شاطر لیلا اولین بانو نانوا ایران!/ لیلا خبازی هستم 40 ساله!

1401/01/31 - 13:13 - کد خبر: 61700 نسخه چاپی

نصر: بانویی که پای تنور در کنار همسرش می‌ایستد و نان سنگک را از تنور داغ بیرون می‌کشد و با خنده و خوش‌رویی به دست مشتری می‌سپرد. «لیلا خبازی» بانوی ۴۰ساله نوش‌آبادی است که بعد از آنکه پرستاری در مطب یک پزشک و مدیریت در تالار جشن را تجربه کرده، چند سالی است که بخشی از حیاط خانه خود را تبدیل به نانوایی کرده و همپای همسر خود، کار می‌کند. 

به گزارش نصر، اصفهان هر کسی نوش‌آباد رفته باشد، روبروی پارک نسترن، یک مغازه نانوایی را می‌بیند که یک زوج جوان در آنجا مشغول کار هستند. هرچقدر این صحنه برای مشتری‌های محلی آشنا است، اما برای گردشگران جالب و تعجب‌برانگیز است.
بانویی که پای تنور در کنار همسرش می‌ایستد و نان سنگک را از تنور داغ بیرون می‌کشد و با خنده و خوش‌رویی به دست مشتری می‌سپرد. « لیلا خبازی» بانوی ۴۰ساله نوش‌آبادی است که بعد از آنکه پرستاری در مطب یک پزشک و مدیریت در تالار جشن را تجربه کرده، چند سالی است که بخشی از حیاط خانه خود را تبدیل به نانوایی کرده و همپای همسر خود، کار می‌کند.
بوی نان تازه از چند متر جلوتر به استقبال می‌آید و هر رهگذری را به خود جلب می‌کند. چاشتگاه است و هر دو نفر مشغول تمیز کردن پیاده‌روی جلو نانوایی هستند.
دیدن ما برای آنها تعجبی ندارد، انگار آنکه به پذیرایی از آدم‌های غریب عادت کرده‌اند و با چای گرم و نان سنگکی که دیگر داغ نیست، از ما نیز پذیرایی می‌کنند و بعد از صحبت کوتاهی ماجرای نانوا شدنش را می‌گوید.
این بانوی نانوا می‌گوید: بعد از آنکه در رشته حسابداری دیپلم گرفتم، علاقه‌ای به دانشگاه نداشتم و بعد از ازدواج مشغول خانه‌داری شدم. شغل همسرم، رنگ‌کاری ساختمان بود و کارش هم رونق داشت، اما به مرور که کاغذ دیواری و مدل‌های دیگر مد شد، رنگ‌کاری هم از رونق افتاد و من با توجه به آنکه دوره امدادگری را بلد بودم برای کمک به اقتصاد خانواده عصرها در مطب یک پزشک مشغول کار شدم. چند سالی گذشت که به یک تالار پذیرایی رفتم. صبح ساعت ۸ تا ۱۲ و عصرها از ساعت ۳ تا ۱۱ که گاهی تا پاسی از نیمه‌شب هم به طول می‌کشید.
وی ادامه می‌دهد: اوضاع رنگ‌کاری که خراب شد، همسرم به سفارش پدرم و پدرش تصمیم گرفت مشغول شغل پدری خود شده و نانوایی راه بیندازد و بعد از این شد که من هم تصمیم گرفتم تا خودم در نانوایی مشغول کار شوم و چون نانوایی شغل خانواده پدری‌ام بود، فوت و فن کار را بلد بودم و ‌مشغول کار شدم.
 
