یادداشت/
کرهی شمالی قدیمیترین متحد چین جزو مفلوکترین کشورهای دنیا است/ در 100 سال گذشته خارجی ها کلاه های بزرگی بر سر ایران گذاشتند
نصر: فرشاد مومنی گفت: از جنبهی تجربهی تاریخی میگوییم قراردادهایی که در صد سالهی گذشتهی ایران با خارجیها بسته کلاههای خیلی گشاد سرش رفته است. تعداد اینها یکی و دوتا و دهتا و صدتا نیست، ابعادشان هم با همدیگر متفاوت است. ما این خون و دل را به کجا ببریم که حتی در بستن یک قرارداد با یک بازیکن فوتبال خارجی هم نتوانستیم صلاحیت حرفهای خودمان را نشان دهیم و در این زمینه بطور روزمره کلاههای خیلی گشاد به سر ما میآید.
فرشاد مومنی استاد دانشگاه و اقتصاددان در نشست مجازی عصر انتخاب های استراتژیک که توسط موسسه دین و اقتصاد برگزار شد سخنان خود را پیرامون توافق اخیر 25 ساله ایران با چین عنوان کرد.
وی در ابتدای این نشست گفت: مسئلهی بسیار مهم دیگری که به طرز شگفت آوری طی چند روز گذشته به معنای دقیق کلمه تبدیل به یک مسئلهی ملّی در کشور شد، مسئلهی موافقت نامهی همکاری 25 ساله میان ایران و چین است. این همه غیرتمندی و حساسیت واقعاً شایستهی تقدیر است و امیدوارم حکومتگران گرامی قدر و منزلت حساسیتی که مردم به سرنوشت خودشان دارند بدانند و به بایستهها و لوازم آن هم بصورت شرافتمندانه پایبندی نشان دهند.
در این شرایط به نظرمان رسید اگر بتوانیم باب بحثهای کارشناسی و مبتنی بر ضوابط و معیارهای علمی در این زمینه به سهم خودمان بگشاییم، میتوانیم امیدوار باشیم کشور در یک مدار خردورزانه و غیر کوتهنگرانه تصمیمگیری کند. مسئلهی بسیار حیاتی که بین کل عقلاء این سرزمین مانند کل عقلاء جهان دربارهاش اتفاق نظر وجود دارد اینکه انزوا جویی در عصر شتاب تاریخ و بویژه در دوران پس از انقلاب در میکروالکترونیک و فناوری اطلاعات، نه ممکن و نه مطلوب است. بنابراین زمانی که فرصتی پیدا میشود و سخن از یک پیمان راهبردی بین ایران و یک قدرت نو ظهور که برآورد شده از سال 2030 به بعد قدرت شماره یک دنیا محسوب میشود در ذات خود یک توجه مبارک و ارزشمندی است. اما باید توجه داشته باشیم از منظر دانش اقتصاد و توسعه نفس رابطه به خودی خود گویای چیزی نیست، آن چیزی که خیلی مهم است چگونگی این رابطه و چشم اندازهای آیندهی آن است.
مومنی در ادامه گفت: من به عنوان یک شهروند بسیار خوشحال هستم که فعلاً ما دربارهی یک سند همکاری صحبت میکنیم و خدا را شکر هیچ قراردادی فی ما بین دو کشور در هیچ زمینهای برقرار نشده است. بنابراین مجال وجود دارد که با دامن زدن به بحثهای کارشناسی و به حاشیه راندن بحثهای حیدری و نعمتی در این سرزمین گرامی کمک کنیم تا خردورزانهترین تصمیم در این زمینه گرفته شود. زمانی که به لحاظ تاریخی به تجربههای کشور نگاه میکنیم میبینیم در تمام دورانها و بویژه در دوران پیشا مشروطیت تا امروز جامعهی ما به شدت در این زمینه آسیب پذیر شده که بحثهای علمی و کارشناسی جای خود را به بحثهای سیاست زده و برچسب زنانه و هتاکانه قرار داده است. در این اینجا میخواهم از پژوهشگر و استاد ارجمند آقای اکبر ثبوت تقدیر ویژهای کنم. دوستانی که سری در مطالعات تاریخ معاصر ایران دارند میدانند که اکبر ثبوت یکی از پر کارترین و در عین حال عمیقترین و دقیقترین پژوهشگران تاریخ معاصر ایران است. یکی از کارهای درخشان او که متأسفانه تا امروز امکان انتشار پیدا نکرده مطالعهی خارق العادهی او دربارهی آراء و اندیشهها و سلوک عملی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی است. همهی کسانی که در حوزهی دیانت سری دارند میدانند آخوند خراسانی جزو بزرگترین علماء اسلام در تاریخ پس از غیبت محسوب میشود. هم عصر آخوند با مشروطیت فرصتی فراهم کرد تا بتوانیم نسبت به علماء دیگر امکان بیشتری برای ردگیری آثار عملی و اندیشههای نظری این مرد بزرگ داشته باشیم. در عین حال که آن کتاب از جنبههای پرشماری آموزندگیهای بسیار خارق العاده دارد و به همین خاطر هم کار اکبر ثبوت یک خدمت بزرگ در ساحت اندیشهی دینی و سیاسی و اجتماعی معاصر ایران به حساب میآید اما از زاویهی بحث ما یک آموختنی بسیار بزرگ در این کتاب وجود دارد؛ آن هم اینکه آخوند خراسانی از شرایط زمانهای که ایران اسیر مطامع روس و انگلیس بود و آثار انحطاط آور فرهنگی- اجتماعی آن هم سخن به میان آورده است.
این اقتصاددان در ادامه افزود: در تاریخ زمانی که مناسبات ظالمانه و زورگویانه و سلطهگرانهی روس و انگلیس و رقابت آنها برای سلطه بر مقدرات ایران مورد بررسی قرار میگیرد معمولاً جنبههای اقتصادی و سیاسی برجستهتر میشوند اما آخوند خراسانی به یک کانون به شدت آسیبپذیر کنندهی ایران در این کتاب اشاره کرده است. ایشان میگوید یکی از منشأهای اصلی اسیر شدن و بلاتکلیفی ماندن ایرانیان در بزنگاههای حساس تاریخی این بود که انگلیسیها هر چیزی را پیگیری میکردند زمانی که ملیّون و میهن دوستان و توسعه خواهان ایرانی دربارهی آن واکنش نشان میدادند متهم میشدند به اینکه گرایش روسی دارند.
اگر نخبگان و شرافتمندان ایرانی به جنایتها و خیانتها و ظلمهای روسیه اعتراض میکردند توسط ایادی روسیه به تمایلات انگلیسی داشتن متهم میشدند. از این زاویه اکبر ثبوت شرح مبسوطی دربارهی دیدگاههای آخوند خراسانی مطرح کرده که واقعاً خواندنی و آموختنی است و خداوند پدر و مادر ایشان را رحمت کند، زمانی که این اجازهی انتشار پیدا نکرد روی وب گذاشت. بنابراین اکنون برای پژوهشگرها این محرومیت وجود ندارد و میتوانند مراجعه کنند. آخوند میگوید ما بعد از خون دلهای بزرگ و مرارتها و برچسبها و انگهایی که متحمل شدیم به این جمع بندی رسیدیم که باید منافع ایران را مبنا قرار دهیم؛ از این برچسبها هم جا نخوریم. اینکه من در درون خودم از موضع منافع ملّی یا منازعهی سلطه جویانه و خبیث انگلیس و روس صحبت میکنم تعبیر آخوند اینکه فقط خداوند میتواند این را متوجه شود. اگر ما رابطهی خودمان را با خدا تنظیم کرده باشیم باید محکم و استوار دربارهی منافع ملّی ایستادگی کنیم.
در سر قضیهی موافقت نامهی راهبردی هم میبینیم که همان سنتهای جاهلی دوران پیشا مشروطیت دوباره فعالیت میکنند و کسانی که منافع مشکوک دارند یا اسیر جهل هستند بجای اینکه مسئله را در کانال عالمانه و کارشناسی قرار دهند روی این بحث میکنند که هر کسی موافق باشد چنین است یا مخالف باشد چنان است. شروع به هتاکی و برچسب زدن کردن و انعکاس عمومی هم داشت. هدیهای که در نخستین بحث سال جدید به هم میهنان گرامی و بویژه آدمهای غیرتمند و عالم و توسعه خواه میتوانم هدیه کنم اینکه از سنت ملا محمد کاظم خراسانی تبعیت کنیم و روی منافع ملّی متمرکز شویم. عدهای شاید از سر درک از گونهی خاص در این زمینه این گونه رفتار میکنند. عدهای بخاطر اعتمادی که دارند زمانی که فهمیدند این ابتکار با محوریت بزرگان جلو رفته تا به اینجا رسیده میگویند همین که فهمیدیم مربوط به ایشان هست کفایت میکند و بنابراین هر کسی که چون و چرا کند شایسته یکسری برچسبها است.
من میخواهم به اینها بگویم مواظب باشید آدمهای مشکوک و نفوذی در میان شما به نام بزرگان و به کام روس و انگلیس زمان عمل نکنند به دلیل اینکه خود مقام رهبری بارها و بارها گفت در حیطههای تخصصی کارشناسان بزرگترین لطفی که به رهبری میکنند اینکه ایدههای ایشان را نقد کنند. زمانی که میبینیم کاسهی داغتر از آش وجود دارد به طور طبیعی به آن مشکوک میشویم و باید حواسمان باشد و باید ملاک و مبنا را منافع ملّی بگیریم.
مومنی ادامه داد: بنابراین باب بحث در همهی عرصههای تخصصی باز است. ما باید این را مغتنم بشماریم و تمرین گفتمان کردن کنیم. در مورد توصیهی رهبری متأسفانه آن چیزی که تاکنون مشاهده کردیم اینکه مقامات گرامی کشور تمایل و علاقهی افراطی و غیر متعارفی به مونولگ و گفتگوی یکسویه از خودشان نشان دادند. به همین خاطر نه تنها خودشان بستری برای گفتگوی کارشناسی فراهم نمیکنند یا متأسفانه در بخش اعظم موارد زمانی که فراهم میکنند وجه ظاهرسازانه و تبلیغاتیاش بر وجه کارکردیاش غلبه دارد که واقعاً اصلاح و تصحیحی برای آنها انجام دهد. خودشان این کار را انجام نمیدهند یا به شکل نادرست انجام میدهند. در جلسات هفتگی بارها و بارها در این زمینه آنها را دعوت به گفتگو کردیم ولی مشیشان این هست که دعوتها را نشنیده میگیرند. تازه اینکه نشنیده میگیرند بهترین حالت است، ماجراهای دیگری هم دارد که اکنون نمیخواهم وارد آنها شوم. اکنون باز هم در این زمینه بطور مشخص دو نفر که مسئولیت راهبردی در این زمینه دارند دعوت میکنم تا این بحث را با دقت بشنوند و دربارهی هر کدام از سر فصلهایی که مطرح میکنم اعلام آمادگی گفتگو و مناظره دارم که یکی از آنها وزیر گرامی امور خارجه و دیگری دبیر گرامی شورای امنیت ملّی است. من به جدّ معتقدم که از این دو زاویه این مسئله بیش از زاویهی اقتصادی که دربارهی اهمیت آن هم صحبت خواهم کرد باید به این مسئله حساس باشیم. ما هیچ مسئلهی نفس الامری در حیطهی برقرار کردن رابطه نداریم. در این زمینه جامعه به طرز غیر متعارفی به سمت قطبی شدن و مطلق انگاری حرکت میکند. اکنون در ذهن بسیاری از مردم تصوّر این هست که اگر رابطهی ایران با آمریکا بهبود پیدا کند اوضاع ایران بسامان میشود. اگر این بهبود از موضع عزّت ایران نباشد در دورهی پهلوی این را تجربه کردیم و این موضوع بحثهای کارشناسی علمی قرار دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به کتاب سیاست خارجی آمریکا و شاه نوشتهی مارک گازیوروسکی خاطرنشان کرد: گازیوروسکی یکی از مطرحترین و عمیقترین ایران شناسان زندهی کنونی دنیا است. او در آن کتاب در الگوی رابطهی حکومت شاه با آمریکا شاخصی را طراحی کرد که از این زاویه کار او را منحصر به فرد و ممتاز میکند. او شاخص دست نشاندگی را معرفی و بعد اندازهگیری کرد و نشان داد اندازهی دست نشاندگی ایران نسبت به آمریکا قابل مقایسه با اندازهی دست نشاندگی هیچ پادشاهی در دورهی صد سالهی منتهی به پایان کار محمدرضا شاه نبود. رابطه مبتنی بر دست نشاندگی با آمریکا را تجربه کردیم، نتایج آن را دیدیم، حتی سلطنت طلبها هم آخر و عاقبت افراط در دست نشاندگی را مشاهده کردند. اگر قرار باشد ما بخاطر بیدقتیها دست نشاندگی از نوع را با دست نشاندگی از نوع دیگر جبران کنیم معلوم هست که نقض غرض است و معلوم هست که هیچ ایرانی شرافتمندی چه در ساختار قدرت باشد و چه نباشد دلش نمیخواهد این گونه شود. حسن دامن زدن به بحثهای کارشناسی در این زمینه اینکه کسانی که غفلت کردند یا بنیهی تحلیلی کافی نداشتند یا در معرض تصمیمگیری بودند میتوانند خودشان را اصلاح کنند. باید حواسمان باشد در این ماجرا متر و معیار چین نیست، بلکه منافع ملّی است.
ضرورت استفاده از تجربه قراردادهای نفتی در موضوع قرارداد با چین
مومنی افزود: من خیلی احساس بدی کردم زمانی که سخنگوی دولت و سخنگوی وزارت خارجه و دیگری از مسئولان و دست اندرکاران گفتند به درخواست طرف چینی جزئیات این سند را شفاف نکردیم. طرف چینی در راستای منافع خودش آن درخواست را کرد شما هم از موضع منافع ملّی ایران باید حرف میزدید. اگر واقعاً معتقد هستید آن پنهانکاری به ایران نفع میرساند من ادعا میکنم درست برعکس است به دلیل اینکه شما تخم بدگمانی را بین مردم میکارید
. اگر مردم به حکومت بدگمان باشند کشور در سراشیب اضمحلال میافتد. شما میتوانستید از موضع برابر به آنها بگوید تجربههای تاریخی و مبانی نظری مستحکم به ما میگوید هر بار هر چیزی را از مردم پنهان کردیم، ضرر کردیم. اگر در این زمینه استدلال لازم هست من میتوانم پنجاه مورد از تجربههای دوران جمهوری اسلامی را مثال بزنم. زمانی که وزارت نفت در دورهی آقای خاتمی قراردادهای «بای بک نفتی» را کلید زد، تعدادی از کارشناسان به شدت ابراز نگرانی کردند. با پافشاری آنها و با مقاومتهای مشکوک مسئولان وقت وزارت نفت و علیرغم مقاومتهای بالأخره بعد از دورهی کمتر از 6 ماه بخشهایی از این آشکار شد و معلوم شد مسئولان وزارت نفت در مورد قراردادهای بای بک خطاهای بزرگی کرده بودند و خودشان رسماً اطلاعیه دادند و گفتند ما میپذیریم در آن زمینه اشتباه کردیم و تعهد دادند از آن به بعد اشتباه تکرار نشود. محض اینکه شفاف شد خطاها و فسادها برملا شد. در دورهی بعد از انقلاب مجلس شورای اسلامی سه گزارش تحقیق و تفحص از صنعت خودروسازی ایران تهیه کرد. خودروسازی یکی از چیزهایی هست که در این سند توجه ویژه شده است. من میخواهم مسئولان کشور را از زاویهی این سه سند دعوت به مناظره کنم تا آنها را بخوانیم. در سه گزارش تصریح شد، ولی به دلیل اصرار و پافشاری مشکوک وزارت صنعتیها در عدم شفافسازی قراردادهایی که در مورد خودرو با اروپاییها بستند باعث شد در سه گزارش نوشته شود این قراردادها به گونهای بسته شده تا زمانی که طرف خارجی زیر تعهد خود میزند هیچ جریمهای در نظر گرفته نشود اما در همان قرارداد اگر طرف ایرانی کوچکترین شانه خالی کردن از تعهد داشته باشد با جریمههای خیلی سنگین روبرو است. سؤال اینکه ما اینها را آدمهای مؤمن به حساب میآوریم و میگوییم مؤمن قرار است از یک سوراخ چند بار گزیده شود! این فقط در مورد خارج هم نیست.
یا از کارتان دفاع کنید یا به آن تن ندهید
مومنی افزود: من شخصاً آقای رئیس بانک مرکزی را دعوت به مناظره کردم و بسیار متأسفم اینها به بدیهی اولیهی عقلی صرف نظر از منش و آکادمیک، صرف نظر از ملاحظههای میهن دوستی و شرافت انسانی توجه نمیکنند. زمانی که خودتان در سال 97 بخشی از نحوهی تخصیص منابع ارزی را علنی کردید معلوم شد چقدر خطا، سوء تخصیص و فساد در آن وجود داشت. خیلی متأسفم که ایشان تا امروز این مسئله را پشت گوش انداخته است. بنابراین چه به ایشان، چه به آقای ظریف، چه به آقای شمخانی میگویم اگر کاری که انجام دادهاید درست و قابل دفاع هست مانند شیر از آن دفاع کنید و اگر قابل دفاع نیست تن ندهید. تن دهید به اینکه از ذخیرهی دانایی کشور استفاده کنید و اوضاع را بهتر و با کیفیتتر اداره کنید.
چقدر باعث تأسف است که پشت به مردم و کارشناسان کردهاید و اکنون کشور اسیر دهها بحران کوچک و بزرگ است. از زاویهی سند همکاری هم میگویم ما سلطان بانوی چینیها نیستیم، ما دغدغهی ایران را داریم. اینکه کسانی تبلیغ میکنند نفس تنظیم قرارداد با یک ابر قدرت مایهی افتخار است، اگر کانونهای آسیبپذیر کننده و ذلت آور در آن باشد نه تنها مایهی افتخار نیست میتواند مایهی ننگ باشد. فکر نکنید از این نظر رابطه با چین تفاوتی با رابطه با آمریکا دارد. در مورد آمریکا هم باید از موضع منافع ملّی خودمان هر نوع پیشنهادی را بررسی کنیم.
