اژدها در بند کووید ۱۹
نصر: تخمین زده میشود طی ماههای آینده 60 درصد چینیها به کووید19 مبتلا شوند.
به گزارش نصر به نقل از هم میهن، تست کرونای او منفی شد و دیگر بیماریاش مسری نیست. بالاخره به او اجازه دادند تا مرکز قرنطینه را ترک کند و به فضای کشوری بازگردد که در طول مدتی که در این پناهگاه در شمال شرقی پکن بود، بهطرز چشمگیری تغییر کرده است.
مقامات، او را به مدت 9 روز اینجا نگه داشتند؛ پشت حصاری پر از علائم هشداردهنده: «پیشگیری و کنترل کووید. لطفا نزدیک نشوید.»
به گزارش اشپیگل، اکنون، استیسی (این اسم را که برای خود انتخاب کرده تا شناسایی نشود) جلوی دروازههای این مرکز ایستاده است؛ دروازههایی که همین چند هفته پیش باز شد. شخصی در این پناهگاه به این فکر افتاد که آنجا را «جامعه رنگارنگ» بنامد. استیسی درحالیکه منتظر تاکسی است، داستان خود را تعریف میکند. یکشنبه چهارم دسامبر بود که موبایلش زنگ خورد. او میگوید: «کمیته محله با من تماس گرفت و گفت که با یک مورد مثبت تماس داشتهام.» به استیسی گفتند که فقط در حد این زمان دارد که وسایلش را بهسرعت جمع کند. وسایلی در حد مسواک و چنددست لباس.
سپس سوار اتوبوس شد و به مرکز آزمایش رفت. تست او مثبت شد. او از اتاقش صدای بلند شدن و نشستن هواپیماها را در فرودگاهی که در آن نزدیکی بود میشنید. هر روز، «دابای»ها در سکوت برایش سه وعده غذا میآوردند. چینیها به مردان و زنان سازمان بهداشت با لباسهای سفیدرنگ محافظ، دابای میگویند.
این واقعیت که دولت چین قرار بود سه روز بعد، به سیاستهای ضد کووید صفر خود پایان دهد، ظاهرا برای مدیران این مرکز، خیلی جذاب نبود. قوانین جدید اکنون به افراد مبتلا اجازه میدهد که در طول مدت بیماری در خانه بمانند. اما استیسی مجبور شد در پناهگاه بماند. تشکیلات، او را فراموش کرده بود؛ شاید شبیه زمان جنگ که کشوری، تسلیم مشروط را امضا میکند اما چند روز طول میکشد تا همه واحدها این پیام را دریافت کنند که زمان آن رسیده است که سلاحهای خود را زمین بگذارند.
تقریبا به مدت سه سال، رهبری چین استراتژی سرسختانه مقابله با کووید صفر را دنبال کرد و رسانههای تحت کنترل دولت هم از تعداد صفرِ مبتلایان، ستایش میکردند. تقریبا هر روز، خبرگزاریهای چین به این نکته اشاره میکردند که فقط به لطف رهبریِ شیجینپینگ و رئیس حزب است که چین توانست این ویروس نابکار را شکست دهد. رسانههای چینی مشتاقانه به این موضوع اشاره میکردند که در ایالاتمتحده آمریکا و اروپا، موارد ابتلا به بیماری، شایع است و مردم در حال مرگ هستند، اما در چین، همهچیز خوب است.
حرکت از افراط به تفریط
اما حالا نوع بسیار مسری ویروس کرونا یعنی اُمیکرون در چین نیز شروع به گسترش کرده است و پکن بهجای تنظیم استراتژی خود برای رویارویی با این چالش، با بهراه انداختن موج جدیدی از واکسیناسیون و آماده کردن کشور برای یک گشایش محتاطانه همانطور که در مناطقی مانند تایوان، ژاپن، کرهجنوبی و نیوزیلند انجام شده است، مقامات پکن، شدتعمل را انتخاب کردند.