 
وقتی از واکنش مشتری‌ها ‌پرسیدم، باز هم لبخند ‌زد و گفت: روزهای اول برای مردم جالب بود که یک خانم در یک محیط مردانه کار می‌کند و چون همسایه و آشنا بودند کسی واکنش خاصی نداشت، اما  گردشگران در برخورد اول تعجب کرده و کمی نگاه می‌کنند و بعد نانشان را می‌خرند. اما به نوعی این امر باعث اعتبار مغازه شده است چون به نسبت مغازه‌های مردانه، هم محیط تمیزتر است و هم نوبت رعایت می‌شود.
در این هنگام خانمی برای خرید نان مراجعه می‌کند و من فرصت به دست آورده و از او می‌پرسم، به نظر او، اگر یک خانم در نانوایی باشد چه فرقی با سایر نانوایی‌ها دارد؟ در جوابم می‌گوید: وقتی یک خانم در نانوایی هست، خیالمان راحت می‌شود که نان در یک محیط تمیز پخته شده است.
ساعت به ۱۰ رسیده و خمیر آماده شده است. فرصت فراغت زن و مرد نانوا به پایان رسیده و امیر ارباب، تنور را روشن می‌کند و با جاروی مخصوص، سنگ‌های تنور را تمیز می‌کند، کم‌کم گرمای تنور فراگیر می‌شود.
شاطر، اولین چانه خمیر را از خمیردانی برداشت و بسم‌الله بلندی گفت و خمیر را روی پارو انداخت و با هر دو دست خود به روشی خاص آن را پهن کرد. اول به شکل مستطیل و به اندازه سطح پارو شد اما کم‌کم به اندازه‌ای نازک شد که نوک مثلثی شکل آن از پارو بیرون زد و در حالی که پنداشتم الآن بر زمین می‌افتد پارو را داخل تنور برد و با شیوه‌ای هنرمندانه، نان را بر روی سطح تنور پهن کرد.
شاطر لیلا، به دقت نگاه می‌کند و نان‌های پخته شده را با چنگک، از تنور بیرون می‌آورد و به میخ‌های سینه دیوار می‌کوبد. صورتش از گرمی آتش، سرخ می‌شود اما ‌توجهی به گرمای تنور ندارد و با لبخندی که بر لب دارد، با مشتری سلام و علیکی گفته و نان را به دست او می‌دهد.
از شاطر امیر پرسیدم، نانوایی کار سختی نیست؟ نگاهی کرد و گفت: قدیمی‌ها بر این باور بودند که نانوایی حرمت دارد و لیاقت می‌خواهد. نانوایی، مخصوصاً نان سنگک و سنتی، کار سخت و طاقت‌فرسایی است، اما وقتی فکر کنی که حاصل زحمت تو، برکت سفره مردم است، یک حس خوب و خوشایندی به وجودت می‌افتد که نمی‌توان فراموش کرد. به قول روانشناسی که مشتری ماست، بوی نان تازه، حس مثبت دارد.
شاطر امیر می‌گوید: پخت نان سنگک با سایر نان‌ها تفاوت دارد، ساعت ۴ صبح باید خمیر آن را آماده کنی تا بتوانی ساعت ۶ صبح شروع به پخت کنی و این دو ساعت فاصله زمانی برای سایر نان‌ها نیست و در هر نوبت پخت تکرار می‌شود و می‌توان گفت که همه روز از ساعت ۴ صبح تا ۱۰ شب گرفتار هستی.
وی ادامه می‌دهد: برای پخت سنگک باید قدرت بدنی داشته باشی تا بتوانی پاروی سه متری را بر روی سنگ‌ها حرکت بدهی و به همین علت، بسیاری از  نانواها دچار بیماری‌های کمر درد و پادرد می‌شوند.
در همین فاصله شاطر لیلا با خنده بر لب گفت: حواست به سلیقه مشتری هم باید باشد برخی نان برشته می‌خواهند و یکی نان نرم می‌پسندد، برخی هم مشتری نان کنجدی هستند که ما باید مطابق سلیقه آنها نان را تحویل بدهیم تا همه راضی باشند و بر سفره دعا کنند.
این زوج نانوا، دو فرزند دارند، دخترشان زهرا که دانش‌آموز سال دهم دبیرستان استعدادهای درخشان است و هم به کلاس زبان می‌رود و هم عضو تیم والیبال است و پسرشان سینا که کلاس اول ابتدایی است و رسیدگی به درس و مشق آنها هم بر عهده مادر است.
امیر ارباب افزود: عصرها که نانوایی شلوغ می‌شود، پدر و برادرهایم به کمک می‌آیند و در این فاصله، همسرم به فرزندان رسیدگی می‌کند تا از درس و مدرسه عقب نمانند و شکر خدا که تا حالا مشکلی نبوده و پیش معلم‌ها و همکلاس‌های خود سربلند بوده‌اند.