قدیمی ترین متهد چین، کره شمالی مفلوک است
این یکی از بزرگترین یادگارهای آیت الله شهید دکتر بهشتی است. یادم است که اوایل انقلاب تودهایها و مجاهدین خلق و طیف مارکسیستها مرتباً شایعه پراکنی میکردند بهشتی با آمریکاییها مذاکره کرده است. آقای بهشتی چند بار به این مسئله پاسخ داد. مضمون این بود که به مردم میگفت اینها شما را منحرف میکنند و آدرس عوضی میدهند. اگر یک مقام سیاسی ارشد با خارجیها گفتگو نکند باید شک کرد. از نظر شهید بهشتی اصل گفتگو هیچ اشکالی نداشت ایشان میفرمود مهم اینکه مطالبه کنید تا بصورت شفاف دربارهی چگونگی آن گفتگو گزارش داده شود و کیفیت تعهداتی که طرفین به همدیگر دادند. در تمام دنیا دیرپاترین متحد چین کرهی شمالی است که جزو مفلوکترین کشورهای دنیا است. بنابراین این گونه نیست که صرف برقرار کردن رابطه با چین دستاورد داشته باشد، کیفیت مهم است. در این کیفیت مقامات گرامی کشور باید این بلوغ فکری را از خودشان نشان دهند و شعور کشورداری را به نمایش بگذارند اگر از ذخیرهی دانایی کشور استفاده کنند و مسائل را بصورت شفاف با آنها در میان بگذارند آبروی خودشان بهتر محفوظ میماند به دلیل اینکه کسانی که حرفهای هستند میتوانند ببینند پشت سر این الفاظ چیست. با قید هزاران بار بلاتشبیه قرارداد 1919 که وثوق الدوله به مجلس آورد را نگاه کنید.
زمانی که شهید سید حسن مدرس و زنده یاد دکتر محمد مصدق با قرارداد وثوق الدوله مخالف میکردند بخصوص مدرس که خیلی محکمتر مخالفت میکرد طیف نمایندگان موافق آن قرارداد میگفتند سید! تو از چه نگران هستی؟ بند اول را نگاه کن. در بند اول نوشته دولت انگلستان همه جوره به حاکمیت ایران احترام میگذارد. مدرس که یک حرفهای سیاسی بود گفت اتفاقاً خود مادهی اول بزرگترین سطح نگرانی را برای من پدید آورد. شهید مدرس گفت، من گفتم در مملکت سابقهی انگلیس را داریم. زمانی که آن کشور با آن سوابق چنین عبارتی را در مادهی اول میگذارد میخواهد چه بلایی سر ما بیاورد که در همان ابتدا میگوید نگران آن دو چیز نباش، ما به تمامیت ارزی و استقلال شما احترام میگذاریم. حرفهایها این را میفهمند. بنابراین از جنبهی تجربهی تاریخی میگوییم قراردادهایی که در صد سالهی گذشتهی ایران با خارجیها بسته کلاههای خیلی گشاد سرش رفته است.
تعداد اینها یکی و دوتا و دهتا و صدتا نیست، ابعادشان هم با همدیگر متفاوت است. ما این خون و دل را به کجا ببریم که حتی در بستن یک قرارداد با یک بازیکن فوتبال خارجی هم نتوانستیم صلاحیت حرفهای خودمان را نشان دهیم و در این زمینه بطور روزمره کلاههای خیلی گشاد به سر ما میآید. خوشبختانه عقلها را روی هم گذاشتند و گفتند فعلاً تا قابلیتها را ارتقاء ندادهایم با کسی قرارداد نمیبندیم و اگر استثنائاتی پیش آمد مورد به مورد زیر ذرهبین کارشناسی قرار میدهیم. قراردادههای متقابل جلوی چشم ما هست که خود کسانی که جوّسازی و هوچیگری میکردند گفتند میپذیریم تذکرات منتقدان درست بود. سوابق همهی اینها وجود دارند. سوابق خطاهای فاحش فاجعه ساز در مورد قرارداد خودروسازها هم وجود دارد. در اقتصاد ایران از نفت و خودروسازی مهمتر چه میخواهید؟ اکنون هم مسئولی قرارداد را شفاف نمیکند لبخند میزند و میگوید نگرانیها اتفاق نخواهد افتاد. مگر وزیر وقت صنعت نگفت خودروسازهای فرانسوی از ایران بیرون نخواهند رفت؟ دیدید محض اینکه آمریکاییها چپ نگاه کردند همه غیبشان زد. علیرغم سه گزارش تحقیق و تفحصی که مجلس از صنعت خودرو دارد باز هم هیچ جریمهای برای تخطی کردن طرف خارجی در نظر نگرفتهاند. واقعاً اگر بخواهم وارد جزئیات شوم میتوانم مصاحبههایی از وزرایی در همین دولت فعلی بیاورم که هنوز هم چیزهایی را با افتخار سخنرانی و مناظره میکنند ولی زمانی که گوش میکنید میبینید هنوز به درجهی دقت و توجه نرسیدهاند برای تخطی طرف خارجی هم جریمه در نظر بگیرند. به گواه همهی چیزهایی که میگوییم در این مراوده باید از این نظر دقت بایسته داشته باشیم. نفس برقرار کردن رابطهی این گونه با چین هم به خودی خود هیچ دستاوردی محسوب نمیشود مگر اینکه بر محور منافع ملّی متقاعد شویم منافع ما لحاظ شده است. من میخواهم از آن سو بگویم صرف رابطه با آمریکا داشتن هم به هیچ وجه دستاورد ندارد، این جوهر داخلیها است.
توانمندیهای اندیشهای و سازمانی و ارادهای مردم و مسئولین، سرنوشت ما را رقم میزنند. در دورهی جنگ سرد در آسیا از مهمترین متحدان استراتژیک آمریکا، کرهی جنوبی و ایران بودند. متخصصهای ژئوپولیتیک و ژئواستراتژی میگویند ضریب اهمیت ایران برای آمریکاییها به مراتب بالاتر از کرهایها بود. کرهایها جربزهی بیشتری داشتند توانستند از آن الگوی مراوده با آمریکا جهش توسعهای را رقم بزنند، در ایران محمدرضا شاه جهش در عمق بخشی به وابستگی را رقم زد. کشوری که در سال 1348 با یک میلیارد دلار کل درآمد نفتی سال بدون بحران را سپری کرده بود، سال 55 و 56 با درآمد نفتی بیش از 20 میلیارد دلار با بحران روبرو بود یا در دورهی احمدینژاد در حالی که در بعضی از سالها نزدیک به صد میلیارد دلار واردات داشتیم، بحران داشتیم. پس حواسمان باشد باید از موضع منافع ملّی به قضیه نگاه کنیم. از منظر تحلیلهای سطح توسعهی اقتصادی سؤال اینکه متر و معیار برای اینکه بسنجیم در مسیر منافع ملّی قرار داریم یا نداریم چیست؟ پاسخی که دانش توسعه به این پرسش میدهد بنیهی تولید فناورانه است. بنابراین اگر همهی مقامات کشور میخواهند توجیه کنند و توضیح دهند نگویند نفس اینکه رابطه برقرار کردیم پیروزی هست؛ در صورتی که میتواند ذلت هم باشد. شاغول و معیاری که با آن میسنجیم چیست؟ آن شاغول و معیار بنیهی تولید فناورانه است.
فرشاد مومنی در ادامه افزود: من بسیار متأسفم که طیف رانت خورها و رباخورها و دلالها و وارداتچیها حتی در مباحث روزمرهی کشور بحث تولید را از گردانه خارج کردند ولی آراء نظریه پردازانه و متفکران بزرگ در پانصد سالهی گذشته را زیر ذرهبین قرار دهید، تماماً بدون استثناء میگویند تولید ملاک و معیار اصلی است. داگلاس نورث بخاطر نظریه پردازی در حیطهی توسعه جایزهی نوبل گرفت بر محور اینکه نقش و اهمیت نهادها را برجسته کرده است.
او در کتابهای خود به صراحت میگوید شاغول سنجش کیفیت نهادی نحوهی مواجهه با تولید فناورانه است. زمانی که اینها میگویند کیفیت نهادی فلان کشور خوب است، یعنی تولید محور است و بد است، یعنی غیر تولید محور است. در بین متفکران بزرگ توسعهی سیاسی آدریان لفت ویچ به عنوان برجستهترین کسی که در زمینهی خصیصههای دولت توسعهگرا مطالعه کرده شناخته میشود. خوشبختانه کتاب او تحت عنوان دولت توسعهگرا به فارسی ترجمه شده است.
او متخصص علوم سیاسی است. بنابراین کسانی که در دستگاه دیپلماسی هستند باید این فهم را از خودشان نشان دهند. آدرین لفت ویچ میگوید مهمترین معیار برای داوری دربارهی یک حکومت که توسعهگرا یا ضد توسعهگرا است، نحوهی مواجهه با تولید صنعتی فناورانه است. از این زاویه زمانی که نظر متفکران بزرگ را در هفتصد سالهی گذشته زیر ذرهبین قرار میدهید میبینید تماماً میگویند این شاغول است. فرض کنید در دو دههی گذشته انتشار کمتر کتابی به اندازهی کتاب توماس پیکتی با عنوان سرمایه در قرن بیست و یکم سروصدا و جلب و توجه کرد. در آنجا پیکتی میگوید بر اساس مطالبهی ثبات، بالندگی و پایداری شاغول کشورداری اندازهی بازدهی بخش مولّد است.
بدون استثناء در کل دورهی چند صد سالهای که پیکتی بررسی کرد بدون استثناء هر جا کشوری راه را برای بازدهیهای بالاتر از بخش مولّد باز کرد آن کشور رو به انحطاط و ناپایداری و بیثباتی گذاشته و دچار بحران شده است. پیکتی پا را از این فراتر میگذارد و میگوید زمانی که این شاغول رعایت نمیشود و همهی اینها کانونهای آسیبپذیری ایران هستند... اینکه کمر ایران شکسته میشود بخاطر این است که آن ملاحظهها رعایت نشده است.
اکنون از طریق رباخوری بطور متوسط بیش از 15 برابر تولید صنعتی فناورانه عایدی دارید. بررسی شده بیش از 8 برابر تولیدکنندهها عایدی پیدا میکنید. آنگاه تولیدکنندهی ما هم عایدی کمتری دارد هم دردسرها و خون دلهای بیشتری دارد و هم باید مالیات بیشتری بپردازد. این ماجراها دارد که باید در جای خود رسیدگی کرد. چند وقت پیش آقای مهندس بحرینیان دوست پژوهشگر بسیار عزیزم یک کار مطالعاتی خارق العادهی بازخوانی مقدمهی دو جلدی ابن خلدون از این زاویه کرده بود. در فرهنگ، سنت و جامعهی مسلمانها هم چنین کارهای درخشانی هست که نادیده گرفته میشوند. ایشان فیشها را برای من فرستاد.
در دورههایی که در زمان مناسب میخواهیم برگزار کنیم آنها را به تفصیل به بحث خواهم گذاشت. ابن خلدون میگوید هیچ عنصری به اندازهی فعالیت تولیدی عقلانیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را رشد نمیدهد کما اینکه هیچ چیزی به اندازهی تولید عقلانیت اقتصادی را رشد نمیدهد. عبارتهای تکان دهنده و خارق العادهای دارد که بیش از چهل سال پیش مقدمهی ابن خلدون را خوانده بودم این نکات در ذهنم نمانده بود و واقعاً بهره بردم. بنابراین تولید فناورانه شاغول است. از این زاویه بحث ما اینکه زمانی که به سند همکاری نگاه میکنیم مطلقاً توجه بایستهای به این مسئله مشاهده نمیکنیم. از موضع چینیها قشنگ میفهمیم که آنها هدف، برنامه و استراتژی مشخصی را دنبال میکنند ولی زمانی که از منظر مصالح و نیازهای توسعهی ایران به این مسئله نگاه میکنیم میبینیم افق دیدی که مبنای تنظیم این قرارداد شده میتواند خطر زمینگیر کردن ایران را داشته باشد.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: یک رکن ماجرا این است که در این سند مهمترین مطالبهی چینیها از ما این است که فقط نفت خام به آن ها بفروشیم. ما باید بررسی کنیم و بگوییم اگر واقعاً این گونه است، من میخواهم این را با اهل دانایی و دلسوزان کشور به عنوان مسئله مطرح کنم، حکم صادر نمیکنم. از این زاویه به هیچ وجه نمیتوانم بپذیرم که چین با ما صادقانه و از موضع متحد استراتژیک رفتار میکند به دلیل اینکه از یکسو تا 25 سال آینده دسترسی به نفت ایران را برای خودش دارای ضمانت میکند ولی بطور همزمان در کل اقتصاد رتبهی اول دنیا در زمینه سرمایهگذاری برای جایگزین کردن سوختهای غیر فسیلی با سوخت فسیلی را دارد.
پس اگر ما این گونه بیدقتی کنیم از یکسو میبینیم که همچنان خام فروش باقی ماندهایم ولی سر بزنگاه میگوید پس از 25 سال هیچ نیازی به سوخت شما ندارم. اگر بگوییم پس ما چه کاری به سر خودمان بیاوریم، میگوید این مسئلهی خودتان است. در اینجا نباید از چینیها متوقع باشیم که درباره منافع ملّی ما حساس باشند، خودمان باید حساس باشیم. بنابراین با درایت بیشتر در این زمینه کار کنیم. هیچکدام از نقدهایی که میکنیم نقد به چین نیست. چین نشان داده منافع ملّی خود را خوب میفهمد. تجربهی تاریخی این را خیلی خوب نشان داده و ما از جنبهی اقتصادی آن جنایتها را که در حق سریلانکا، کامبوج و دیگران چه کاری انجام داده میتوانیم مشاهده کنیم. یک رکن دیگری که میگوییم به عنوان یک متحد استراتژیک نمیتوانید روی چین حساب کنید. رکن دیگر الگوی مراودات اقتصادی اینها با بقیهی دنیا است. ما نباید خودمان، خودمان را فریب دهیم. درست است که سند 25 ساله، سند دور مدت محسوب میشود اما باید ببینم داخل آن چیست. چه به سوابق گذشته و چه به چشم اندازه آینده نگاه کنید ایران جزو کم اهمیتترین طرفهای تجاری چین است. با کشور دیگری سالی 700 میلیارد دلار مراودهی تجاری دارد معلوم هست که منابع آن را بیشتر مورد توجه قرار میدهد نسبت کشوری که میخواهد حداکثر سالی 60 میلیارد دلار مراوده داشته باشد. مسئلهی بسیار مهم دیگری که به نظرم باید خیلی به آن توجه داشته باشیم اینکه گره زدن کل پیمانهای راهبردی فقط به یک کشور خطای خیلی بزرگ است. چین هم تراز با ایران و در بعضی موارد فراتر از آن با بیش از 72 کشور دیگر معاهدهها و سندهای همکاری بلند مدت دارد؛ چرا فقط به مورد چین بسنده کنیم؟ این بدین معنا نیست کسانی که طرفدار ایدهی موازنهی مثبت هستند مثل محمدرضا شاه به همه باج دهیم. محمدرضا شاه همزمان به روسها، انگلیسیها، فرانسویها، آلمانیها و آمریکاییها باج میداد. منظورم او نیست، بلکه منظورم اینکه از موضع منافع ملّی دقت داشته باشیم زمانی که چین چنین قراردادهای دور مدتی با بیش از 70 کشور وضع کرده ما روی آن حساب غیر عادی نکنیم. کسانی در فضای مجازی و رسانهها این بحث را مطرح کردند اکنون که قرارداد ما با چین بسته شد در معرض مشکلات و تعرضات بیرونی مصونیت پیدا میکنیم. چه تجربهی تاریخی و چه ملاحظههایی که عرض کردم به ما میگوید به هیچ وجه از این زاویه در معرض مصونیت قرار نداریم. آن چیزی که در مورد خاص چین باید با دقت ویژه مورد توجه قرار بگیرد اینکه چین در معرض یک منازعهی هژمونیک بسیار پر ابعاد با آمریکا و اروپای غربی قرار دارد. دقت داشته باشیم دادن امتیازهای غیر عادی به طرف چینی به این بهاء نشود که دیگران انگیزه پیدا کنند در مقدرات ما مداخلههای سوء کنند مانند کاری که از کانال تحریمها انجام دادند. ما باید از این نظر حواسمان جمع باشد و باید از زاویههای مختلف مورد بحث قرار بگیرد. من شخصاً به دلیل اینکه از کانال موضوع تحریم در این زمینه مختصراً کار پژوهشی کردهام میتوانم خیلی شفاف صحبت کنم که طرف آمریکایی از موضع مهار چین کارشکنیهای خیلی بزرگ در مسیر قدرت یابی چین در این منطقه در دستور کار قرار داده است. در این زمینه من بخشهایی از سند استراتژی تجاری آمریکا و سند استراتژی دفاعی آمریکا را مطالعه کردم و در زمان مناسبی جلسهی مستقلی به همین موضوع اختصاص خواهیم داد. قبل از عید یک جلسهی مقدماتی با آقای دکتر رزم آهنگ داشتیم و در آنجا گفتیم این اسناد میگویند آمریکاییها در دوران بایدن هم کم و بیش مثل دورهی ترامپ با ما و مسئلهی تحریمها برخورد خواهند کرد. بنابراین به بلاتکلیفی تن ندهیم آن گونه که دولت آقای روحانی تن داد و گفت صبر کنیم ببینم این چه میشود. این هیچی نشد و ما هم زمان را از دست دادیم و منابع را تلف کردیم و دقت نکردیم. فردای معاهدهی برجام در همین مؤسسه یک کنفرانس مطبوعاتی گذاشتم و گفتم زمانی که اوباما میگوید این سند توافق یک سند مبتنی بر راستایی آزمایی هست بدین معناست که پس این توافق شکننده است. آقای وزیر خارجه گفت قرار جوری بسته شده که آمریکا نمیتواند بیرون برود.
شما دیدید که توانست و رفت. بنابراین هر چه بیشتر گفتگو بحث کنیم و جوانب مسئله را بهتر شناسایی کنیم بهتر کارها جلو میرود.
مومنی افزود: در آنجا گفتم بخاطر خطاهای بزرگی که در کادر برنامهی تعدیل ساختاری در عرصهی مدیریت اقتصادی کشور صورت گرفته و ضربههای مهلکی که به بنیهی تولیدی کشور وارد شده ذخایر ارزی کشور بزرگترین ابزار برای واکنش نشان دادن به شوکهای بحرانسازی است که امثال آمریکا و اروپا و دیگران میخواهند به سر ما بیاورند. آن روز من به دولت آقای روحانی و به سران قوا و ... پیشنهاد کردم و گفتم یک اجماع بین الاذهانی ایجاد کنید و شرافتمندانه همهی دستگاهها به آن تن در دهند و برای آن تنبیه در نظر بگیرید اگر تخطی صورت گرفت. پیشنهادم این بود که منابع ارزی کشور را به عنوان ذخایر استراتژیک ملّی اعلام کنید. آن موقع پیشنهاد کردم هفت مرحلهی کنترل و بازنگری برای تخصیص هر یک دلار در نظر بگیرید. گفتم ما هیچ ابزاری به اندازهی ذخیرهی ارزی کارآمدتر نداریم که اینها میخواهند دائماً برای ما بحران سازی کنند و بقول خودشان ما را از درون متلاشی کنند؛ بدین معنا که مردم را ناراضی کنند و ما با آن ابزار میتوانیم قدرت انعطاف داشته باشیم و اوضاع را کنترل کنیم تا بتوانیم از عهدهی دسیسه های آنها بربیاییم. این مسئله با سند همکاری و بدون سند همکاری برای سال 1400 هم جزو حیاتیترین چیزها است. بسیار متأسفم برای دولت آقای روحانی و دو مجلسی که این دولت با آن کار میکرد. بر اساس تجربهی مفاسد و فاجعه و عمق بخشی به وابستگیهای ذلت آور به کشور در دورهی احمدینژاد به دولت و مجلس پیشنهاد کردم که از تجربهی دورهی جنگ درست استفاده کنید، تصمیمگیری دربارهی تخصیص دلارهای نفتی بر عهدهی مجلس بگذارید.
وی افزود: چرا این کار را انجام دادند؟ آنجا مفصّل توضیح دادم این یک خرد خارق العاده هست که آیت الله شهید دکتر بهشتی در قانون اساسی گنجاند هر چیزی که از کانال مجلس عبور کند به لزوم شفاف خواهد شد. زمانی که گفتم این را به مجلس بیاورید خیلیها بر من خرده گرفتند که مجلس با این کیفیت چه خاصیتی دارد؟ من گفتم تمهید شهید بهشتی مستقل از کیفیت مجلس کارکرد دارد به دلیل اینکه شفاف میکند و این شفافیت امکان اعمال نظارتهای ملّی، مردمی و تخصصی را فراهم میکند. شفافیت بالا میرود و فساد کاهش پیدا میکند. رئیس قبلی بانک مرکزی اعتناء نکرد و تا امروز آقای همّتی هم اعتناء بایسته را از خود نشان نمیدهد؛ گهگاه چشمههایی از اعتناء میآید ولی استمرار و دوام ندارد. اگر توسعه خواه هستید و اگر امنیت ملّی برای شما مهم هست باید به این چیزها دقت داشته باشید. گزارشها وجود دارند و منتشر شدهاند و در صحبتهای دیگر عرض کردم ول انگارانهترین الگوی تخصیص منابع ارزی در هفت سالهی گذشته اتفاق افتاده به گواه شواهدی که بانک مرکزی و وزارت صمت تاکنون منتشر کرده است. شفاف سازی به کشور نفع میرساند و به یک مشت رانت جوی فاسد ضرر میرساند، بگذارد برساند. چقدر قبیح است که یک مقام اجرایی بگوید اگر این کار را انجام ندهم من را برمیدارند و دیگری این کار را انجام میدهد. محمد مصدق و حسن مدرس زیر بار قرارداد ننگین 1919 نرفتند ولی وثوق الدوله زیر بار رفت به همین خاطر تاریخ و جامعهی ایرانی دربارهی اینها داوریهای متفاوت میکند.
مومنی خاطرنشان کرد: این چه توجیهای است که اگر یک نفر دیگر بیاید بدتر از من انجام میدهد پس من بمانم! اگر یقین دارید عدم شفافیت فسادزا است در جهت آن تلاش کن و اگر تحمل نشدی به رستگاری رسیدهای و تو باب فساد باز نکردهای، تو باب سوء تخصیص منابع باز نکردهای و همهی اینها برای انسان شرافت میشود. این هم یکی از مسائل حیاتی هست که باید به آن توجه داشته باشیم. حرفهای هیجانی زیادی دربارهی این توافق زده میشود که اگر باب گفتگو باز شود میتوان دربارهی تکتک اینها رفع سوء تفاهم کرد. به طور مثال میگویند این مهمترین ابزار خنثی کردن تحریمها است. شما دیدید که چینیها کامل به بخش اعظم تحریمها به هزار و یک دلیل تمکین میکنند پس چرا میخواهیم مثل برجام دربارهی این میخواهید انتظاراتی بنا و بار کنید که در ظرف طاقتش نیست. به هیچ وجه این گونه نیست. اگر قرار بود مراوده با چین خنثی کنندهی تحریمها باشد در کل دورهی تحریم با چینیها مراوده داشتیم. اکنون کسانی از موضع منافع چینیها میگویند چرا به محض اینکه برجام پذیرفته شد ایرانیها چینیها را رها کردند؟ درست است که از نظر بینش استراتژیک کسانی که این کار را انجام دادند خطا کردند ولی شما سیئات و ظلمها و تحقیرهایی که طرف چینی به ما تحمیل کرد هم در نظر داشته باشید. هر آدم متعارف و نرمالی زمانی که میبیند میتواند زیر بار حقارتها قرار نداشته باشد خودش را بیرون میکشد. در مورد بازگرداندن دلارهای نفتی در دورهی تحریم و پیش از برجام چینیها چه کار دیگری میتوانستند انجام دهند که انجام ندادند. پس اگر مقام مسئولی که تحقیرها را دیده بود واکنش نشان میدهد ما میتوانیم ایراد بگیریم که نگرش استراتژیک نداشتهای اما در عین حال حواسمان باشد که تصوّر لوتی محله بودن از چین را هم ترویج نکنیم. اصلاً از این خبرها نیست. اگر چین بخواهد از طریق مراوده با ایران تحریمها خنثی کند تنها راه اینکه راه برای مداخلهی مستقیم در مقدرات اقتصادی ایران فراهم شود. شما طول و عرض این مسئله را برای مخاطبهای ایرانی از بالاترین مقامات کشور تا پایینترین لایههای اجتماعی باز کنید اگر پذیرفتند که این گونه هست واقعاً اگر توافق همگانی بود انجام دهید ولی اگر برملا شد که اسارت و خفت و تحت الحمایگی از ناحیهی هر کشوری بخواهد به ایران تحمیل شود غیر قابل تحمل هست آنگاه ممکن است نگاه دیگری داشته باشیم. دیروز در صحبتی که داشتیم از هفت کتاب خیلی خوب که دربارهی تجربهی توسعهی چین و اینکه چگونه بارهای سنگین خودش را به گردهی کشورهای ضعیف آن هم به شیوههای بسیار فرصت طلبانه و ظالمانه و زورگویانه میاندازد بحث کردیم. اینها در ذات چین نیست ولی ما باید اینها را بدانیم و آمادگیهای لازم را ایجاد کنیم، موانع تضمین شده برای جلوگیری آن را طرحی کنیم و بعد توافق نامه را به قراردادهای خاص تبدیل کنیم و این گونه نباشد که غافلگیر شویم و بگوییم دیر متوجه شدیم.
