رشیدی در گفتگو با «نصر» تاکید کرد؛
اختیار در انتصابات حق قانونی شهردار است/ هیچ مدیری را به شهردار تبریز معرفی نکرده ام/ سیاستگذاری و نظارت دو وظیفه مهم شوراست
نصر: عضو شورای اسلامی شهر تبریز گفت: خیلیها نمیتوانند باور کنند که میشود به شهردار رای داد و از او چیزی جز عمل به وظایف، انجام اصلاحات و خدمت به مردم نخواست.
به گزارش نصر، "روح اله رشیدی" در مورد انتصابات جدید شهردار تبریز، افزود: هر انتخاب و انتصابی، امری نسبی است. آدمها و مدیران هم نسبیاند. بنابراین، از مناظر مختلف ممکن است قضاوتها متفاوت باشد. یعنی اگر من میخواستم انتخاب کنم، جور دیگری عمل میکردم و دیگری که انتخاب کرده، جور دیگری عمل کرده. این، طبیعیست. شهردار، گروهی را به عنوان همکاران خود انتخاب کرده؛ این، حق قانونی شهردار است. اما آیا این انتخابهای ایشان، مطلوب بنده هم هست؟ عرض میکنم نه لزوماً. یعنی اگر بنده حق نصب مدیران را داشتم، شاید انتخاب دیگری داشتم، که انتخاب من هم در هر شرایطی، نسبی و قابل نقد خواهد بود. اما امروز حق انتخاب مدیران با شهردار است و مدیران بر مبنای اندیشه و برنامهی شهردار چیده میشوند. درستش هم همین است.
وی خصوص اینکه در برخی محافل و رسانهها، شما را «شهردار سایه» میخوانند و میگویند چینش مدیران شهرداری را شما انجام میدهید، گفت: احتمالاً این تلقی نادرست، ریشه در گذشته و بدعتهای ادوار پیشین شورا دارد. همیشه اینطور بوده که کسانی که به شهردار رای دادهاند، به عنوان سهامدارِ مناصب و پستها عمل کردهاند؛ و البته با این شیوه، مفاسد عدیدهای را هم به بار آوردهاند.
رشیدی افزود: بنابراین، خیلیها نمیتوانند باور کنند که میشود به شهردار رای داد و از او چیزی جز عمل به وظایف، انجام اصلاحات و خدمت به مردم نخواست. بنده اهل تعارف و پنهانکاری نیستم و با صدای بلند اعلام میکنم که هیچیک از مدیران تازهمنصوبشده، خروجی مشورت شهردار با بنده نبوده. یعنی اینطور نبوده که بنده کسی یا کسانی را به شهردار پیشنهاد کرده باشم و سعی کنم او را به کرسی مسئولیت بنشانم. اساسا چنین توقعی هم از شهردار نداشتم که به این معنا، با من مشورت کند. گذشته از اینکه این روال را مفسدهانگیز میدانم، توهین به خودم نیز تلقی میکنم.
این عضو شورای شهر تبریز در مورد نقش نظارتی شورا در انتصابات شهردار نیز گفت: بیایید «نظارت» را دوباره معنا کنیم؛ بویژه در حوزهی وظایف شورای شهر، نیاز جدی داریم به بازخوانی معنای نظارت. مگر یکی از نقدهای اساسی ما به شوراهای پیشین، تعطیلی نظارت نبود؟ مگر نمیگفتیم نظارت را به «نظاره» تبدیل کردهاند؟ نظارت بر چه چیز تعطیل شده بود؟ بر چینش مدیران؟ نه اتفاقاً. در چینش مدیران، کار از نظارت هم عبور کرده بود و برخی اعضای شورا، رسماً آدمهای خود را «نصب» میکردند! اما دقیقاً جایی که باید نظارت میکردند، سکوت مطلق و رودربایستی و تعارف، حاکم بود و آنجا که اصولاً مجاز به ورود و دخالت نبودند، با تمام قوا و انگیزه وارد میشدند. نتیجه چه بود؟ تامین حقوق و منافع اعضای شورا بواسطهی انتصاب مریدان و طرفداران ستادی و تضییع حقوق مردم و عقبماندگی شهر.
