یادداشت/

عمر خيام نيشابورى، حكيمى موحد

1401/02/29 - 09:52 - کد خبر: 63180 نسخه چاپی

نصر: برخلاف اعتقاد برخي منتقدان، خيام پوچ‌گرا نيست، رستاخيز را انكار نمي‌كند، بلكه در آن شك مي‌كند و اين ترديد او ناشي از الحاد نيست، بلكه فيلسوفي است كه فراتر از زمان خود مي‌انديشيد.

بمناسبت بيست و هشتم ارديبهشت ماه، روز بزرگداشت حكيم عمر خيام نيشابوري:
تن را به قضا سپار و با درد بساز
كاين رفته قلم ز بهر تو نايد باز
برخلاف اعتقاد برخي منتقدان، خيام پوچ‌گرا نيست، رستاخيز را انكار نمي‌كند، بلكه در آن شك مي‌كند و اين ترديد او ناشي از الحاد نيست، بلكه فيلسوفي است كه فراتر از زمان خود مي‌انديشيد كه ردپاي افكار او را در شكل‌گيري مبناي علم جديد در فلسفه تشكيكي فيلسوف بزرگ فرانسوي، رنه دكارت مي‌توان مشاهده كرد «كه هر چه بر من ثابت شود مي‌پذيرم و به آنچه نمي‌دانم، مشكوكم»:
من هيچ ندانم كه مرا آن كه سرشت/از اهل بهشت كرد يا دوزخ زشت
جامي و بتي و بربطي بر لب كشت/اين هر سه مرا نقد و ترا نسيه بهشت

اي دل تو به اسرار معما نرسي/در نكته زيركان دانا نرسي
اينجا به مي ‌لعل بهشتي مي‌ساز/كانجا كه بهشت است، رسي يا نرسي!
شكوه و عظمت واقعي خيام در اروپا و اساسا در غرب، تنها پس از ترجمه شيواي فيتز جرالد معلوم شد. ترجمه رباعيات خيام اثر فيتز جرالد، زيباترين و شهره‌ترين ترجمه‌اي است كه پس از كتاب مقدس در زبان انگليسي صورت گرفته است. از نظر بسياري از منتقدين، ترجمه فيتز جرالد با انجيل پهلو مي‌زند. اما خود فيتز جرالد نيز صادقانه اعتراف مي‌كند كه همه شهرت خود را مرهون خيام مي‌داند، نه هنر والاي ترجمه خود. در عظمت تفكر خيام و افسون ترجمه فيتز جرالد همين بس كه پل ساموئل سون، اقتصاددان معروف امريكايي و برنده جايزه نوبل، رباعيات خيام را به عنوان شاهد گفتار خويش مي‌آورد، آگاتا كريستي رمان‌نويس معروف، رباعي ذيل از خيام را در آغاز يكي از رمان‌هايش مي‌آورد:
بر لوح، نشان بودني‌ها بودست/ پيوسته قلم ز نيك و بد فرسودست  
در روز ازل، هر آنچه بايست بداد /غم خوردن و كوشيدن ما بيهودست
هينچ كليف، مي‌گويد: «كسي كه يكي از بخش‌هاي اصلي تورات را كه منسوب به سليمان نبي است، محزون‌ترين و اندوه‌ناك‌ترين كتب جهان خوانده، افسوس كه وي ترانه‌هاي خيام را هيچگاه نخوانده است تا بداند اين ترانه‌ها به مراتب از غزل‌هاي سليمان حزن‌آلودتر است.»
برتراند راسل، فيلسوف و رياضيدان بزرگ معاصر مي‌گويد كه ما در جهان، رياضيداني كه شاعر باشد نديده‌ايم، اما اين از بركات مشرق زمين است كه رياضيداني كه به كمين ستارگان مي‌نشيند، زيباترين و لطيف‌ترين ترانه‌ها را نيز مي‌سرايد.
مورخ تاريخ علم در قرن بيست ميلادي، جرج سارتون كه ساليان دراز نامش در رديف بهترين اساتيد هاروارد بود، رساله جبر خيام را از شاهكارهاي علمي قرون وسطي در دنياي اسلام به قلم آورده است.
در غالب رباعيات حكيم عمر خيام، «زمان» بيشترين نمود را دارد كه براي تمام قرون و اعصار بشريت عمومي است:
هنگام سپيده دم خروس سحري / داني كه چرا همي كند نوحه گري؟
 يعني كه نمودند در آيينه صبح/ كز عمر شبي گذشت و تو بي‌خبري!
بدون ترديد، هنر واقعي خيام، قرار دادن والاترين افكار فاخر فلسفي در قالب زباني ساده و ادبي است كه هيچگاه كهنگي نخواهد داشت.

على اصغر شعردوست
انتهای پیام/
عمر خيام نيشابورى، حكيمى موحد نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار