یادداشتی بر نمایش تئوری میس کال/

آغاز از یک " میس کال "

1400/10/21 - 10:46 - کد خبر: 57182 نسخه چاپی

نصر: جایی میان هجوم ناجوانمردانه موج آلودگی به سمت آسمان شهر تبریز آنجا که صدای هیاهوی شهر پشت دیوارهای ترک خورده تماشاخانه ای کوچک متوقف می شود عده ای جوان نتیجه تلاش های بی وقفه شان را مهمان چشمان تماشاچیان نموده اند فارغ از میزان آلایندگی هوا، سیاست، اقتصاد و... تنها و تنها در فکر خلق واژه ای هستند که به آن باور دارند! هنر... هنر نه به معنای غایی آن چیزی که از ارسطو گرفته تا هگل.

فلاسفه و اندیشمندان بسیاری در باب آن داد سخن در داده اند... هنر به معنای دیگر آن! تلاش برای توقف زمان، آنجا که روزمرگی لحظات را به سرعت می کشد عده ای جوان بر روی صحنه جادویی تیاتر به دنبال لذت بردن از هر لحظه شان هستند! بی هیچ چشم داشتی! آری هنر واقعی همین است و بس، جایی میان این شهر شلوغ آنجا که زمان متوقف می شود صحنه ما متعلق به شماست، قضاوتمان کنید، به نقدمان بکشید، آغوشمان باز است به روی نظراتتان!...
 همه‌چیز از یک «میس کال» شروع و به بحرانی‌ترین مسائل کشیده می‌شود. چیزی به‌ظاهر سطحی و بی‌اهمیت که درنهایت رازهای زیادی را فاش می‌کند. به تعبیری، این میس کال در داستان به یک تئوری تبدیل‌شده و ریشه اصلی جریان‌ها را در خود دارد.
تئاتر «تئوری میس کال»  داستان دو برادر را روایت می‌کند که برادر بزرگتر سالهاست متأهل است و برادر کوچکتر چند روز دیگر می‌خواهد ازدواج کند. همه داستان در یک شب به نسبت سرد و در خانه برادر بزرگتر جریان دارد. فضای طراحی‌شده هم به قولی مینیمال است و این چهار پرسناژ به‌توالی خطی داستان، در سه صحنه که شامل پذیرایی، اتاق‌خواب و بالکن می‌شود، بازی می‌کنند. به‌طوری‌که همه این سه صحنه در یک خط در طول صحنه با کمترین المان‌ها چیده شده‌اند و تنها با نوردهی به هر یک از این صحنه‌ها، معلوم می‌شود که دیالوگ‌ها قرار است کجا گفته شوند.
انسان ها در فرآیند زندگی، نقص و مشکلاتشان را از یکدیگر می پوشانند و احساسات خود را پنهان می‌سازند و یکباره با طوفانی عظیمی از خشم و نفرت مواجه می شوند؛ انسان هایی که به راحتی از همدیگر عبور می کنند و گفته و ناگفته های هم را نمی بینند یا نمی شنوند و در مسخ روزمرگی فردی و میان‌فردی گم می شوند. و این در تئوری میس کال به وضوح به مخاطب القا می شود.
تئاتر آن زمان شکل می‌گیرد که یک گروه نمایشی به هدف ایجاد ارتباط و ارسال پیامی مشخص و هدفمند به گروهی از مخاطبان یا تماشاگران تصمیم به تولید می‌گیرند و این فرآیندِ هنری زمانی کامل می‌شود که سیستم ارتباطی فرستنده (گروه نمایشی) و گیرنده (تماشاگران) دارای هدف و بازخوردی مشخص باشد. بدان معنا که پیامی انتقال داده شود و در معرض ارتباط قرار گیرد و در تکمیل سیستم ارتباطی دریافت شده و ادراک گردد. اگر هر اثر هنری را به عنوان یک پدیده ارتباط گیرنده به شمار ‌آوریم، این ارتباط زمانی شکل می‌گیرد که تمامی عناصر موجود در اثر هنری در مسیری رو به تکامل به تاثیرگذاری در روح و روان تماشاگر منجر شود وگرنه اثر در جایی متوقف می‌شود و دیگر به ارتباط کامل ختم نمی‌شود.
نمایش تئوری میس کال از آن جمله آثار هنری است که در انتقال پیام خود به طور کامل موفق عمل می کند  و در ارتباط مداوم با تماشاگر متوقف نمی‌شود. اگر چه ضعف هایی هم دارد اما زیاد به چشم نمی آید.
در اجرای نمایش تئوری میس کال مبنا و محور اجرا، بر کلام و دیالوگ قرار گرفته و از ابتدا تا انتهای نمایش، تماشاگر به تماشای دیالوگ‌ها و بعضاً طنازی‌ها بر صحنه می‌نشیند واما این دلیل نشده که مخاطب تصویری از آن‌چه که بر صحنه روایت می‌شود را به نظاره ننشیند و در تمام طول اجرا مواجهه‌اش با اثر و تأثیرپذیری آن به کلام ختم و محدود نمی‌شود.
نورپردازی ساده و صحنه مینیمال این همزادپنداری را بیشتر برای تماشاگر تداعی می کند و البته انتظار می‌رفت برای این نمایش موسیقی مخصوصی طراحی شود تا اینکه از موسیقی آماده استفاده بشود؛ چرا که هر انسان و تغییر نگرشش رنگ، جنس و آهنگ خودش را دارد.
همه آدم‌ها خاکستری هستند. آدم سیاه یا سفید نداریم. در این کار هم نداریم. شما نگاه کنید مرتصی را ما از اول فکر می‌کنیم آدم شارلاتانی است. بعد می‌بینیم بدبخت‌ترین آدم قصه است. به نظر من همیشه بدبخت‌ترین آدم قصه مرتضی است. ادعای زرنگی می‌کند ولی شما می‌بینید تاوان‌های بسیار سنگینی را به خاطر اشتباهاتش پس می‌دهد.
جدا از حامد منافی که بی‌اغراق و بدون  می‌توان او را سوپراستارِ تئاتر لقب داد، دیگر ستاره‌ی این نمایس مرتضی میرزاده  است؛ از خوب‌ها و خوش‌آتیه‌های بازیگری ما و صدالبته دل‌بسته‌ی سفت‌وُسختِ صحنه و هنر نمایش. البته نباید از بازی روان سنا سعیدی و زیبا فرج اللهی به سادگی گذشت.

به قلم هادی دهقانی
انتهای پیام/
آغاز از یک نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار