عضو سابق شورای شهر باسمنج مطرح کرد؛
در حدود و ثغور بخش باسمنج تجدید نظر کنیم / چرا ایجاد شهرستان به مرکزیت باسمنج پیشنهاد نمی شود؟
نصر: رییس دور سوم شورای شهر باسمنج گفت: با اذعان به وجود روستاهای پر جمعیت که پتانسیل شهر شدن را دارند، همچنین استقرار قسمتی از روستاهای بستان آباد که بیشتر تحت نفوذ باسمنج هستند تا بستان آباد و سایر فاکتورهای مثبت دیگر چرا ایجاد شهرستان به مرکزیت باسمنج پیشنهاد نمی شود؟
به گزارش نصر، "مجید ثقفی نیا" در مطالعه اظهارات "محمد زاده" مدیرکل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری آذربایجان شرقی در راستای توجیه ایجاد بخش باسمنج در گفتگو با خبرنگار نصر، گفت: اگر منظور از ایجاد بخشباسمنج تسهیل در ارائه خدمات به روستاهای پراکنده منطقه است، درحال حاضر به غیر از چند روستای جنوبی باسمنج که به علت استقرار در بنبست کوهستان سهند مجبور به عبور از باسمنج هستند، دسترسی بقیه روستاها به مرکز استان بسیار سهل تر از خود باسمنج است و این روستاها عملا تمامی نیازهای خود را از تبریز تامین کرده و تعامل آنها با باسمنج در حداقل ترین حد ممکن است.
وی افزود: رابطه روستاهای شمال جاده ترانزیت تبریز-تهران دهههاست بدلیل تغییر مسیر با باسمنج قطع شده و اصولا باسمنج محوریتی برای آنها ندارد، اگر غرض از ایجاد بخش، خدمات رسانی به این مجموعه باشد، این امکانات و خدمات می بایست تاحال توسط بخش مرکزی که طبق اظهارات مدیرکل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری استانداری آذربایجان شرقی قدرتمندتر و بزرگتر از یک شهرستان است، ارائه شده بود و اگر این مهم تا حال به نحو احسن صورت نگرفته بعید است که منبعد توسط بخشی به مراتب کوچکتر و ضعیفتر عملی گردد.
ثقفی نیا اضافه کرد: با اذعان به وجود روستاهای پر جمعیت که پتانسیل شهر شدن را دارند، همچنین استقرار قسمتی از روستاهای بستان آباد که بیشتر تحت نفوذ باسمنج هستند تا بستان آباد و سایر فاکتورهای مثبت دیگر چرا ایجاد شهرستان به مرکزیت باسمنج پیشنهاد نمی شود؟
وی ادامه داد: از طرف دیگر بدون انجام این تغییرات می شود با انتقال طرح های عمرانی، آموزشی، اداری، بهداشتی و خدماتی تبریز به طرف باسمنج و سوق سرمایه گذاران بزرگ به این سو علاوه بر تمرکز زدایی، که مورد اشاره آقایمحمدزاده قرار گرفته، هم هر دو شهر تبریز و باسمنج از این امکانات و سرمایه گذاری ها بهرهمند شوند و هم جلوی موازی کاری ها و تکرار هزینه کرد ها گرفته شود، از طرفی عدم امکان الحاق برخی روستاها بخاطر وجود حیات روستایی و اراضی کشاورزی، اولا خواسته موافقین فقط الحاق محدوده شهرباسمنج است نه روستاهای فوق الاشاره، درثانی روستاهای کجاباد، آناخاتون، خلجان و کرکج که در سال های اخیرا الحاق شده اند چه پروسهای را طی نموده اند و یاچگونه روستایی مثل باغ یعقوب با داشتن وضعیت روستایی به مدرنترین شهرک خاورمیانه چسبیده است؟ و اصولا زمینهای مرغوب روستاهایی مثل زرنق، شادبادعلیا، کندرود، باغ یعقوب و قمستی از روستاهای نعمت آباد و جانقور که اتفاقا کاربری زراعی و باغی دارند، ازچه طریقی جزو مناطق 5 و 9 شهرداری تبریز شده؟ اما خود این روستاها به جهت هزینه بر بودن در داخل بخشی قرار میگیرند که مرکز آن (باسمنج) قادر به تامین ساده ترین هزینههای محدوده خود نیست؟
ثقفی نیا تصریح کرد: یکی از بدیهیترین اصول نانوشته توسعه شهرها که حتی شهرداری ها نیز خود را با آن وفق میدهند، اقبال مردم به سمت جهتی خاص (در مورد تبریز شرق و جنوب شرق آن) است، احداث شهرکخاوران، شهر جدید شهریار و مراکز جمعیتی روز افزونی که توسط تعاونی های مسکن ادارات مختلف در نزدیکی باسمنج شکل می گیرند و انجام انواع مهاجرت ها به این سو که معظل حاشیه نشینی و تبعات ناخوشایند بعدی آن را در پی خواهد داشت.
وی افزود: پس تنها گزینه ای که از لحاظ علمی و اجتماعی و رویکرد مردم مورد تایید کارشناسان و سرمایه گذاران داخلی و خارجی هست گسترش تبریز به سوی جنوب شرق(باسمنج) است، زیرا به سبب وجودموانع طبیعی (ارتفاعات عینالی و گسل تبریز) در شمال (تپههای مرتفع سهند مشرف به شهر) در جنوب و (مراکز آلاینده صنعتی و دشت شور دلتای آجی چای) در غرب و شمالغرب، توسعه تبریز در آن نواحی بسیار کند و تنها در شکل ایجاد کارخانجات و کارگاه های صنعتی متصور است و مناسب شهرنشینی و اسکان جمعیت نمی باشد.
وی تاکید کرد: لذا شتاب رویکرد مردم بدین سو بایستی توسط مرکزی قوی چون کلانشهرتبریز طوری مدیریت شود که به معظلی در آینده تبدیل نشود لذا ایجاد بخش تنها با هدف انجام این وظیفه از شهری با امکانات و توانمندی های قلیل چون باسمنج منطقی بنظر نمیرسد.
وی ادامه داد: گفتنی است ضعف کارکردی شهرداری باسمنج در این امر بهانه ای شد تاحریم این شهر حذف و کنترلش به شهرداری تبریز واگذار شود، کاری که دلیل انجامش منطقی ولی غرض از طرح آن خارج کردن حریم این شهره از دست شهرداری این دو شهربود که متاسفانه علیرغم تلاش شوراهای ادوار مختلف بالاخره در سال۹۵ عملی گشت.
عضو سابق شورای شهر باسمنج گفت: شایسته نیست تبریز پس از رسیدن به اهدافش در تصرف حریم باسمنج و انجام تغییرات مورد نظر با اعطای نام خالی"بخش" از زیر بار خدماترسانی به باسمنج ومنطقه شانه خالی کند.
وی ادامه داد: از طرف دیگر حل نشدن موضوع حیاتی تداخل حرایم دو شهر و باز گذاردن پرونده این موضوع بصورتی که حتی محدوده شهر باسمنج در داخل منطقه مورد ادعای تبریز واقع است و هر لحظه ممکن است طبق گفته های آقای محمدزاده به خاطر اولویت طرح های فرادستی و نیاز به وسعه تبریز که امری طبیعی و گریز ناپذیر است دستخوش تغییر و کاهش گردد، تشکیل همچون بخشی زیر سوُال رفته و تردید هایی جدی را در اثر بخشی مثبت این تصمیمات بوجود می آورد .
وی افزود: این مطلب را نقشههایی که برای آینده تبریز بزرگ، فراتر از باسمنج و وسیع تر از آنی که در نقشه اولیه بخش باسمنج ، حتی در داخل شهرستان بستان آباد طراحی شده اند، تایید می نماید، الحاق منفصل کندرود و کرکج نیز که در داخل این بخش جا گرفته اند عاملی دیگر از رسیدن ما به باوری است که طرح حاضر از یکپارچگی و انسجام دائمی بر خوردار نیست .