رشیدی ادامه داد: با این توضیح، آنچه به عنوان تکلیف نظارتیِ اعضای شورا در جریان انتصاب مدیران، متصور هستم، ترسیم چارچوبها و مراقبت برای عدم ورود افراد مبتلا به فساد مالی و فساد اخلاقی به بدنهی مدیریتی است. فساد مالی و اخلاقی افراد هم مستند به مدارک متقن و نه مسموعات و ذهنیات دیگران، قابل پیگیری است.
وی خاطرنشان کرد: عنصر مهمی به نام «کارآمدی» را هم واجد ارزش میدانم که تضمین کارآمدی را از شهردار میخواهیم. او خودش باید تضمین دهد که مدیرانش کارآمدند و اگر نباشند شهردار باید پاسخگو باشد.
رشیدی در تشریح رابطهی بین دخالت اعضای شورا در انتصاب مدیران شهرداری و مسئلهی بروز فساد، توضیح داد: تجربهی ادوار شورا نشان داده که بیشترین و بدترین نوع فسادها، ریشه در دخالتهای بیمبنای اعضای شورا در انتصاب و چینش مدیران شهرداری داشته است.
وی افزود: گروهی از اعضای شورا، شهردار را وامیداشتند تا برای کسب رأی اعتماد یا بقا در منصب، سهمی از مناصب و مزایا و فرصتهای ویژه را به آنها بدهد و این، مقدمهی فساد و تباهی میشد. نتیجهی چنین معاملهی فاسدی این بود که اعضای شورا به راحتی چشم بر تخلفات شهردار و ناکارآمدی شهرداری میبستند. چرا؟ چون اگر میخواستند به شهردار اعتراض کنند، یا آدمشان باید با منصب خداحافظی میکرد، یا شهردار، پتهی آنها را میریخت روی آب و رسوایشان میکرد که آدمِ خودتان است که درست کار نمیکند!
عضو شورای اسلامی شهر تبریز ادامه داد: متاسفانه بعضیها انگیزههای مداخلهجویانه و سهمخواهانهی خود را پشت الفاظی مانند «ضرورت مشورت شهردار با اعضای شورا» پنهان میکردند، اما نمیگفتند با کدام سازوکار و با چه قاعدهای مشورت میدهند و چگونه میخواهند نتیجهی مشورتشان را ارزیابی کنند؟ چرا که اساساً مقصود اصلیشان از مشورت، گماشتنِ افراد خاص در جاهای خاص بود. اگر مطلوبشان حاصل میشد، دم برنمیآوردند و اگر آفتاب از جای دیگری طلوع میکرد و سرشان بیکلاه میماند، عَلم مخالفت بلند میکردند و شهردار را مشورتگریز و شوراستیز میخواندند!
رشیدی گفت: فاجعه زمانی بزرگتر میشد که علاوه بر اعضای شورا، قدرتهای غیررسمی بیرونی هم با دستاویزهای جورواجور، خود را محق و بلکه مکلف میدانستند سهمی از چینش مدیران شهرداری ببرند. اینجا بود که پیوند بین اعضای شورا و قدرتهای دخمهای ایجاد میشد و فساد را پیچیدهتر و شبکهایتر میکرد. اینجا نیز سهمخواهی اعضای شورا بود که زمینه را برای غارتگری غیررسمیها مهیا میکرد. همهمان دهها مثال از فساد زنجیرهای در حوزهی شورا و شهرداری به خاطر داریم. بنابراین، بهترین حالت ممکن برای ارائهی مشورت به شهردار، عمل به دو وظیفهی اصلی است: اولاً «سیاستگذاری» برای ترسیم رویکردها و ثانیاً «نظارت» برای ارزیابی عملکرد شهردار.
وی در پایان در خصوص آیندهی مدیریت شهری تبریز و تحول شهرداری تبریز در جهت عدالت و پیشرفت، گفت: ما امیدواریم. البته عینیت یافتن این امیدواری، مشروط است به تحرک و تدبیر شهردار و تیم مدیریتیاش و همچنین پویایی شورای شهر در سیاستگذاری و جدیت در نظارت و پاسخخواهی. نمیتوان مشغول حواشی و فرعیات بود و انتظار داشت تحولی در شهر دیده شود.
انتهای پیام/
محمد سهرابی