یادداشت/
طنز | بیانیه یک شهروند پاپتی
نصر: به والله ما شهروندان ندید بدید! در این بُرهه حساس و پیچ تاریخی مملکت مام میهن (که قربانش بروم تمامی ندارد!) از لشکر انبوه کاندیداهای تصدی پست شهردار و ایضا اعضای شورای شهر و جمیع سینه چاکان بلدیه توقع زیادی نداریم! چرا اینقدر جِلِز وِلِز میفرمایید؟ آخر این همه عصبیت و لابی و استرس برای پوستتان خوب نیست و فردا باید مثل اعضای شورای قبلی بروید میزامپلی و بوتاکس والخ...
ما کُلُهُم سه خواسته بیشتر نداریم البته اگر زحمتی نباشد.
اول: در باب جمعآوری آشغال و نظافت شهری که چه بسا بدیهیترین وظیفه هر بلدیهای است، ولی خُب ملتفتید که زحمت کلی تفکیک و انتقال آشغالها توسط خود مردم همیشه در صحنه کشیده میشود و فقط یک نظارت کلی از نوع سَمبَلیسم برای این امر کافی است تا گنداب و شیرابه آشغالها سر کوچه بوی گند و عفونت به بار نیاورد.
انتظار دُویوم؛ بحث آسفالت خیابانهاست، که امان خودروها را بریده و ما شهروندانِ قدر ناشناس نمیخواهیم حرفها و شعارهای گنده از قبیل نهضت آسفالتریزی و غیره بشنویم، همین که یکنفر نظارت کند تا خیل پیمانکاران آماده به خدمت! به همان سیاق سَمبَلیسم، وصل و پینه خیابانها را به سر و شکلی درآورند که تشخیص خیابانِ شهر از راه شوسه روستایی ممکن باشد، برای هفت جد و آبادمان کافیاست.
مورد آخر هم مدیریت باران و برف است. به خدا! برای شهری که ادعای کلانشهری دارد، زشت است که رُوم به دیوار با جیش کردن یک طفل صغیر در این سمت شهر، در آن سوی شهر سیل جاری شود! فیالحال باریدن چند قطره باران و سیل هم که جای خود دارد.
بنده سراپا شهروند! لال بشوم اگر از شهردار بعدی غیر این سهچیز را انتظار داشته باشم. ما را چه به گندهگویی و انتظار نابجا!
حرفهای قُلُمبه سُلمبه از قبیل شهر هوشمند، شهر دیجیتال، شهر خلاق، شهر فرهنگ، شهر کاندیدای یونسکو و غیره و ذلک هم ارزانی از ما بهتران! ما به امکانات و خدمات اولیه نیاز داریم و بس!
فیالحال بیزحمت از تعارفات صد مَن یه غاز مدیریت عهد مدرن کاسته و همین سه قلم را برای چهار سال بعدی عوامالناس جفت و جور کنید و باقی وقت را در عمارت بلدیه لَم داده و برای همدیگر زاکاس در وَکنید.
قربان جمیع اصحاب بلدیه و ایضا تصدق اعضای شورای عدالتخواه و اعضای شورای ظلمخواه بشوم. عزت زیاد
به قلم: فرهاد باغشمال
انتهای پیام/
نصر