یادداشت/
راهدار یا دست غیب!
نصر: اگر فقط یک بار در هوای برفی زمستانی در جاده مانده باشی، درک می کنی که تابیدن یک نور در دل شب تیره از سوی مأمور راهداری چه نعمتی است.
گویی دنیا را به آدمی می دهند یعنی هرچه ترس و دلهره و اشوب در نهانگاه آدمی هست به یک باره نقش بر آب می شود و امیدواری و شجاعت به سراغت می آید.
من تجربه اش را دارم و از عمق جان، می دانم که راهدار یعنی که؟
هزار شکر بر کرم پروردگار یکتا که نعمت بی منتش در قالب برف زمستانی، کشورمان را و صد البته استان آذربایجان شرقی را سفید پوش کرده است.
اما در جاده ها و اتوبان ها چه می گذرد؟! برف و بوران همه جا را گرفته و آنها که در راه هستند با مشکل مواجه شده اند و رسیدن شان به مقصد با تاخیر چند ساعتی همراه است. نقش پررنگ راهداران استان - که اخیراً سه شهید نیز تقدیم هموطنان و میهن خود کردند در برفی که پیش تر بارید – بیشتر به چشم می خورد و اکنون آگاه تر و مصمم تر به امدادرسانی و یاری همنوعان شان هستند.
راهدارها هم همانند تیم اورژانس پزشکی و آتش نشان ها، قشر مهجوری هستند، ما آنها را فقط هنگامی که در کوران مشکلات هستیم به یاد می آوریم و دست پیش می گیریم که چرا فلان مسیر و فلان جاده هنوز بسته است، ولی انصاف به خرج دهیم و آن ها که اکنون جدا از خانه و خانواده شان در تلاطم وناپایداری اوضاع و محیط بیرونی به یاری مان شتافته اند را با مهر پاسخ شان را بدهیم، چه امروزکه غرق نیازیم و چه فردا که از دام طبیعت رهیده ایم.
کلاً شکرگذاری خوب است و نعمت افزون می کند ولی اگر شکرشان را به جای نیاوریم- خدایا! آن روز نیاید – ما می بازیم وگرنه آنها که بر سر عهد خود با وجدان شان و خدایشان، پایمردند و خستگی ناپذیر.
با وجود همه این ها، اگر سفرمان ضروری نیست، به دل جاده نزنیم و باری بر دوش راهداران اضافه نکنیم چرا که راهدار، پدری است برای فرزندانش، شویی است برای همسرش، فرزندی است برای پدر و مادرش و برادری است برای برادران و خواهرانش و اینها همه چشم براه اویند تا به سلامت برگردد.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل -- کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
نگارنده: محمد سلیمی
انتهای پیام/
نصر