت ما از این تقسیم بندی سالهاست عبور کرده اند. آنچه که مربوط به بنده است، من به عنوان نماینده مردم و کسی که این رسالت و مسئولیت بر دوشم قرار گرفته، سعی ام بر این است که این مسئولیت را بدرستی انجام دهم. افکار عمومی هم شاهد قضیه هستند که مواضعی که اتخاذ شده با کمترین خدشه و ایراد مواجه بوده یعنی از ابعاد مختلف، چه در دولت آقای روحانی و حوادثی که در آن زمان رخ داد و موضعگیری هایی که در آن زمان داشتم؛ از حادثه قطار تبریز، از واگذاری های خصوصی سازی، ماشین سازی، کشت و صنعت مغان، هپکوی اراک، کشت و صنعت هفت تپه، دادگاه ها و محکمه هایی که من داشتم، صرفا و صرفا با انگیزه نمایندگی ملت ایران، نه با نگرش تنگ و محدود حزبی و سیاسی، اتفاق افتاده است. 
در دولت آقای رئیسی هم به همین ترتیب است یعنی با تکیه بر رسالت و مسئولیتی که وکالت ملت ایران بر دوش ما گذاشته، موضعگیری ها اتفاق افتاده و تاب نیاوردن مسئولین مربوطه در قبال بیان واقعیات و مطالبات مردم را به هر حال صحیفه تاریخ ثبت و ضبط کرده است. یعنی وقتی من در جلسه شورای اداری استان در خدمت آقای رئیس جمهور، در حالی که نمایندگی 5 نفر از نمایندگان تبریز را بر عهده داشتم و بنا بود سخنرانی ام بیان مطالبات و خواسته های مردم آذربایجان شرقی و حوزه انتخابی ما؛ تبریز، اسکو و آذرشهر باشد . بالاخره وقتی بی مهری و عدم توجه ایشان را مشاهده کردیم، چون من حس کردم که بی ادبی به ساحت ملت و نمایندگان ملت است، من هم ناچار شدم این رفتار را با بی ادبی پاسخ بدهم و با اعتراض جلسه را ترک کنم. ممکن است این نوع مواجهه دارای هزینه هم باشد، قطعا هزینه دارد، پیامدها و بازتاب هایی را دارد ولی در میثاقی که ما با مردم بستیم، بالاخره این هزینه ها هم قابل تصور و پیش بینی است. 
حالا شورای نگهبان به عنوان یک نهاد اصلی در موضوع انتخابات، چه ریاست جمهوری و چه انتخابات مجلس شورای اسلامی، حتما بایستی این ظرفیت را در خودش فراهم کند تا از زبان کسانیکه دل در گرو انقلاب و جمهوری اسلامی ایران دارند، مسائل مختلف را بشنود. ما آدم های شناخته شده ای هستیم و در عین حال کیسه ای هم برای این مسئولیت ها و عناوین ندوخته ایم. اگر کیسه ای دوخته بودیم حتما باید ملاحظه می کردیم ولی الان به فضل الهی کیسه ای ندوخته ایم و از این جهت راحت هستیم.
 
