یادداشت/
عذرخواهی را هم خدا آفریده؛ حواشی یک گاف
نصر: چند روزی است که روضه طوبی تمام شده، هنوز بخشی از وسایل روضه در گوشه کنار اتاقها و حیاط قرار دارد و فرصت جمعآوری نیست، فرشها و پتوهای مردم که برای مفروش کردن حیاط به امانت داده بودند، تازه از قالیشویی آمده، هنوز در اینجا و آنجای طوبی میتوانی مُهر نمازی، دستمال سیاه اشکی، چند حبه قند از احسان آن روزها مانده، لیوان یک بار مصرف رقصان در باغچه و... را ببینی. هنوز بوی حسین در طوبی است.
از بچگی عشق تئاتر بودم... پیس خیلی نوشتم، آن زمانها بازی و کارگردانی هم کردم، این روزها بیشتر مخاطب تئاتر هستم و برخی وقتها هم به عنوان روابط عمومی کمک حال دوستان تئاتریام. از آن زمانها تا حال خیلی پیش آمده که از تمرین و حتی اجرای تئاتر به هیئت رفتهام با همین بر و بچههای تئاتری که دور و برمان هستند. شروع تئاتری خیلی از ماها هم که از مسجد بوده، اصلا بخش زیادی از مخاطبان روضه طوبی تئاتریاند.
پسرم فارغالتحصیل هنرستان موسیقی است. دانشگاه هم موسیقی میخواند. تبحر نواختن پنج - شش ساز را دارد اما عشقش آهنگسازی است. اولین کار مهمش در آهنگسازی را هم دو سال قبل برای سردار شهید دلها ساخت که مورد توجه رسانهها شد و کار از صدا و سیما تا برون مرزی رفت.
ما در همه این حالات با حسین (ع) بودهایم تا که قبول افتد! دوگانه روضه و تئاتر و کنسرت انداختن سهمگینترین جفا به امام است، مگر این که کر باشی و نینوای حسین علیزاده و سراج را نشنیده باشی!
حالا اگر بزرگواری گافی داده! دلیل نمیشود که ما به بازی دوگانه این طرف هییت - آن طرف تئاتر و کنسرت بیافتیم. شرط امام حسینی بودن؛ اول ادب است و البته انصاف.
نکته آخر هم این که برادر عزیز! ما به پای روضه شما عمری حال کردهایم. انسان جائزالخطاست. به جای از موضع بالا نشستن و نصیحت و بیانیه محکومیت دادن، یک عذرخواهی ساده چیزی از ارزشهای نوکری امام حسین کم نمیکند.
این لحظات پر از فراز و فرود همه ما فدای یک تار موی حسین(ع). شکند اگر سبویی - سر خُم میسلامت
فرهاد باغشمال
انتهای پیام/
نصر