در شانگهای، 26 میلیون نفر مجبور شدند چندین هفته را در ماههای آوریل و مه در آپارتمانهای خود قرنطینه شوند. تقریبا در سایر کلانشهرهای چین، شهروندان مجبور بودند هر دو یا سه روز یکبار آزمایش پیسیآر ارائه دهند تا بتوانند در فعالیتهای روزمره حضور داشته باشند. با این حال، این موضوع مربوط به گذشته است. حالا قرنطینه کامل چین، جای خود را به یک گشایشِ بههماناندازه سفتوسخت داده است. ظاهرا فشار خیابانی مردم که در اواخر نوامبر خود را به شکل تظاهرات علیه سیاستهای دولت در برابر کرونا در بیش از 20 شهر نشان داد، تاثیر داشته است؛ آن هم در کشوری که رژیم حاکم تقریبا هیچگاه در برابر اعتراضات مردمی عقبنشینی نمیکند.
با این وجود، شیجینپینگ اکنون خود را در یک دوراهی میبیند. زمستانِ سختی آغاز شده و قرنطینهها و تعداد انبوه تستهایی که انجام شده، احتمالا صدها میلیون یورو هزینه داشته است. اما شیجینپینگ از این رویکرد به آرامی عقبنشینی نکرد، بلکه به ناگاه تغییر مسیر داد و نتیجه این تغییر، این بود که جمهوری خلق حالا از افراط به تفریط رسیده است.
کیوسک امنیتی روبهروی مرکز قرنطینه در شمال شرقی پکن متروکه شده است و فقط چند مخروط ترافیکی در اطراف آن قرار دارند. 13 اتوبوس در یک خیابان فرعی پارک شدهاند که روی شیشههایشان یادداشتی وجود دارد که روی آن نوشته شده است: «سلام، این وسیله نقلیه مسافرانی را جابهجا میکند که با کووید تماس داشتهاند و بنابراین من نمیتوانم از آن خارج شوم. اگر میخواهید با من صحبت کنید، لطفا تماس بگیرید.» زیر یادداشت یک شماره تلفن همراه است. اما اگر با آن شماره تماس بگیرید، هیچکس جواب نمیدهد.
همهگیری وارد چهارمین سال خود میشود، اما در چین گویی تازه شروع شده است. این کشور احتمالا در اواسط زمستان با گسترش کنترلنشده ویروس کرونا مواجه خواهد شد. احتمالا صدها هزار نفر میمیرند و میتوان گفت که هیچکس برای چنین اتفاقی واقعا آماده نیست.
در دو سال گذشته همهگیری، سران کشورها و دولتها در سراسر جهان مشتاقانه منتظر دریافت محموله بعدی واکسن یا تجهیزات پزشکی از جمهوری خلق بودند. حالا این خودِ چین است که با کمبود مواجه شده است. در کشوری که مفهوم دیپلماسی پزشکی را ابداع کرد، کمبود دارو، کیت تستهای سریع آنتیژن و لباسهای محافظ وجود دارد. داروهای تسکین درد و داروهای کاهش تب در نقاط متعددی فروخته میشود.
در بیشترِ داروخانههای پایتخت، فقط داروهای طب چینی موجود است؛ یعنی مخلوطهای گیاهی که باید به اثردهی آنها ایمان داشته باشید. میشود گفت که اینجا هم از این جهت شبیه کرهشمالی است که تقریبا همه بیماریها را با جینسینگ درمان میکنند، چون هیچ چیز دیگری وجود ندارد.
در عوض، بازار سیاه در حال رونق گرفتن است. میتوانید قرص پاکسلووید را از بازار سیاه تهیه کنید که در صورت مصرف سریع پس از عفونت، میتواند علائم ویروسی را کاهش دهد، اما یک بسته آن در حال حاضر 2980 یوان است؛ معادل 400 یورو. با این حال، حتی مشخص نیست که آیا قرصهای پاکسلووید که در بازار سیاه یافت میشوند، حاوی آنچیزهایی است که باید باشد یا فقط موادی را روی هم ریختهاند و به عنوان قرص پاکسلووید به مشتریها میفروشند. کمبود تختهای مراقبتهای ویژه هم در کشور وجود دارد. بیمارستانها برای بیمارانی که از تب رنج میبرند، اتاقهایی را ایجاد کردهاند، اما برای مثال در بیمارستان چائویانگ در محله سفارتخانهها در پکن، صدها نفر ساعتهای متوالی در سرما، در صف میایستند تا به داخل بروند و باز مجبورند چندین ساعت دیگر هم منتظر بمانند. اولویت دریافت خدمات درمانی ابتدا برای بیمارانی است که پیشتر آلوده نشده باشند.
