بیگی؛
نگاه به آذربایجان شرقی به عنوان قطب مهم اقتصادی باید جدی گرفته شود
نصر: نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی در تبریز گفت: آذربایجان شرقی از دیدگاه سیاستگذار ملی، کانون جمعیتی مهم و در جغرافیایی حساسی قرار گرفته و باید از دیدگاه سازمان برنامه، نقشی برایش تعریف شود که متناسب با قابلیت های اینجا و با توجه به نقش قطب اقتصادی کشور پیش رود.
به گزارش نصر، آذربایجان شرقی و تبریز به عنوان قطب مهم فعالیتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ مطرح بوده، اما امروزه به واسطه برخی بی توجهی ها و نامهربانی ها از جایگاه واقعی خویش دور شده و روز به روز مسیر سراشیبی را در جریان توسعه به سوی افت و نزول فرصتها طی می کند.
در این زمینه با احمد علیرضا بیگی، عضو کمیسیون سیاست داخلی و شوراهای مجلس شورای اسلامی به گفتگو نشستیم که مختصری از این نشست در پی می آید:
اولویت های شهری مثل تبریز که از یک طرف به عنوان شهر صنعتی مطرح است اما این صنعت رو به ورشکستگی می رود، از طرفی با پیشینه تاریخی و فرهنگی کهن که امروز نادیده گرفته می شود، چیست؟
✔نگاه ما به اولویت ها و سیاستهای شهری تبریز، گاهی از دیدگاه شهردار و شورای شهر و گاهی از دیدگاه سیاستگذار در سطح سازمان مدیریت و برنامه ریزی میتواند باشد که این نگرش در سطوح مختلف مدیریتی متفاوت است و طبیعتاً از نگاه مدیریت شهری، میخواهیم تبریز را شهری برای زیستن محیا کنیم به گونه ای که برای هر شهروند این حس القا شود که در راستای سیاستگذاریها، مجموعه ای مسئول فراهم کردن آسایش، راحتی، تضمین درآمد و سلامت روان وی می باشند و تمامی ساز و کارها در جهت جلب رضایت اوست.
همچنین از دیدگاه سیاستگذار ملی، این منطقه کانون جمعیتی مهم و در جغرافیایی حساسی قرار گرفته و از دیدگاه سازمان برنامه، نقشی که قرار است برایش تعریف شود، متناسب با قابلیتهای اینجا و با توجه به نقش قطب اقتصادی کشور پیش رود. نقشی که از قدیم الایام وجود داشته و با وجود منتهی شدن تمام راه های ارتباطی به تبریز، پس باید اولویت فعالیت های اقتصادی را در تبریز در نظر گرفته و زیرساختهای آن، از جمله شُرب و صنعت را فراهم کنیم.
از نگاه دیگر،با توجه به اینکه دروازه ی ورودی به اروپا هستیم و بالعکس، باید مزیت جغرافیاییاش را نیز به تجلی برسانیم و در حوزه ی حمل و نقل، باید توجه بیشتر و ویژه ای به ما شده و پس از فراهم شدن این امتیازها شاهد سرعت نتیجه گیری در سایر فعالیتها نیز خواهیم بود.
در مورد پروژه های فعال مثل مترو، میدان آذربایجان، هشت بهشت، مقبره الشعرا،... طولانی شدن این پروژه های هزینه های مالی و اجتماعی مختلفی برای مردم دارد، اهتمام شهرداری به تکمیل این پروژه ها ضعیف است! و نقش شما در جذب اعتبار برای شهرداری فایلانس و بحث جذب سرمایه گذاری خارجی که متاسفانه ما در بخش گردشگری،پتانسیل خوبی مثل تبریز ۲۰۱۸ را از دست دادیم!
ما به جای اینکه چاله را حفر کنیم، مناره را میدزدیم و اینگونه در کار خود میمانیم!
اگر پروژه ی مترو را با مقدار اعتبار تزریق شده به پروژه در نظر بگیریم، خروجی اش برخورد مترو با دیوار بود! که اتفاق بسیار نادری است و دلیل آن ایرادات فنی و رعایت نکردن اصول حرکتی بود.
شما از بودجه و اعتبار میپرسید ولی قبل از آن باید زیر ساخت را فراهم کنیم که اعتبار نیز درست مصرف شود تا دیگر شاهد اشتباهات و خسارات این چنینی نباشیم، چرا که هیچ سیستمی این نواقص را قبول نمیکند.
اگر سرمایهگذاری دوره ی گذشته در حوزه ی مدیریت شهری را با دوره ها و شرایط بعد، با وجود تحریم های ظالمانه در سالهای ۹۰ تا ۹۲ که خسارات زیادی به بار آورد، مقایسه کنیم، تفاوت میزان سرمایه گذاری بخش خصوصی و توسعه ی آن را حد فاصل سالهای ۸۴ تا ۹۲ با دوره های بعد از آن در خواهیم یافت.