در این 43 سال گذشته، جریان های مختلف سیاسی، ــ حالا من به اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم بندی نکنم ــ به نوعی امتحان خودشان را پس داده اند. شما در پاسخ هایتان اشاره کردید به موضوعی که آقای قالیباف دارد تحت عنوان "حکمرانی نو" مطرح می کند. فکر می کنید راهکار تغییر، همین تفکر است؟ که ما از یک جریانات فکری جدیدی، موضوعات سیاسی مان را آغاز کنیم؟ 
فارغ از جریانات سیاسی، ما بایستی به یک اصلی که دنیا به آن گردن نهاده که همان ابتنا و اعتنا به مردم و آراء مردم است، گردن بنهیم. مشکلات ما از زمانی آغاز شد که ما خودمان را بی نیاز از پشتوانه مردمی حس کردیم. الان هم هر جریان سیاسی به غیر از این بخواهیم مطرح کنیم، حتما نمی تواند خودش را به عنوان یک جریان سیاسی معتبر و مقبول قلمداد کند. فارغ از سمتگیری های سیاسی، همه به این مطلب اذعان دارند که ما باید به مردم رجوع کنیم. بازگشت به مردم باید صورت بگیرد و از این قهر عمیق اجتماعی و سیاسی که پیش آمده و مرتب هم دارد عمیقتر می شود، بایستی از آن پرهیزکرد. هر چقدر عمق قهر اجتماعی و سیاسی بیشتر می شود، از پشتوانه قدرت و توانایی جمهوری اسلامی ایران با همه قابلیت ها و ظرفیت هایی که در عرصه های مختلف نظامی، جهانی، موقعیت استراتژیکی و سوق الجیشی که دارد ولی این پشتوانه قوی مردمی است که سبب پویایی، رجحان و برتری ما بر همه مشکلات خواهد بود و تا زمانی که به آن برنگردیم، احزاب سیاسی و جریانات سیاسی هم نمی توانند رنگ و بویی داشته باشند.
 


 موضوعی که هم اکنون در نزد افکار عمومی خیلی مطرح است، بحث فیلترینگ و محدودیت هایی است که اذعان می شود از طرف شورای امنیت ملی بر محدودسازی پلتفرم های پرطرفدار خارجی اتفاق افتاده است. می خواهم بدانم خود شما با فیلتر موافق هستید و فکر می کنید رفع فیلتری خواهیم داشت یا خیر؟
ببینید هر اقدامی که سبب محدودیت دسترسی مردم به اطلاعات و جریان آزاد اطلاعات بشود، طبیعتا در تزاحم با حقوق شهروندی مردم است. اگر فکر کنیم با اقداماتی نظیر فیلترینگ و محدود کردن، می توانیم این دسترسی را کاهش بدهیم یا مسدود کنیم، این عملا امکانپذیر نیست. دنیا، دنیای انفجار اطلاعات است. ما برخورد سلبی و در عین حال محدودسازی را در موضوعات مختلف تجربه کردیم و بعد هم جواب نگرفتیم، دوباره داریم محدودیت دیگری را تجربه می کنیم! ضمن اینکه جنگ اوکراین یک دستاوردی هم داشت. یک قدرت نمایی تکنولوژی هم اتفاق افتاد که در واقع دسترسی مردم اوکراین را به اینترنت بدون اینکه از مجرای حکومت بگذرد، میسر کرد. آنها در واقع این را آزمایش کردند. طبیعتا محدودسازی نمی تواند جواب بدهد. ضمن اینکه هر امکانی ممکن است به ضد خودش هم تبدیل شود یعنی چاقوی جراحی در جای خودش شفابخش است، بیمار را مداوا می کند، بیماری را بیرون می آورد ولی همین چاقو ممکن است در دست یک جنایتکار، اسباب قتل و جنایت هم بشود. اینکه ما بیاییم با اینترنت و فضای مجازی با یک پیش داوری برخورد کنیم و حتی این برخورد ما تهدید محور باشد یعنی نگرش ما نگرش تهدید محور بوده باشد. اینکه آحاد جامعه خودشان را در قبال امنیت، آرامش و ثبات جامعه مسئول و متعهد حس کنند و در تامین امنیت جامعه مشارکت کنند، این به مراتب دلچسب تر است و در عین حال جامعه را در مقابل تهدیداتی که امروز اینترنت است و فردا چیز دیگری خواهد بود، واکسینه می کند. 
تجربیات گذشته هم این را اثبات کرده است. 
تجربیات گذشته هم این را اثبات کرده که ما با محدودسازی و برخوردهای سلبی، حتما نمی توانیم جواب روشنی بگیریم ولی با مصون سازی و واکسینه کردن فضا، جامعه در مقابل تهدیداتی که امنیت او را هدف گرفته، خواهد توانست مستحکم و قدرتمند شود.
 
