یادداشت/
حرکت بر محور دانایی، زيربنای توسعه يافتگی
نصر: كشور ايران با دارا بودن ۱ درصد جمعيت دنيا، بيش از ۹ درصد منابع طبيعي دنيا را در اختيار دارد.
راندمان بهره وري از آب ۳۰ درصد است. در شبكه ۸۰ هزار مگاواتي برق، وجود ۸ هزار مگاوات از انرژي آن بيشتر از متوسط دنيا هدر مي رود. نظام بهره وري رشد منفی و يا نزديک به صفر دارد.
در بين بيست كشور جهان كه بهترين صادركنندگان جهانی بودند، هشت كشور آسيائي بوده است:
چين با ۲۰۲۰ ميليارد دلار اولين صادر كننده و حتي بالاتر از آمريكا، ژاپن با ۷۰۰ ميليارد دلار چهارم، كره جنوبی با ۵۷۵ ميليارد دلار ششم، هنگ كنگ با ۵۵۰ ميليارد دلارهفتم، سنگاپور با ۳۰۰ ميليارد دلار چهاردهم و ...
از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ حدود ۶۲۱ میلیارد دلار ارز به اقتصادمان تزریق شده است ولي محصول این تزریق، بیسابقهترین صنعتزداییها در تاریخ اقتصاد ایران بوده است.
در موج اول انقلاب صنعتی نسبت بنیه تولید سرانه موفق ترین کشور از نظر اقتصادی به ضعیفترین کشور سه به یک بوده، اما این روند در اواخر همان دوره ۴۰۰ به یک میرسد. در مرحله تولید ناب، قدرت خلق و متنوع سازی تولید با استفاده از ابزار دانش به نکته کلیدی رقابت تبدیل میشود.
جهان سوم که قرار بود در نتیجه مراحل توسعه به رشد، رفاه و آزادی نائل شود، آشفته تر از گذشته، گرفتار در فقر، نابرابری، بی عدالتی، عقب ماندگی و نابسامانی محیطی شد و اوضاع به مراتب نابسامان تر و شکننده تر از گذشته شد.
با عنايت به عنوان مقاله ما با یک پارادوکس روبرو هستیم، پارادوکس «توسعهخواهی» در یک ساختار «رانتی». کسی که در جستوجوی «توسعه» برمیآید از جنبه معرفتی کسی است که نگاه خود را به «آینده» معطوف میکند. دکتر حسین مهدوی در سال ۱۹۷۰ میلادی و در مقاله پیشگام خود که به بحث «دولت رانتی» پرداخته بود، مهمترین مشخصه نظام رانتی را غلبه نظاموار «کوتاهنگری» بر فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع عنوان کرده است، یعنی ترجیح مصالح کوتاهمدت به ملاحظات بلندمدت.
از اینرو است که از نظر برخی نظریهپردازان توسعه، وقتی «کوتاهنگری» در یک جامعه، «وجهی سیستمی» پیدا میکند، به مهمترین کانون «بازتولید توسعهنیافتگی» بدل میشود.در چنین شرایطی، تا زمانی که نتوانیم مسائل خود را در «ساحت دانائی» حل کنیم، نمیتوانیم گامی پیش ببریم، حتی اگر بخواهیم تغییری در وضع موجود بدهیم، باز عنصرِ زیربنایی «فرهنگ و اندیشه» اثرگذار خواهد بود.
از اینرو «طرح مسائل» و فرصتی برای «گفتوشنود» میتواند در این زمینه برای ما راهگشا باشد. در اقتصاد رانتی، بیشتر مناسبات در هیچ کدام از ساحتهای حیات جمعی، دوطرفه نیست. بنابراین، ما تمرین گفتوگو در حد مطلوب نداریم. از اینرو، بازکردن افقی برای گفتوگو بهویژه اگر درباره آینده باشد، یک گام مفید بهمنظور آماده شدن برای آینده است. از این زاویه، «حركت بر محور دانایی» می تواند بهترين چراغ راهنما باشد. در «حركت بر محور دانایی » گستره و عمق تغییرات در همه عرصههای حیات جمعی انسانها سرعت و شتاب پیدا میکند و در این شرایط، اگر «آمادگی فکری» بهموقع فراهم نشود ما «فرصتها» را به «تهدید» و تهدید را به «فاجعه» بدل خواهیم کرد
براساس مطالعات توسعه، چنانچه «خلاقیت» كه از بطن دانايی حاصل مي شود، در جامعهای محدود شود، آن جامعه با اختلال روبهرو خواهد شد، اما این بدین معنا نیست که ما از دستاوردهای پیشینی بشر در طول تاریخ استفاده نکنیم. ما نمیتوانیم در ربع نخست قرن بیستویکم دوباره از نو، آتش را کشف کرده یا چرخ چاه اختراع کنیم! اینها میراثهایی است که در اختیار جامعه بشری است و همه کم و بیش بر آن توافق داریم. واقعیت این است که «تولید» و «خلاقیّت» کلید اصلی بقاء و بالندگی جامعه بشری است، در هر کجا این فهم «هویّت جمعی» پیدا کرد، نجات بخش بوده است. اگر بتوانیم این دو مولّفه «تولید» و «خلاقیّت» را در کنار «فهم تاریخی» از خود قرار دهیم، می توانیم مواجهه درستی با مسائل مان در آینده داشته باشیم. این در حالی است که ما متأسفانه امروز، در فهم تاریخی خود با محدودیّت هایی مواجه هستیم به طوری که اگر کل کتاب هایی که در مورد ایران توسط مستشرقان، جهانگردهای خارجی و... نوشته شده را حذف کنیم، بضاعت چندانی برای معرفی خود نداریم. ما باید «بنیه اندیشه ورزی»مان را بالا ببریم چرا که بنیه اندیشه ای در «مطالعات آینده شناختی» برای رسیدن به «بلوغ فکری» نقشی کلیدی دارد تا جامعه بتواند سَره را از ناسَره تشخیص دهد.
آموزش، نياز و ضرورت اصلی دانايی
سرمایهگذاری برای آموزش یک عامل کلیدی در فرآیند توسعه است که اهمیتش در توجه فزاینده به آن از دهه ۱۹۶۰ به بعد منعکس است. از این دوره سرمایهگذاری در آموزشهای رسمی و غیررسمی و تربیت نیروی انسانی سبب شد تا مهارت ها افزایش یابد و آگاهی و تحرّک لازم برای توسعه اقتصادی و اجتماعی فراهم شود بهطوری که از ۴۰ سال پیش بانک جهانی به کشورهای درحال توسعه وام آموزش میدهد، طی این مدت بانکجهانی، تجربیات زیادی در زمینه تنظیم سیاستهای آموزش و طرح پروژههای مستقل بهدست آورده است. این تجربیات نهتنها اهمیّت سرمایهگذاری را مورد تأکید قرار میدهد بلکه نشاندهنده پیچیدگیهای موجود در تنظیم سیاستهای آموزش و استراتژیهای سرمایهگذاری است به گونهای که بیشترین کمک را به کوششهای یک کشور برای توسعه بنماید.
کیفیت آموزش و پرورش همواره از جمله دغدغههای اصلی نظامهای آموزش و پرورش در اغلب کشورهای دنیا بوده است. نظامهای آموزش و پرورش در کشورهای مختلف، در اثر تحولات جهانی در دو دهه گذشته با روندهایی روبهرو شدهاند که نهتنها فرآیند عملیاتی آنها را تحت تأثیر قرار داده، بلکه اهداف آنها را نیز متحول کرده است. از جمله این روندها میتوان به دانشمحور شدن اقتصاد و نیز فناوریهای اطلاعات و ارتباطات اشاره کرد. از نظر سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، اقتصاد دانشمحور اقتصادی است که بهطور مستقیم براساس تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرار گرفته باشد
ارتقای دانش اصلی ترین عامل پیشرفت جوامع و كشورها به شمار می رود كه وظیفه اصلی آن بر دوش نهادی به نام دانشگاه گذارده شده است. از این رو بخش زیادی از تمركز، تلاش سیاست گذاران و برنامه ریزان علمی و آموزشی كشورها، به گسترش آموزش عالی با هدف دستیابی به توسعه و پیشرفت هرچه بیشتر اختصاص یافته است
از میانه های قرن بیستم میلادی تاكنون، بار اصلی تولید علم و دانش بر دوش دانشگاه ها و آموزش عالی نهاده شد. ایران نیز از اواخر دهه پنجاه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی با اهمیت بخشی بیش از پیش به حوزه آموزش عالی به كاروان جهانی رشد و توسعه علمی پیوست.