لیلا خبازی، پیش از نانوایی عضو تیم والیبال بوده است و هنوز هم گاهی که فرصت داشته باشد به باشگاه می‌رود و هر شب در پارک محله پیاده‌روی و تأکید می‌کند: ورزش و تفریح برای سلامت روان و جسم زنان امروز، یک ضرورت است.
این بانوی نانوا گفت: هر شب بعد از مغازه یا صبح در فاصله آماده شدن خمیر، ناهار را آماده می‌کنم و گاهی هم مادرم یا مادر همسرم این زحمت را بر دوش می‌کشند و نگهداری از پسرم هم بر عهده دخترم است که هم باید به درس‌های خودش برسد و از این فرصت استفاده می‌کنم تا از همراهی آنها سپاسگزاری کنم.
خبازی در مورد ۱۶ آوریل روز جهانی قدردانی از همسر گفت: چرخ روزگار برای هرکسی به نوعی می‌چرخد و برای خانواده ما هم با گرمای تنور و طعم خوش نان سنگک می‌چرخد. هم خوشی دارد و هم ناخوشی، اما این چرخ باید بچرخد و نباید در برابر آن ایستاد. قدردانی نیاز به بهانه و هزینه‌های گزاف هم ندارد، همین که یکدیگر را درک کنیم و همدلانه برخورد کنیم، بهترین چاره است.
بیرون از مغازه، یکی از مشتریان نانوایی گفت: همه‌چیز را که نوشتی، این را هم اضافه کن که در چند سالی که کرونا، بلای جان مردم شده بود، و همه از یکدیگر فرار می‌کردیم، لیلا خبازی، در همه شبانه‌روز، با خودروی شخصی خود به منزل بیماران می‌رفت و مثل یک دختر دلسوز برای آنها سرم تزریق می‌کرد و پرستار آنها بود.
بر شیشه نانواییِ ارباب، بر یک پرده که همه آن را به خوبی ببینند، منشور سه‌گانه‌ای نوشته شده است«به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم، سالمندان، حق تقدم دارند، نوبت را رعایت کنیم».
یک روان‌شناس گفت: قدردانی از همسر حتی اگر به‌ صورت زبانی هم باشد، باعث تقویت روحیه همدلی در خانواده شده و مانع از روزمرگی و یکنواختی زندگی مشترک می‌شود، همان‌طور که امام علی(ع) فرموده است انسان‌ها نیازمند احسان و نیکی هستند.
الهه خیرخواه اظهار کرد: قدرشناسی در ارتباطات به ویژه در محیط خانواده، منجر به تقویت رابطه شده و بهداشت روانی افراد خانه را بهبود می‌بخشد، ضمن آنکه نگاه و دیدگاهشان نسبت به زندگی اجتماعی نیز بهبود پیدا می‌کند.
وی افزود: وقتی خدمت دیگران نسبت به خود را می‌شماریم، رابطه ما با دیگران مثبت می‌شود و قدردانی از همسر یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های حفظ زندگی مشترک است که هیچ جایگزینی ندارد و نباید در این دنیای پرسرعت و متلاطم به بهانه شغل و گرفتاری‌های روزانه فراموش شود.
خیرخواه تصریح کرد: افراد قدرشناس، از نظر روحی، انرژی مثبت بیشتری دارند و از زندگی شخصی خود نیز لذت بیشتری می‌برند و  با تمام وجود خود، خوشبختی و آرامش را احساس و به اطرافیان خود منتقل می‌کنند و کمتر دچار افسردگی می‌شوند.
این روان‌شناس تأکید کرد: قدرشناسی از خود و دیگران، حس خشم و حسادت را کمرنگ‌ کرده و باعث می‌شود که فرد از زندگی خود، رضایت داشته باشد، ضمن اینکه قدرشناسی از همسر، مهارتی است که سود آن به خود فرد می‌رسد و او را در جایگاهی قرار می‌دهد که از امنیت خاطر و سلامت روان بهره‌مند شود.
خیرخواه گفت: شخصی که هیچ وقت از همسر و اطرافیان خود تشکر نمی‌کند، قطعاً به رابطه مشترک آسیب می‌رساند. در حالی که بهانه‌های خیلی ساده و کوچک می‌توانند، زندگی مشترک را بهبود ببخشد، زیرا این کار بر نگرش همسر تأثیر مثبت ‌گذاشته و او را تشویق می‌کند تا کارهای مثبت خودش را باز هم تکرار کند.
انتهای پیام/
شاطر لیلا اولین بانو نانوا ایران!/ لیلا خبازی هستم 40 ساله! پایگاه خبری و اطلاع رسانی رکنا


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار