یادداشت/
ملال آور شدن انتقادهای بی اثر از تکرار مجرم گردانی
نصر: باز هم برای چندمین بار اخبار وتصاویر اوباش گردانی،شبکه های اجتماعی را در نوردید و این بار در شهر مرند.
آدمی دچار خجلت و شرمساری میشود وقتی میبیند یک امر خلاف بین شرع وخلاف حقوق بشر وخلاف قانون، سالهاست تکرار میشود و وقتی به گذشته بازمی گردد و میبیند که هر بار از آفتابه به گردن متهمان انداختن و گرداندن در خیابان در سال هشتادوشش که مرتضوی دادستان بود و مجرم گردانی درسال نودوهشت و نودونُه در این باب سخن گفته و نوشته است و امروز همان عمل به دست دادستان مرند تکرار می شود.
این چه پیامی دارد؟ آیا نشان می دهد مشکل ما این نیست که با یک امر نامطلوب مواجهیم بلکه مشکل ما این است که با یک امر بنیاداً نادرست مواجهیم که باید آن را برانداخت؟ و گویی در این حکومت چنین اراده ای وجود ندارد که یکبار برای همیشه یک عمل خلاف را تعطیل کنند؟
تاریخ مجازات ها نشان میدهد که این شیوه مجازات، منسوخ شده و متعلق به دورانی است که بشر بر آن خط بطلان کشیده و از نظر فقهی نیز مردود است.
در سده های پیشین تا اواخر قرون وسطی، مجازات در ملاء عام و نیز مجرم گردانی در اروپا هم وجود داشت ولی تحقیقات تجربی نشان دادند نه تنها تاثیری نداشته بلکه اگر سبب تسکین خشم برخی افراد بوده اما در افرادی هم، موجب ایجاد حس ترحم نسبت به مجرم شده و یا قبح جرم را شکسته است و بدتر از همه اینکه از منابع عادی سازی و ترویج خشونت در وجدان عمومی شده است لذا به تدریج این نوع مجازات ها رخت بر بست.
بالاخره باید روشن کرد که منبع ومستند این قبیل رفتارها چیست؟ آیا شرع است؟ قانون عادی است؟ حقوق بشر است؟ وجدان و عقل است؟
واقعیت اینست که امروزه هیچیک از اینها چنین شیوه هایی را در مجازات را تایید و تجویز نمی کنند.
در قوانین مصوب چنین مجازاتی وجود ندارد.از نظر حقوق بشری رفتاری نکوهیده است.از نظر فقهی نیز اگر این مجازات ها جزو حدود باشد که در حدود، مطلقا چنین مجازاتی مقرر نشده است. حدود به مواردی اشاره دارد که شارع، مجازات را دقیقاً مشخص کرده وهیچگاه مجازات مجرم گردانی در حدود مقرر نشده. ازسوی دیگر از نظر حقوقی وفقه سنتی هم اگر کسی درباره مجرمی که جرمش ثابت شده وحتی محکوم به اعدام است در حد یک کلمه توهین آمیز بکار ببرد باید مجازات شود چه رسد به گرداندن درخیابان و ضرب و شتم.
آیت الله خمینی میگوید:«حدود الهی معنایش این نیست که یک کسی که مستحق قتل است فحشش بدهیم؛ یا به او سیلی بزنیم؛ جایز نیست؛ وقصاص دارد.»
به قلم عمادالدین باقی
انتهای پیام/
نصر