فقط یک درصد دچار مشکل میشوند
با همه این اوصاف، بزرگترین مشکل در چین، نرخ واکسیناسیون است. فقط حدود 60 درصد از جمعیت تا اواسط اکتبر، واکسن بوستر یا تقویتکننده خود را دریافت کرده بودند، اما واکسن چینی فقط از کسانی در برابر بیماری شدید میتواند بهطور موثری محافظت کند که سه دوز دریافت کرده باشند.
آیا میتوان بهسرعت کارزار بزرگی را برای واکسیناسیون بهراه انداخت؟ ویروس بهسرعت در حال گسترش است و بعید است که اکنون بتوان چنین کارزاری را بهراه انداخت. رسانههای تحت کنترل دولت در مورد چنین چالشهایی گزارش نمینویسند. در عوض، کرونا را که قبلا «ویروس خطرناک» توصیف میکردند، حالا بهعنوان یک «سرماخوردگی» متوسط وصف میکنند. بینندگان تلویزیونی دائما مصاحبههایی را با ژونگ نانشان، متخصص ارشد ویروس کرونا در چین میبینند که در مورد اینکه چگونه عفونت با نوع اُمیکرون برای 99 درصد از مردم مشکلساز نیست، حرف میزند.
اما یکدرصد جمعیت کشوری مانند چین که یک میلیارد و 400 میلیون نفر جمعیت دارد، عدد کوچکی نیست؛ 14 میلیون نفر. این یعنی 14 میلیون نفر هستند که علائم خفیف نخواهند داشت و این عدد، بسیار بیشتر از جمعیت کشور بلژیک است.
خبرگزاری رویترز به نقل از هاوارد برنشتاین، یک پزشک مستقر در پکن گزارش داده که او گفته، در بیش از سه دهه پزشکی، هرگز چنین چیزی را ندیده است. به گفته برنشتاین، بیمارانی که به بیمارستان او میآیند، تقریبا همهشان افراد مسنی هستند و بسیاری از آنها با علائم شدید کرونا و ذاتالریه به بیمارستان میآیند.
برنشتاین میگوید: «بیمارستانها از بالا تا پایین، غرق بیماران شدهاند. آیسییوها، اورژانسها و سایر بخشهای بیمارستانی هم پر است.» بهجز بیمارستانها، کورههای آدمسوزی برای مردهها هم با تقاضای شدیدی روبهرو است. برنشتاین به رویترز گفته: «صادقانه بگویم، ما برای چنین چیزی آماده نبودیم.» سونیا جوتارد بورو 48ساله، افسر ارشد پزشکی میگوید: «خیلی از بیماران و خانوادههای آنها به اینجا میآیند تا قرص پاکسلووید، قرص ساختهشده شرکت فایزر را بخرند. اما این قرص برای درمان علائم کرونا است و نمیتواند جای واکسن را بگیرد. با این حال، بهخاطر هجوم مردم، این قرص در بیمارستانها رو به اتمام است.
سونیا نگران این است که شرایط هنوز به بدترین حالت خود نرسیده باشد. یکی از پرستاران در شهر «شیان» میگوید که از میان 51 پرستار در بخش او، 45 نفر مبتلا شدهاند و تمام کارکنان بخش اورژانس هم در هفتههای اخیر درگیر بیماری شدهاند.
این پرستار 22 ساله میگوید:«موارد مثبت زیادی در بین همکاران من وجود دارد. تقریبا همه پزشکان با این مشکل روبهرو شدهاند.» او همچنین میگوید به پرستاران گفته شده که حتی اگر آزمایششان مثبت بود و تب خفیفی داشتند، برای انجام وظیفه در سر کار خود حاضر شوند. پزشکانی که با رویترز صحبت کردهاند، میگویند که بیش از همه نگران افراد مسن هستند که براساس برآوردهای کارشناسان، ممکن است دهها هزار نفر از آنها جانشان را از دست بدهند. ایرفینیتی، شرکت دادههای بهداشتی مستقر در بریتانیا تخمین زده که در حال حاضر بیش از پنج هزار نفر در هر روز در چین جانشان را بر اثر کرونا از دست میدهند که تضاد چشمگیری با دادههای رسمی پکن دارد. مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای چین روز یکشنبه اعلام کرد طی شش روز گذشته، هیچ موردی از مرگومیر ناشی از کرونا در سرزمین اصلی چین گزارش نشده است. گرچه تقاضا برای کورههای سوزاندن مردهها افزایش داشته است. از زمانی که پکن بیشتر محدودیتها را برداشت، تا امروز فقط شش مرگ ناشی از کرونا را گزارش کرده است.
ابتلای 250 میلیون نفر در 20 روز
چین تعاریف خود را برای طبقهبندیِ مرگومیرها بهعنوان مرگومیرهای مرتبط با کرونا، محدود کرده است و فقط مواردی را که شامل ذاتالریه یا نارسایی تنفسی ناشی از کرونا است، در نظر میگیرد. این موضوع، باعث نگرانی کارشناسان بهداشت جهانی شده است.
جوتارد بورو میگوید: «این دیگر پزشکی نیست؛ سیاستبازی است. اگر مردم بهخاطر کرونا میمیرند، یعنی دقیقا بر اثر کرونا مردهاند. نرخ مرگومیر اکنون اعداد سیاسی است، نه پزشکی.» وبسایت شبکه بلومبرگ روز جمعه نوشت که براساس برآوردهای مقامات ارشد بهداشتی، نزدیک به 37 میلیون نفر در عرض یک روز در چین احتمالا به کرونا مبتلا شدهاند.
براساس صورتجلسه نشست داخلی کمیسیون بهداشت ملی چین که در روز چهارشنبه برگزار شد، احتمالا 248میلیون نفر یا نزدیک به 18درصد از جمعیت چین، در 20 روز اول ماه دسامبر به کرونا مبتلا شدهاند. خبرگزاری الجزیره نیز به نقل از برخی کارشناسان نوشته است تخمین زده میشود که طی ماههای آینده، 60درصد از مردم چین به کرونا مبتلا میشوند و بیش از دو میلیون نفر جان خود را از دست خواهند داد.
تاکنون، این ویروس عمدتا ساکنان بزرگترین شهرهای کشور را آلوده کرده است. اما اگر کووید، بدون کنترل در حومه شهرها گسترش یابد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تقریبا 40درصد جمعیت چین هنوز در روستاها زندگی میکنند که بسیاری از آنها افراد سالخورده هستند. فرزندان آنها عمدتا برای کار در کارخانههای جنوب یا شرق چین نقل مکان کردهاند. آنها در آنجا کفشهای ورزشی میدوزند و برای رایانهها و تلفنهای هوشمند، لحیمکاری میکنند. آرمین مولر از دانشگاه جاکوبز در بِرِمن میگوید: «هرچه منطقه فقیرتر باشد، سیستم مراقبتهای بهداشتیاش ضعیفتر میشود.» مولر که سالهاست در زمینه مراقبتهای پزشکی در مناطق روستایی چین تحقیق میکند، میگوید: «بزرگترین نقطهضعف، پزشکان روستا هستند. بسیاری از آنها بهخوبی آموزش ندیدهاند و نسبتا مسن هستند.» یکسوم پزشکان روستایی بالای 55 سال سن دارند. مولر میگوید: «بسیاری از آنها ممکن است مبتلا شوند و بنابراین در دسترس نخواهند بود. برخی از آنها میمیرند و برخی دیگر هم به دلیل کووید طولانی، دیگر نمیتوانند تمام وظایف خود را انجام دهند.» مولر هشدار میدهد: «این خطر وجود دارد که مراقبتهای بهداشتی اساسی در برخی از روستاها بهطور کامل از بین برود.» خیلی از اتفاقات به این بستگی دارد که آیا دولت در جشنهای سال نو چینی در 22 ژانویه محدودیتهای سفر را اِعمال میکند یا خیر. صدها میلیون نفر از کارگران مهاجر، مشتاق هستند که برای جشن سال نو به روستاهای خود بازگردند. این بزرگترین جابهجایی انسانها در جهان است. با این حال، امسال در صورت اجازه جابهجایی افراد، این رویداد میتواند به یک رویداد بزرگِ اَبَرپخشکننده ویروس تبدیل شود.
بسیاری از چینیها خودشان، خودشان را درمان میکنند و برای احتیاط هر دارویی را که به دستشان میرسد، میبلعند و همیشه هم اطلاعات داخل بسته دارو را نمیخوانند. اولین موارد نارسایی حاد کبد پیشتر ظاهر شده است، چون برخی از افراد بهدلیل ترس از ویروس، محتویات یک بسته کامل را به یکباره بلعیدهاند. هرجومرج و آشفتگی در حال تبدیل به نظم روزانه است.
تغییر استراتژی تبلیغاتی
کسانی که بهطور مرتب روزنامه «خلق»، روزنامه رسمی حزب کمونیست را میخوانند، این روزها گیج شدهاند. در هفتههای اخیر، 17 یادداشت با نام مستعار ژونگیین منتشر شده است که همه آنها از نظر سیاسی، همسو با استراتژیِ کووید صفر دولت هستند.
بهعنوان مثال، در 15 نوامبر، ژونگیین در یادداشتی نوشت: «ضروری است که کشوری با جمعیت 1.4 میلیارد نفر بتواند حدِ صفر پویا را حفظ کند.» او 10روز بعد در 25نوامبر نوشت: چین دارای «پایه و بنیاد، شرایط، اطمینان و توانایی برای غلبه بر اپیدمی و مقابله با انتشار کروناویروس جدید برای رسیدن به صفر پویا» است. کمتر از یک هفته بعد، ژونگیین ناگهان نوشت: «در مواجهه با یک بیماری همهگیر، همه ما باید احساس مسئولیت و محافظت از خود را تقویت کنیم، بهطور آگاهانه، مسئولیتها و تعهدات خود را برای پیشگیری و کنترل بر عهده بگیریم و اولین کسی باشیم که مسئولیت سلامتی خودمان را برعهده میگیریم.»
این یک تغییر 180درجهای بود که خود را لابهلای لفاظیهای سیاسی پنهان کرده بود. معنای آن هم روشن بود: حزب کمونیست دیگر مسئول سلامت مردم چین نیست. بلکه هر فردی در قبال خودش مسئول است. این یک آزمایش اجتماعی است که درک پیامدهای آن دشوار است. در اواخر نوامبر، ژانگ تونگتونگِ عکاس به خیابانها آمد و در ابتدا در محله مسکونی خود در پکن شروع کرد به عکاسی.
بیش از 60آپارتمان بلندمرتبه، یکی پس از دیگری، در آنجا ردیف شدهاند که هر کدامشان 13طبقه هستند. از آنجایی که یک نفر از ساکنانِ مجرد آنجا به کووید مبتلا شده بود، مقامات دولتی تصمیم گرفتند کل محوطه را مسدود کنند: دهها هزار نفر پشت یک حصار فلزی آبی زندانی شدند.