آقای بیگی یک سوالی هم در حوزه اقتصادی دارم. تورم فزاینده ای در اقتصاد کشورمان است و مردم شدیدا تحت فشارند. سیاست های اقتصادی آقای رئیسی قطعا در این قضیه اثرگذار بوده ولی خودتان فکر می کنید گیر کار کجاست؟
 
گیر اصلی کار برمی گردد به نوع نگاهی که نه تنها به حوزه اقتصاد بلکه به همه حوزه ها وجود دارد. اساسا نادیده گرفتن مردم در هر حوزه ای سبب شکست آن فعالیت ها خواهد شد. هر اقدامی که صورت می گیرد باید یک پیوستی تحت عنوان " مردم " داشته باشد. یعنی این اقدامی که من دارم انجام می دهم در زندگی مردم چه تاثیراتی خواهد داشت؟ اگر این اقدامات یکجانبه اتفاق بیفتد مثلا ما می گوییم حذف ارز ترجیحی! چرا؟ چون ما قبلا 15 میلیارد دلار صرف کالاهای اساسی می کردیم ولی الان آن 15 میلیارد را نداریم. در نتیجه این 15 میلیارد باید قطع شود تا درآمدها و هزینه های دولت با هم بخواند و تراز مالی برقرار شود. ولی وقتی این تراز مالی را در زندگی مردم محاسبه نمی کنیم، اصلا توجه نمی کنیم در زندگی مردم چه اتفاقی خواهد افتاد! آنها چگونه خواهند توانست درآمدها و هزینه هایشان را با هم انطباق بدهند، مهم هم نیست! بعد دولت برای اینکه یک دلخوش کنکی هم بدهد، از آنجایی که تجربه یارانه در دوره گذشته موفق بوده، می آیند یک مبلغی را به یارانه اضافه و به مردم پرداخت می کنند.. با وجود آنکه چند برابر آن یارانه هم پرداخت می شود ولی چون پیوست مردمی این تصمیم گیری، کامل و درست نبوده، ما فقط توپ را از میدان خودمان به میدان زندگی مردم انداخته ایم. پس آن تبعات و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی را در پی خواهد داشت. 
اگر ما مردم را در تمام فعالیت های اقتصادی شریک بدانیم، این ذهنیت پیش نیاید که مردم فکر کنند که دولت مترصد این هست که نانی که من به هزار زحمت به دست آوردم و رزق و روزی زن و بچه من است، دولت مشتری این نان است و حالا می خواهد آن را از دست من بگیرد. این فضای ناامنی ایجاد می کند. اصلا مفهوم امنیت چیست؟ فراهم آوردن فضایی که دولت و مردم نسبت به همدیگر اعتماد متقابل داشته باشند. این معنای امنیت است. یکی از ارکان این ارتباط بلنگد، طبیعتا آنچه که حادث خواهد شد، ناامنی خواهد بود. این نگاه باید اصلاح شود. متاسفانه وعده ها و قول هایی هم که داده می شود بر مبنای این پیوست مردمی اتفاق نمی افتد و بعد متاسفانه گاها اینگونه قلمداد می شود که ما به وعده هایی که داده ایم عمل کرده ایم! یا ما موفق و پیروز بوده ایم! خب این با وفاقی که بین دولت و ملت باید وجود داشته باشد سازگار نیست.
 
فکر می کنید حالا چه از لحاظ سیاسی و چه اقتصادی، برای خروج از این شرایطی که پیش آمده چه کاری باید انجام دهیم که شاهد یک وفاق و همدلی ملی باشیم که الان آسیب دیده است؟
 ما باید برگردیم و از همان نقطه ای که خطا رخ داده، اصلاح را آغاز کنیم. همانجایی که حس کردیم برای یکپارچگی حاکمیت، اشکالی ندارد که بخش قابل توجهی از مردم را هم نادیده بگیریم! و الان که می بینیم آثار آن، آثار شوم و وحشتناکی برای کشور بوده است، باید برگردیم همانجایی که این خطا را مرتکب شدیم و این امکان را ایجاد کنیم که مردم حس کنند در کشور ما تصمیم و رای آنها دارای اعتبار و ارزش است. رای و نظر آنها در تعیین سرنوشت کشور موثر است که این میراث امام راحل(ره) هست. این ظرفیت قانون اساسی ماست. که ابتنا و تکیه اش بر خواست و اراده مردم بوده و فصل سوم قانون اساسی تماما ناظر بر حقوق ملت است.
 