محصول و تاثیر تولید علم و توسعه آموزش عالی تنها به یك بعد رشد علم و فناوری محدود نمی گردد بلكه این توسعه به نوعی بر همه ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كشور اثر گذار ب ، نخستین ثمره رشد و گسترش تحصیلات آموزش عالی، در ارتقای جایگاه علم و دستاوردهای حوزه علوم و فناوری كشور ظهور و بروز می یابد. وضعیت تولید علم است كه میزان توسعه یافتگی كشورها و جایگاه آن ها را در عرصه تكنولوژی و مرزهای رقابت علمی تعیین می كند
به عبارت دیگر، بنیان های توسعه یافتگی در همه بخش ها به ویژه اقتصاد، پزشكی و درمان و صنعت بر پایه تولید علم بنا شده است. در یكی دو دهه گذشته رشد و پیشرفت در علوم پایه، پزشكی و فنی و مهندسی موقعیت های ویژه ای را در بازارهای رقابت علمی از آنِ ایران ساخته است. دانشمندان، محققان و نخبگان ایرانی نیز در زمینه پژوهش و تحقیقات علمی و دانشگاهی به پیشرفت های موثری دست یافته اند ، بومی سازی تولید علم به ویژه در حوزه های تولید، كار و سرمایه، ایران را از بسیاری از وابستگی های اقتصادی و سیاسی رهانیده است. پرواضح است، دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی پایگاه اصلی پژوهش و تولیدات علمی به شمار می روند و سهم بزرگی در توسعه ملی دارند. بنابراین هرچه این مراكز تقویت شده و با چالش های كمتری به حركت خود ادامه دهند، زایش دانش های نوین، انتقال فناوری و تولید دانش پایه با قوت به پیش خواهد رفت
تربیت نیرو و سرمایه انسانی متخصص از اصلی ترین وظایف و اهداف دانشگاه است. نام دانشجو با جویندگی و مطالبه گری پیوند خورده است. دانشجوی مطالبه گر و حساس به مسائل جامعه به خودی خود بسترساز رشد سیاسی خواهد شد چرا كه سیاستگذاری ها جز آن چیزی نیستند كه از دل یک مطالبه برآیند. بنابراین مطالبه یک دانشجو گاهی می تواند بهبود و ارتقای شرایط را منجر شود
در اقتصاد دانشمحور، دانش محرک اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی رشته فعالیتها است.
اقتصاد دانشمحور بر پایه خلاقیّت، انتشار و بهره برداری از دانش شکل گرفته است و آنچه که از سوی کشورهای دانش محور به کشورهای جهان سوم منتقل میشود، حداکثر در مرحله صنعت است.
مرحله بالاتر از اقتصاد دانش محور، مرحله معرفت و دانایی است که میتوانیم به آن حکمت نیز بگوییم
البته سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولیدند در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری اصولی می کنند، سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند.
پیشرفت علم و دانش مزیت نسبی را تغییر داده است و کشورهای توسعه یافته چارهای جز تقویت بنیانهای دانایی ندارند و باید راه را برای تولید و مبادله سریع علم و دانش باز کنند توسعه یافتگی و همه جانبه ، الزاماً باید از بستر نیروی انسانی بگذرد و پیش شرط توفیق ، تثبیت و تداوم هرگونه توسعه و تحولی، سرمایه گذاری در توسعه انسانی بمنزله رکن اصلی آن است.
در فضای حركت بر محور دانایی، بازدهیها نه به صورت تصاعدی بلکه به صورت نمایی رخ خواهد داد که از این جهت یک نقطه عطف در تاریخ است، اما اگر برخورد فعالی با این حركت نداشته باشیم، قطعا آسیب خواهیم دید.
ما وقتی از موضع خودمان به توسعه نگاه کنیم مسالهمحور میشویم وگرنه داناییهایی که به توسعه منجر نشود، بود و نبودش چه فرقی میکند.
در پایان خاطر نشان می کنیم که قرن حاضر، قرن اطلاعات و دانائی نامگذاری شده که نشانه بارز و ممتازی از اهمیت و جایگاه دانائی در جهان می باشد.
و از شما تقاضا دارد به چند نکته ای که در ابتدای مقاله عرض کردم دوباره با عنایت بیشتری مطالعه فرمائید و به این مهم بیندیشیم که آیا برای رفع آنها راهی به غیر از حرکت بر محور دانایی هست؟
به قلم جواد راستی
انتهای پیام/
نصر