یادداشت/
اقدامی تحسین برانگیز از دو خانواده اصیل و فرهنگی کلیبر
نصر: چندی قبل دوست دیرین جناب ذبیح الله پورمحمد علی با اعتماد به دوستی صادق و عزیز پنجاه ساله مان تماس گرفت و خبر از ازدواج دخترش داد.
دوستم گفت پسر جناب آقای نصرت خان شجاعی (دایی بزرگوار اینجانب) خواستگار دخترم است و نظرم را به خواستگار که پسرداییم باشد جویا شد و اعلام کردم که مسعود خان جوانی به تمام معنا خان و اصیل است که چهار روز بعد به مراسم عقدشان دعوت شدم که با حضور جمعی از فامیل و خانواده های داماد و عروس برگزار شد.
آنچه در این هیاهوی اجتماعی و ناملایمات فرهنگی عدیده قابل تامل و تحسین و تکریم بود تعداد مهریه عروس بود که تشویق ممتد و تجلیل مهمانان را برانگیخت و در گوش خانواده های شهر پیچید و این تصمیم شایان درسی نو برای خانواده ها شد و آن اینکه با اعلام پدر عروس در کنار یک جلد قرآن کریم، مهریه چهارده سکه ی بهار آزادی ثبت گردید. اگر چه معلم شایسته ذبیح الله پور محمد علی گفتند نظر من و همسرم که او نیز فرهنگی بازنشسته است پنج سکه ی بهار آزادی بود ولی به احترام چهارده معصوم پیشنهاد چهارده سکه را قبول کردیم.
با شنیدن این نظر و اقدام لایق و شایق به فکر خانواده هایی رفتم که صدها و بلکه هزاران سکه را ضمانت زندگی فرزندان خود می دانند و مه الاسف دیری نمی گذرد که در این خانواده های مجازی نوای جدایی به گوش می رسد. بلی معلم واقعی باید همیشه الگوی زندگی کردن و عبرت باشد و این هم یک درس اجتماعی و خانوادگی که پدر معلم میزان و مقدار زندگی دخترش و دامادش را فراتر از هزاران سکه و ساختمان و ماشین می داند. لازم به توضیح است که پسردایی عزیزم مسعودخان شجاعی و نامزد ارجمندش طوبی پور محمدعلی هر دو فارغ التحصیل کارشناسی ارشد از دانشگاه تبریز هستند. امیدوارم این قصد نیک مورد توجه خانواده های جوانان باشد.
عشق اولسون حیاتا شیرین باخان لارا
خسرو سرتیپی
انتهای پیام/
نصر