در حوزه ی مدیریت شهری، رونق ساخت و سازها، توسعه ی شهرک های مسکونی و تشکیل مالهای بزرگ به آن دوره برمیگردد و از جمله ی آنها میتوان به مجتمع لاله پارک اشاره کرد که با وجود تحریم ها، پروژه های بزرگ شهری به انجام میرسید و بعد از آن به واسطه ی برجام نیز گشایش هایی در سیستم بانکی و انتقال سرمایه از سرمایهگذاران پیش آمد که البته با این وجود نه تنها اتفاق مثبتی رخ نداد بلکه سرمایه هایی را که در دست داشتیم از دست دادیم و در عین ناباوری، ماشین سازی با آنهمه عظمتش را تقدیم اشخاص کردیم.
موضوع باسمنج امروز به عنوان مطالبه جدی شهروندان و مسئولان تبریز مطرح است، چرا به موقع اقدام نشد و بعد از تفکیک حریم پیگیریها جدی تر شد؟
در مصوبه ی شورای معماری و شهرسازی سال ۹۸ این اتفاق رخ داد و باسمنج را در حریم تبریز قرار دادیم.
شورای معماری شهرسازی از شوراهای موثری است که تنها دولت نیست و قوه ی قضاییه و قوه ی مقننه در آن حضور دارند که تصمیمشان بر این بوده که باسمنج، جزو حریم تبریز منظور شود و این یک سیاستگذاری مبتنی بر قانون بود که مبنای تصمیم گیری قرار گرفت تا به عنوان مثال، خیال سرمایه گذاران بابت موقعیت جغرافیایی راحت شود و همچنین مبتنی بر آن، شهرداری نیز سرمایه گذاری هایی در منطقه انجام داد و سپس دولت، در اواخر عمر خود،طی یک تصمیم عجیب و ناگهانی، تصمیم شورای معماری و شهرسازی را نقض کرد.
با وجود اینکه ابلاغاتی مبنی بر عدم اعمال تغییرات و عدم تعیین بخشدار دریافت کرده بودند ولی به تصویب چنین طرحی اصرار داشته و مصوبه را از کمسیون سیاسی میگیرند و در هیئت وزیران تصویب می کنند و به موجب آن بخشی کنار باسمنج تعریف می کنند! ما این اقدام را، اقدام متناقضی تلقی کرده و من این را از وزیر کشور سوال کرده ام و عنوان کرده ام که اگر تجدید نظر نکنند، این موضوع را به صحن علنی مجلس خواهیم آورد.
نتیجه ای هم خواهیم گرفت؟
وزیر کشور باید تجدید نظر و مصوبه اش را باطل کند، چون ما به صورت مستند هم برای مجلس و هم برای دولت تطبیق قوانین کرده ایم و مجلس مکلّف است در این مسئله ورود کند و همچنین مصوبه ی دولت که حقوق مردم را مورد تجزیه قرار داده است، در کمسیون مربوطه ی خود در حال بررسی است.
از طرفی هفته ی پیش طی جلسه ای که برگزار شد از وزیر سوال کرده ایم، هر چند که ایشان مدعی است که هیچ نقشی نداشته است و کس دیگری این کار را انجام داده است، ولی برای ما فرقی ندارد، وزارت کشور، وزارت کشور است یا باید آن مصوبه را باطل کند و یا باید در صحن علنی پاسخگو باشد.
با توجه به ضربالعجل ها، مطالبه ها و انتظارات از شرکت ملی مس ایران جهت احقاق حقوق مس آذربایجان و جلوگیری از خام فروشی، حمل و همچنین پشتیبانی مادی و اسپانسری در شان تیم تراکتور، برآورد شما از آخرین وضعیت و احداث صنایع پایین دست و سرمایه گذاری و تخصیص بودجه به تراکتور چیست؟
✔ اینکه ما نمیتوانیم به صورت واقعی از نعمت صنایع مس بهره مند شویم و آثار این ثروت در زندگی مردم ما دیده نمی شود، یک واقعیت غیرقابل کتمان است. این امر زمانی امکان پذیر است که مانع خام فروشی و انتقال مواد خام شویم، ضمن اینکه حالا به نقطه ای دست پیدا کرده ایم که ارزیابی منابع و ذخیره های معادن مس در استان ما و سونگون طبق برآورد اولیه چه بسا که ۲۰ برابر شده است؛ یعنی ثروت اینها ۲۰ برابر شده که طبیعتا اقدام اولیه ما باید ایجاد واحدهای صنعتی ای باشد که توان فرآوری سنگ مس را دارند.