ثقفی نیا ادامه داد: لذا در صورت اصرار بر ایجاد این نوع تغییرات ، بخشی میتواند روح قانون، منویات قانونگذاران و مراجع محترم تصمیم گیرنده و منافع تبریز، باسمنج و روستاهای اطراف را بر آورده کند که یکپارچه از شبلی تا خاوران و از کوه سهند تا نزدیکی خواجه وسعت داشته باشد و گرنه مطرح کردن بخشی با مختصات کنونی و نقشه های نا شفاف و باز گذاردن زمینه ادعا های بعدی و جدا کردن قسمت های مرغوب و درآمد زا از آن، سلب مسئولیت امکانات دهی و خدمات رسانی از سوی مرکز استان و نهادن وظایف مالایطاقی به عهده باسمنج می باشد که در هزینه تنظیف معابر و پرداخت حقوق کارکنان شهرداریش درمانده است، این در حالیست که هیچ درآمد قابل توجهی از قبل این زحمت متوجه باسمنج نخواهد شد، در یک کلام باسمنج کنونی شدیدا محتاج درآمدی قابل توجه است تا عقب ماندگی های متعدد سالیان سالش را جبران کند و عنوان بخش نه تنها این نیاز حیاتی شهر ما را برآورد نمی کند بلکه بار گرانی چه به لحاظ مدیریتی و چه به لحاظ مالی به دوش آن خواهد گذاشت و جالب تر اینکه شهرداری تبریز به این خط کشی های نیم بند هم راضی نیست و خواستار نظارت بر اراضی داخل بخش است، یعنی دقیقا فقط پوسته و نام بخش به باسمنج میرسد نه منافعش و اگر خدای نکرده این اتفاق که احتمال عملی شدنش کم نیست، رخ دهد باسمنج از اینجا مانده و از آنجا رانده خواهد شد و هیچکس مسئولیت این وضع را به گردن نخواهد گرفت .
وی تاکید کرد: پس اگر خواهان رشد و توسعه باسمنج و اطرافش هستیم و میخواهیم رتبه های عقب افتاده استان را از این طریق بهبود بخشیم حتما و حتما هم باید در حدود و ثغور این بخش تجدید نظر کنیم و هم اما و اگر های مطرح شده در آن را حذف کنیم و گرنه چنین تقسیم بندی های ضعیف و شکننده ای نه تنها توسعه متوازن و توزیع عادلانه خدمات را به ارمغان نخواهد آورد بلکه موجب تداوم و تشدید وضع نابسامان فعلی باسمنج و منطقه خواهد شد و لازم است فکری اساسی تر از این بشود، روی همین اصل همشهریان طرفدار ایجاد بخش خواهان بخشی قدرتمند ، جامع الاطراف و حلال مشکلات هستند و به کمتر از آن قانع نیستند .
وی در پایان خاطر نشان کرد: با دوراندیشی و سعه صدری که در مدیریت کلان استان و شهرستان، نمایندگان محترم تبریز در مجلس شورای اسلامی، وزارت کشور و شورای عالی معماری و شهرسازی سراغ داریم انتظار می رود طوری عمل شود تا باسمنج که با تامین بخش اعظمی از آب تبریز به مدت بیش از ۶۰ سال، قرار گرفتن در ابتدای کریدور تبریز به تهران و در اختیار قرار دادن تمامی موجودیت زمین های کشاورزی و باغاتش برای گذر اتوبان، راه آهن، لوله های نفت و گاز، شبکه های انتقال برق، پذیرش جمعیت سرریز تبریز و استان و بسیار از خودگذشتگی های دیگر دار و ندارش را جهت اعتلای تبریز و آذربایجان در طبق اخلاص نهاده، بتواند در محمل توسعه ای متوازن و پایدار در کنار کلانشهر تبریز از امکانات مدرن بهره مند شود نه اینکه با دادن عنوانی بنام " بخش " دیواری به دورش کشیده، فرصت الحاق به مرکز استان را از آن گرفته و در میدان مشکلات و سختی ها تنها گذاشته شود .
انتهای پیام/
محمدرضا اخگرگداز