در این 4 دهه گذشته تشبیهات مختلفی از کشور ما شده. اینکه ما می خواهیم ژاپن اسلامی بشویم. الان بحث این هست که می خواهند سوریه سازی یا لیبی سازی کنند. اصلا این تشبیهات را قبول دارید یا نه؟ 
ببینید سناریوی تجزیه ایران به هیچ عنوان نمی تواند جامه عمل بپوشد. موضوع خانم مهسا امینی یک قرینه و نشانه از وحدت ملی است. بالاخره در سابقه تاریخی ما مثلا بعد از جنگ دوم جهانی و حتی در همین عصر پیروزی انقلاب اسلامی، ما شاهد تحرک بخش قابل توجهی از گروه های واگرای کُرد بودیم. لکن وقتی این حادثه رخ می دهد، همه ایران متاثر می شود. خود هموطنان کُرد ما هم نسبت به این دلبستگی، اظهارات عمیق تر و آشکارتری را انجام می دهند. حتی شما اتفاقاتی که در سیستان و بلوچستان رخ می دهد را ببینید. تمام تلاش آن مردم این است که اتهام واگرایی را از خودشان دور کنند. خودشان را به صراحت ایرانی خطاب می کنند و ایرانی می دانند.
ایران یکپارچه و متحد است و چارچوب ایران از فرهنگ ها و اقوام مختلف سبب قوام ملت ماست و این سبب یکپارچگی است کمااینکه در گذشته تاریخی هم ما این امتحان را پس داده ایم که تمام نقشه هایی که برای واگرایی اتفاق افتاده، نتوانسته به موفقیت و پیروزی برسد. اینکه این را نقشه بیگانگان بدانیم، بله آنها سالهاست دارند این نقشه را با ترفندهای مختلف دنبال می کنند. آنها به دنبال این هستند که ایران قوی وجود نداشته باشد. اگر کسانی به تضعیف ایران فکر می کنند، آنها در سناریوی اسرائیل و انگلیس دارند ایفای نقش می کنند. نسبت دادن واگرایی به مردم هم در حد یک انذار می تواند پذیرفته شده باشد ولی اینکه اصالت داشته باشد، یک چنین انگیزه ای در درون ملت ما نیست.

 برداشتی که من از فرمایشات جنابعالی داشتم این است که این جریانات و ناآرامی ها، خودشان نه تنها یک نشان از واگرایی نبوده بلکه یک نشان از وحدت ملی بوده است. در استان های مختلف هر اتفاقی هم افتاده به نام ایران بوده یعنی هیچکدام به دنبال تجزیه و واگرایی نبودند. 
بله. حتی شما مدل تبلیغات دولت هایی که بنای تجزیه ایران را دارند نگاه بکنید. وقتی فایل صوتی رعنا رحیمی پور، خبرنگار بی بی سی بیرون آمد، معلوم شد که ایران اینترنشنال دارد رهبران احزاب تجزیه طلب ایران را به صورت برجسته در رسانه خودش مطرح می کند. یک بازتاب ملی از جانب مردم اتفاق افتاد.

از فرصتی که در اختیار تحریریه نصر قرار دادید سپاسگزارم.


مصاحبه از امیر کریم زاد شریفی 
تنظیم : ندا فرشباف


انتهای پیام/
بازگشت به مردم تنها راه است امیر کریم زاد شریفی

ثبت نظر

نمایش 1 نظر

پاسخ   محمد   سال پیش  

احسنت
پژوهشیار