با شهدای بمباران ۲۷ دی دانشگاه تبریز
نصر: ۲۷دیماه، سالگرد شهادت ۲۲ نفر از دانشگاهیان در کارگاه فنی دانشگاه تبریز بر اثر بمباران رژیم بعثی است. دانشجویانی که در راه دفاع از میهن اسلامی خود تا پای جان ایستادند و از تخصصهای فنی و علمی خود استفاده کردند تا نیاز جبهه را برطرف سازند.
شهید هاشم اخترشمار، شهید عباس ارشدی پور، شهید بیاضعلی اسدی فرد، شهید یعقوب اسماعیل زاده جیقه، شهید سعید امیرخانی، شهید مهدی امیرکاظمی، شهید سیدمحسن امین جواهری، شهید مرتضی جابری، شهید عادل جعفری نویمی پور، شهید ایرج (سجاد) خلوتی، شهید حسین رضاپور، شهید علیرضا رضوانجو، شهید مرتضی زمانپور نیاوران، شهید حسین شیرین سرند، شهید شیرزاد شریفی، شهید صدیار صفری، شهید علی فصیح کجابادی، شهید رحمان قفلگری، شهید علیرضا کریمی وفایی پور، شهید محسن محمدی غریبانی، شهید فؤالدین محمودی نیا دهشتران و شهید حمیدرضا ملکوتی خواه اسامی دانشجویان و دانشگاهیان دانشگاه تبریز است که در ۲۷ دی سال ۶۵ به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
مدیریت کارگاه فنی دانشگاه تبریز در آن زمان بر عهده جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی بود.
در ادامه، چکیدهای از زندگینامه و وصیتنامه دو نفر از دانشجویان شهید دانشگاه تبریز را میخوانیم؛
شهید رحمان قفلگری
شهید قفلگری یکی از شهدای ۲۷ دی دانشگاه تبریز است که در بمباران دی ماه ۶۵ در کارگاه دانشکده فنی دانشگاه تبریز به مقام رفیع شهادت نائل آمده است.
زندگینامه شهید قفلگری
شهید رحمان قفل گری به سال ۱۳۴۳ هجری شمسی در شهرستان اهر دیده به جهان گشود. تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود با موفقیت به پایان رساند. در آزمون سراسری دانشگاهها از رشته «مکانیک-حرارت و سیالات» دانشگاه تبریز پذیرفته شد.
وی از کودکی با اسلام و معارف دین آشنا بود و از نوجوانی که ۱۴ سال بیشتر نداشت، ندای امام راحل را لبیک گفت و به صف انقلابیون پیوست. در اغلب تظاهرات و راهپیماییها همراه بزرگترها شرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تلاش در سنگر مدرسه را مهمترین وظیفه خود قرار داد و با علاقهی مضاعف به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه نیز همراه فعالیتهای سیاسی و آگاهی از اوضاع جامعه به خوبی درس میخواند. در سال ۱۳۶۵ که سپاه پاسداران با همکاری دانشکده فنی در کارگاه آن دانشکده تولید مهمات را شروع کرد، وی جزو دانشجویانی بود که با سپاه همکاری میکرد.
قلب پاک و اخلاص عمل و تلاش شبانهروزی بدون کوچکترین چشمداشتی نتیجه داد و او را به همراه تعدادی از همرزمانش در شب ۲۷ دی ماه سال ۶۵ به ضیافت الهی دعوت کرد.
شهید قفلگری در بمباران کارگاه دانشکده فنی به وسیله هواپیماهای دشمن بعثی به شدت مجروح شده و به بیمارستان منتقل شده و در ۲۸ دی ماه به فیض شهادت نائل آمد.
قسمتی از وصیت نامه شهید
«... از یاد خدا غافل نباشید و پیوسته با مردم و همسایهها مهربان باشید. احترام به والدین را فراموش نکنید و نماز و روزه را در هیچ شرایطی ترک نکنید. مواظب باشید که ایادی شیطانی بر روی لباسها و منزلگاه شما سرمایهگذاری میکنند؛ در مبارزه بزرگی هستید که باید با سلاح تقوا مقابله کنید. نکند که لذات و علایق دنیوی شما را فریب دهد، ایثار و روحیه شهادتطلبی را از شما سلب کند که عذاب بزرگی است...».
شهید مرتضی جابری
شهید مرتضی جابری در سال ۱۳۴۳ ه.ش در شهرستان میانه متولد گردید. درس را تا اول دبیرستان در زادگاه خود خواند. در سال ۱۳۵۹ به همراه خانواده به تهران انتقال یافت و تحصیلاتش را در آن شهر با موفقیت به پایان برد. دو سال خدمت وظیفه را در منطقه بوکان انجام وظیفه نمود. در آزمون سراسری سال ۶۴ دانشگاه شرکت کرد و در رشته جغرافیای طبیعی دانشگاه تبریز در رشته جغرافیای طبیعی پذیرفته شد.
انقلاب اسلامی در دوره ی نوجوانی او شروع شد. او به همراه دیگر نوجوانان در راهپیماییها شرکت کرده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مساجد فعالیت میکرد. با شروع جنگ تحمیلی چند بار به جبهه اعزام شد. او در سال ۱۳۶۵ جهت تهیه مهمات در دانشکده فنی دانشگاه تبریز با دوستان خود حضور داشت. وی به همراه دیگر دانشجویان از ساعت ۴ بعد از ظهر تا نیمههای شب در کارگاه فعالیت میکرد که در نهایت در شب ۲۷ دی ماه ۶۵ بر اثر بمباران هوایی کارگاه به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
شهید جابری علاقه عجیبی به آموزش قرآن و مسائل اسلامی داشت و در اغلب مجالس وعظ و سخنرانی شرکت میکرد. فردی منظم و منضبط بود و تلاش میکرد در حد توان به مستحبات عمل کند؛ همیشه با وضو سر سفره مینشست و شبها نیز قبل از خواب وضو می گرفت.
بخشی از وصیت نامه شهید
«...خدایا حرکتم را که فقط در راه تو و شرکت در جهاد و هدفم را که همانا پیروزی اسلام است قبول فرما و اگر در این راه، جان خود را فدای راهت کردم از شهدا محسوبم کن و شهادتم را مورد قبول درگاهت بگردان، اکنون که به ندای "هل من ناصرا ینصرنی" امام حسین زمانم، آگاهانه لبیک گفته و به سوی پرودگار خویش باز می گردم از خداوند رحمان مسالت دارم که شهادتم را قبول کرده و از شما پدر و مادر عزیزم انتظار دارم که صبر را پیشه خود ساخته و از صابرین باشید، که خداوند می فرماید "ان الله مع الصابرین" و در سوگ من ناله و زاری نکنید و اگر خواستید گریه کنید به مظلومیت امام حسین(ع) و ائمه اطهار (ع) گریه کنید و افتخار کنید امانتی که از طرف خداوند در دست شماست تحویلش دادید و ان شاءلله در نزد حضرت فاطمه(س) روسفید خواهید شد...»
انتهای پیام/
نصر