دیری نپایید که درماندگی و استیصال، خود را در دروازه شرقی محوطه نمایان کرد. این عکاس که نمیخواهد نام واقعیاش منتشر شود، در یک تماس تصویری میگوید: «چندصد نفر بودند.» او که این تماس را از تختخوابش ادامه میدهد و بهنظر خسته میرسد، میگوید که این گروه چندصد نفره، با کمک هم حصار را شکسته و خود را آزاد کردند. او میگوید: «من یک بلندگو در دست داشتم و انترناسیونال کمونیستی و سرود ملی را تکرار میکردم.» او که هرگز واکسن نزده بود، چند روز بعد مریض شد. در 7دسامبر، روزی که دولت رسما قوانین قرنطینه را کاهش داد، او ابتلای خود را علنی کرد و در ویچت، سرویس پیامرسان محبوب چینیها نوشت: «همه مثبت هستند.»
در روزهای اول تقریبا هیچ علامتی نداشت. اما بعد از یک هفته، سرفهها شروع شد و سپس تب - بیش از 40 درجه. مادر و پدر او هم مانند میلیونها نفر دیگر در چین به این بیماری مبتلا شدهاند. هیچکس تعداد دقیق ابتلا را نمیداند. ژانگ تونگتونگ میگوید: «راستش را بخواهید، من از اینکه قرنطینه سفتوسخت اینقدر سریع از بین رفت، شگفتزده هستم. عوامل متعددی وجود داشت که دولت را وادار به بازگشایی کرد. بیشک اعتراضها این فرایند را تسریع کرد.» حالا کشور بهجای قرنطینه در مسیر آلودگی قرار گرفته است.
ژانگ میگوید: «شبیه یک فیلم ترسناک است. فیلمی که گویی خارج از کشور، قبلا در همه سینماها نمایش داده شده است و ما بارها آنونس را دیدهایم و نقدها را خواندهایم. حالا بالاخره این فیلم دارد در کشور ما پخش میشود و وقتی ناگهان هیولا سروکلهاش پیدا میشود، مردم همچنان مبهوتاند.» او میتواند از پنجره طبقه نهم، سه پیرزن را ببیند که هر روز به گربهها غذا میدهند. این افراد بازنشسته برای گنجشکها هم کمی برنج و ارزن روی آسفالت میریزند. گنجشکهایی که در حیاط، روی شاخههای درخت بید صف کشیدهاند و منتظرند تا گربهها سیر شوند و بروند تا آنها هم بتوانند چیزی بخورند.
تکرار تاریخ
حدود 65سال پیش، یک کارزار سیاسی رادیکالی مشابه امروز وجود داشت که بهطرز بدی شکست خورد؛ چون ایدئولوژی، چشمانش را روی همهچیز میبندد. آن کارزار، به گنجشکها ربط داشت. در اواخر دهه 1950، بنیانگذار جمهوری خلق چین، مائوتسهتونگ سیاست «یک گام بزرگ به جلو» را اعلام کرد و خواستار تولید فولاد بیشتر در چین نسبت به انگلستان شد. کورههای بلند بهسرعت در روستاها برپا شد و کشاورزان ناگهان به کارگران کارخانه فولاد تبدیل شدند.
دیگر به سختی کسی به کار در مزارع گرایش داشت. در همان زمان، کارزاری برای از بین بردن گنجشکها بهراه افتاد. پیامهای تبلیغاتی، گنجشکها را «موشهای هوا» مینامیدند که دانههای ارزشمند را میخورند و بنابراین باید نابود شوند. «سیاست گنجشک صفر پویا» که امروزه آن را اینگونه مینامند، در ابتدای امر، یک موفقیت کامل بود.
اما مدت کوتاهی بعد، آفت حشرات به کشور رسید، چون مردم، دشمنان طبیعی این حشرات، یعنی گنجشکها را از بین برده بودند. پیامد سیاستهای صنعتی نادرست مائو به نابودی تولید محصولات کشاورزی در سراسر کشور ختم شد. تا 45میلیون چینی از گرسنگی مردند و حاکمان تصمیم گرفتند که پرندگان را از اتحاد جماهیر شوروی وارد کنند. چند دهه بعد از آن واقعه، صدها هزار نفر دوباره در خطر مرگ هستند و باز هم بسیاری از آنها احتمالا تسلیم مرگ خواهند شد.
مجتبی پارسا، خبرنگار گروه بینالملل
انتهای پیام/
منابع محلی