ما در دوره ی دولت احمدی نژاد با وجود تمام تحریم ها و مشکلاتی که ایجاد شده بود، هم شاهد تشکیل کنسانتره و هم ایجاد مولیبدن بودیم که در اواخر دولت بهار افتتاح شد.
در طول دوره ی ۸ ساله گذشته ما هیچ پیشرفتی از این لحاظ ندیدیم که معادن مس ما بصورت خام از استان خارج نشود و لازم است ابتدا به کاتد دست یابیم و سپس به فکر تشکیل صنایع پایین دست باشیم. پیگیریهای زیادی شد و درگیریهایی در جلسات مجمع نمایندگان رخ داد که منجر به برکناری مدیرعامل مس شد و طی موضوعات مختلفی که پیش آمد حس من این بود که اصلا قرار نیست اتفاقی رخ دهد.
موانع دستیابی به این زیرساخت ها چیست؟
در سال ۹۰ تفاهمنامه ای با شرکت ملی مس نوشته شد که سعی کرده ایم در چند بُعد تنظیم کرده و نقشه ی راهی ترسیم کنیم که طبق آن اولاً شکل گیری این صنایع را تحقق بخشیده و دوما خواستار دایر کردن آموزش تخصصی از شرکت ملی مس شده ایم که جوانان و فرزندانمان که در مس کار می کنند، تنها کارگر کم مزد و مواجب بگیر نباشند بلکه متخصصین و کارشناسان مس باشند و حتی دانشکده ی مس در اینجا شکل گیرد.
همچنین تکلیف کردیم که باید گردش مالی مس از جمله دریافتیها و پرداختی های پیمانکاران و تمام عملیات های مالی در آذریایجان اتفاق بیفتد و همینطور باید آزاد راه ورزقان که قرارداد آن را نزدیک ۱۰ سال پیش با شرکت ملی مس امضا کرده ایم احداث شود ولی متاسفانه خبری مبنی بر بهرهبرداری نهایی از این آزاد راه نشنیدهام، در حالیکه جزو تعهدات شرکت ملی مس است و همینطور جهت حمل محصولات مس از طریق جاده هایمان، مطالبه ی ایجاد خط آهن و اتصال راه آهن به ورزقان را داریم.
ضعفی که در دولت وجود داشت باعث ایجاد این نگرش شده بود که امکان بهره برداری از این ثروت برای مردم آذربایجان فراهم نیست و حتی سعی کرده اند نماینده و افکار عمومی را با موضوعات فرعی مشغول کنند و اصل ماجرا مانده است.
حال شما میبینید در ماجرای مس پس از تمام پیگیری ها جهت ایجاد صنایع بالادستی مس و بیان اینکه این موضوع و خصوصا تولید کاتد ضرورت ماست شاهد آن هستیم که پس از سوق به سوی عقد قرارداد عمدا در مفاد قرارداد موضوعاتی برخلاف مقررات لحاظ میشود و سپس کسانیکه بانی این کار هستند به دستگاه نظارتی میگویند در قرارداد فلان اشکال وجود دارد و به آن بهانه قرارداد را لغو میکنند و حال اگر پیگیری کنیم خواهند گفت که شما شاهد بودید که ما قرارداد را آماده کرده بودیم و همه چیز آماده بود و سازمان بازرسی وارد میدان شد و جلویش را گرفت؛ در حالیکه خود اینها باعث این اختلال و اشکال پیش آمده در قرارداد شده اند.
با این وضعیت حق زیست جمعیت بالایی از مردم کشور در این منطقه پایمال می شود، در قبال سود و درآمد مردم آذربایجان که از محل صنایع مس از منطقه خارج می شود، تنها آلودگی زیست محیطی و حتی بیماریهای ناشی از آن برای مردم می رسد و بس!
این مطالبه ی ماست اما صرف خواستن کفایت نمی کند و ما باید از اهرم های قانونی استفاده کنیم، افکار عمومی را بسیج کنیم که این حق ماست.
ما نیازمند بسیج و آگاهی افکار عمومی هستیم که بدانند چه خساراتی اتفاق می افتد.
از جمله موضوعاتی که در آن قرارداد پیش بینی شده بود؛ شرکت ملی مس موظف به پرداخت خسارت ناشی از لطمه ای که بهره برداری از معادن مس به جنگل ها وارد میکند، شد و ما جنگلهای ارسباران را پیکره ی واحد میدانیم، یعنی تنها جنگلهایی که در ورزقان قرار گرفته اند مدنظر نیست و این جنگل ها به معنی تمام گستره ی جنگل های ارسباران بوده و باید جریمه ای که از شرکت مس به عنوان آلاینده دریافت میشود هزینه شود.
