اختصاصی نصر/

فقط به خاطر داریوش ... / نداری مانع از درمان اش شد

1400/03/12 - 17:14 - کد خبر: 44977 نسخه چاپی

نصر: فاطمه، بانویی است که ناملایمات زندگی را بسیار تحمل کرده است و حال بعد از تحمل این همه سختی، به مراقبت از پسری می پردازد که با این که از گوشت و پوست و استخوان خودش نیست، ولی تمام تلاش خود را می نماید تا در مقابل پروردگار خود سربلند باشد.

به گزارش نصر، برای تهیه گزارش به سوی منزلشان حرکت کردیم. منزلی که در حیدرآباد تبریز قرار داشت. در ورودی منزل به اندازه ای کوچک بود که به سختی توانستم وارد منزل شوم. دالانی 4 متری داشت که فضای منزل را بسیار تاریک کرده بود. وارد حیاط شدم. حیاطی که در گوشه ای از آن مقداری اسباب و وسایل گذاشته شده بود و فقط به اندازه گذاشتن کفش ها، فضای مانده داشت. خانه ای 50 متری که پنج نفر در آن زندگی می کردند. ماحصل گفت و گویم این مادر فداکار را می خوانید:

اعتیاد همسرم روزگارم را سیاه کرد
همسرم معتاد است و با گذشت بیش از 20 سال از زندگی مشترکمان، تا کنون حتی ریالی هم از وی به من نرسیده است. 15 سال است که با پرستاری از افراد مسن و کارگری در خانه مردم، خرج خانواده ام را در می آورم. با این که مبلغ بسیار کمی می گرفتم، اما به هرحال روزگارمان می گذشت و خداوند را شاکر بودیم.

زمین گیر شدن داریوش، اوضاع را بدتر کرد
تا این که 9 ماه پیش، داریوش، پسر همسرم، در اثر سقوط از بلندی دچار ضایعه نخاعی شد و برای همیشه زمین گیر شد؛ حتی هیچ گونه حسی در هیچ قسمت از بدن خود ندارد. تمام روزش بر روی آن تخت (اشاره به تختی که گوشه ای از اتاق گذاشته بودند و پسری جوان بر روی آن دراز کشیده بود) می گذرد. از وقتی داریوش به این روز افتاد، اوضاع زندگی مان بدتر شد. هزینه های سرسام آور درمانش یک طرف و نگهداری از وی طرف دیگر.
24 ساعت در خانه مردم کار می کنم و 24 ساعت هم در منزل هستم و به داریوش می رسم؛ اما آن 24 ساعتی که سرکار هستم، تمام هوش و حواسم نزد داریوش است که الان چی کار می کند و چه کسی از وی مراقبت می کند. اما چه کنم که مجبور به کار کردن هستم. باز وقت هایی که عروسم در کنار داریوش بود خیالم راحت بود، اما تنها سه ماه بعد از این که داریوش به این روز افتاد، نامزدش درخواست طلاق داد.

به خاطر نداری، درمان داریوش انجام نمی شود
با وجود آن که این گونه کار می کنم باز هم در تامین خرج و مخارج ابتدایی زندگی مانده ام. هزینه درمان داریوش آنقدر سربه فلک کشیده که کمرم را شکسته است. هزینه هرجلسه فیزیوتراپی، 200 هزار تومان آب می خورد و پزشک معالجش تاکید کرده است که باید یک روز در میان، فیزیوتراپی شود. اما چه کنم که ندارم و به خاطر نداری، جلسات فیزیوتراپی وی خیلی به تعویق می افتد و ماهی یک بار انجام می شود. حتی پزشک معالجش تاکید کرده است که برای ریکاوری بدنش باید تغذیه خوبی داشته باشد، اما روزش با نان و پنیر می گذرد.
با این که داریوش پسر خودم نیست، اما به خاطر خداوند و وجدان خودم بهش رسیدگی می کنم. نمی توانم وی را در این حال و روز تنها بگذارم. چندین بار هم با مادرش تماس گرفته و وضعیت پسرش را برایش توضیح دادم تا شاید کمک دستم باشد، اما هربار جواب سربالا داد و گفت "من هم زندگی خودم را دارم و سرم گرم زندگی خودم است".
انتهای پیام/
فقط به خاطر داریوش ... / نداری مانع از درمان اش شد فاطمه قلی پور گنجه لو


نظرها بسته شده اند

نمایش 1 نظر

  علی   3 سالها پیش  

با آرزوی شفای همه بیماران لطفا یک شماره کارت اعلام کنید تا کسانی که مایل هستند به این مادر فداکار کمک کنند.
پژوهشیار