متاسفانه ضعف و کم کاستی هایی که در دولت وجود داشت مانع از این شد که ما به این وظایف عمل کنیم، به عنوان مثال در رابطه با قطار تبریز که مشخصا جنایتی رخ داده بود و تعدادی از مردم منطقه در قطار سوخته بودند، ما به عنوان نمایندگان مجلس نتوانستیم دولت را پاسخگو قرار دهیم و همه شاهد آن بودند که در روز استیضاح در کمال ناباوری وزیر رای اعتماد آورد و ما در مجلس تنها ماندیم و کسی نبود و فقط عتاب و سرزنش کردن برایمان ماند.
مگر اهمیت ماشین سازی نسبت به معادن مس کمتر است؟ آن هم ظرفیتی برای جوانان تحصیل کردهمان است که به جای کارگری، نتیجه ی تحصیلاتشان در دانشگاه های فنی را ببینند و مشغول کار شوند و خروجی داشته باشند. وقتی کارخانه ی به آن بزرگی را به شخص واگذار می کنند با این تفاسیر و موضوعات هیچوقت این را از ذهن آنها نخواهیم شست که حکایت از نوع نگرشی است که به ما دارند.
نگرش و افکار عمومی که راجع به مس فرمودید، کمی به بهانه ی تراکتور ایجاد شد و اینکه استیضاحها نتیجه نمیدهد، حال تکلیف استیضاح وزیر ورزش و صمت چه خواهد شد؟
اینکه الان ما بیاییم و خودمان را راضی کنیم در مقابل پشتیبانی هایی که از تراکتور انجام شود، از این همه حقوقمان دست بکشیم، نه این مقصود ما نیست. حرف ما این است که در شرایط مساوی، نوع رفتاری که شما در کرمان، رفسنجان و سیرجان از جمله تاسیس استادیوم و پشتیبانی از ۳ تیم ورزشی دارید؛ اینجا هم عینا همان رفتار را انجام دهید و ما رفتار دوگانه را قبول نمی کنیم.
به نظرتان استیضاح صورت میپذیرد؟
✔اگر قولی را که به ما داده اند را انجام ندهند ما ناچار به استفاده از تمام ابزارهایمان خواهیم شد.
قول در چه شرایطی و چه زمانی عملی میشود؟
دولت و وزرای آقای رئیسی به ویژه وزیر صعنت و معدن آقای فاطمی در این رابطه به ما قول داده اند و با بهره گیری از ابزاری که ما در دست داریم در ابتدا باید حرفمان را به مردم بگوییم و باقی ابزارمان بعد نظارتی است و من به عنوان نماینده متعهداً از آن ابزارم استفاده خواهم کرد؛ کما اینکه نشان داده ام همیشه در مواقع نیاز از این ابزارم بهره برده ام.
با وجود شرایط بحرانی حاکم بر تیم تراکتور، موضعتان نسبت به این قضیه چیست؟
تراکتور برای مردم است و باید ساز و کاری مردمی فراهم کنیم و حال بنا بر ضرورت به مالک خصوصی واگذار شده و قبل از آن مالکیت برای سپاه بود و حال به بنگاه اقتصادی دیگری داده شده است که از این جهت تکلیفش مشخص و دارای مالک خصوصی است و سعی ما بر این بوده که لااقل نشان دهیم تیم داری خصوصی در ایران امکان پذیر می باشد. در حال حاضر 3 تیم خصوصی داریم و بقیه تیم ها خصوصی نیستند و حال برای تیم خصوصی امکان حیاتی متصور است که بتواند با شرایط موجود به بقائ خود ادامه دهند؟
دست بقیه تیمها در جیب دولت است و مدام هزینه هایشان را افزایش میدهند، چرا؟ چون بهره میبرند و هزینه با خرید بازیکن و غیره ۱۰ برابر میشود و طبیعتا تیمداری خصوصی امکان پذیر نیست و تیم خصوصی با زحمت و سختی تامین هزینه کرده ولی هزینه ی تیم دولتی از پولی که از طریق نفت و پتروشیمی و مس به دست می آید، پرداخت میشود.
ولی تراختور ظرفیت آن را دارد که از نوع تیم خصوصی و از طریق اسپانسر، بودجه ی خود را تامین کند.
درست است، این سخن در مقام تئوری و نظریه خیلیها مطرح می شود، ولی در عمل نمیتوانیم اسپانسر را درک کنیم و فردی بیاید و بگوید که من از روی علاقه ۱۰ میلیارد به تراکتور بدهم، من که ندیدهام.
اگر این اقدامات از طریق باشگاه انجام شود، اسپانسر جذب میشود.
ما الان به دولت فشار می آوریم که برای تیم تراکتور اسپانسر شود و اگر تیم هایی که خصوصی شده اند حاضر باشند در این مسیر قدم گذارند، حتما استقبال میکنیم.
انتهای پیام/
خبرگزاری تحلیلی خبرآنلاین