این استاد دانشگاه گفت: یکی از کتابهایی که در این زمینه خیلی خوب کمک کننده است سال 1399 انتشارات علم تحت عنوان چین و غرب: آیا چین تهدیدی برای نظم بینالمللی لیبرال است؟ منتشر کرد. از جنبههای مختلف کتاب بسیار قابل اعتنائی است. ما کتاب غیر قابل نقد نداریم بنابراین زمانی که میگوییم کتاب خوب هست بدین معنا نیست که نقدی به آن وارد نیست، یقیناً نقد وارد است ولی چند مورد از برجستهترین استراتژیستهای آمریکایی و آسیایی در این کتاب اظهار نظر کردند. یکی از استراتژیستهای خیلی مطرح چین، سنگاپور در این کتاب صحبت کرده است. دیروز در آن نمایشی که مطرح کردم، گفتم استانداردی که سازمان شفافیت بینالمللی دارد نشان میدهد یکی از ابزارهای کلیدی چین برای نفوذ در اقتصادهای دیگر دنیا ابزار رشوه و فساد است. رتبههای ایران و چین در استاندارد بین الملل وجود دارند و قابل مراجعه هستند. در صفحه 96 این کتاب میگوید یکی از کاستیهای بحثهایی که دنیا دربارهی چین میشود اینکه فقط روی کمربند و راه تمرکز کردهاند. در واقع به نحوی وجه بزرگی از تمایل چینیها به مراوده با ایران را تشکیل میدهد میگوید ببینید در آمریکای لاتین چینیها چه کاری انجام دادهاند! در صفحهی 96 مثالی که مطرح میکند واقعاً قابل اعتناء است. چینیها قرارداد سدسازی با حکومت اکوادور بستند. رقم 19 میلیارد دلار بود. اینکه میگویم اصل بر این است که ما باید مصالح خودمان بشناسیم و به منافع ملّی و شرایط خودمان توجه کنیم و اجازه ندهیم آنها برای ما تصمیمگیرنده باشند بخاطر همین مشاهده است. چین برای اکوادوریها سد ساخت و 19 میلیارد دلار از آنها مطالبه کرد ولی بعد از اینکه ساخته شد به دلیل اینکه به چینیها اعتماد کرده بودند به یکباره دیدند محلی که چینی برای ساختن سد انتخاب کردهاند یک کوهپایهی آتشفشانی فعال بوده است. اولین باری که استارت زدند بلافاصله بخاطر درختان و گل و لای توربینها مسدود شد. اولین باری که استارت شروع به کار سد زده شد تمام سیستم الکتریکی اکوادور از کار افتاد. حدس بزنید چگونه شد که اکوادوریها چنین قراردادی را با اینها امضاء کردند؟ پاسخ اینکه همهی مقاماتی که با این قرارداد سروکار داشتند بعداً زندان افتادند. کاری که چین انجام داد رشوه خواری و فساد بود.
زمانی که میخواهیم چه با چین و هر جای دیگر قرارداد ببندیم اگر برنامههای پیشگیرنده از فساد و برنامهی شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع تدارک و تمهید نکرده باشیم آسیب میبینیم. اکنون به کسی اتهام نمیزنیم ولی میگوییم مانند اکوادور نشود که 19 میلیارد دلار بدهکار شویم، هم سیستم الکتریکی دچار آسیب دیدگی شدید شود و هم این همه از شهروندان که در سطوح نخبگی هستند آلوده به فساد شوند. اینها نکات کلیدی هستند که چه در مراودهی کوتاه مدت و چه استراتژیک، چه با چین و چه با هر کشور دیگری باید به آن از موضع منافع ملّی توجه داشته باشیم. از این زاویه بزرگترین ایراد این سند در همین حدی که وجود دارد این است که هیچ نوع اولویتگذاری در زمینههای همکاری مشاهده نمیشود. کسانی که در طراحی استراتژیک کار میکنند میگویند برای یک کشور فاقد استراتژی هیچ بادی باد موافق ارزیابی نمیشود. ما باید اول تکلیف خودمان را روشن کرده باشیم، اولویتها را مشخص کرده باشیم، نیازها را در کادر اولویتها مشخص کرده باشیم بعد سراغ قرارداد بستن برویم. تا اینجا توافق کردن هیچ اشکالی ندارد، یک حسن تفاهم و ابزار خوبی برای چانهزنی سیاسی با سایر نقاط دنیا است. تا اینجا عالی است اما از این به بعد اگر هر کدام از این محورها به کانال تبدیل شدن به قرارداد برود باید برملا شود. چینیها میخواهند در راستای منافع ملّی خودشان شفاف نشود به دلیل اینکه میخواهند به اسم اینکه عربها را از ما بترسانند لابد تلکهای هم از آنها کنند. منافع ملّی ایجاب میکند شفاف شود. این تجربهی تاریخی ایران است. از این زاویه هم نقدهای جدّی به این سند وارد است. دیروز یکی از دوستانی که در جلسهی گفتگو حضور داشت با اطمینان گفت اصل پیشنویس این سند توسط وزارت خارجهی ایران تهیه شده است. منظور اینکه نگاه توطئهای نداشته باش. من بین خودم و خدا نگاه توطئهای ندارم، من میگویم قاعدهی فهم عالمانه این است که اگر... آنگاه... اگر این دقتها را نکردی کلاه سر تو میرود. این به معنای دسیسه چینی چینیها نیست، بدین معنا است که اگر ما غفلت کنیم چوب میخوریم. من میتوانم قاطعانه سه ساعت از موضع اینکه در این سند چقدر عالی مصالح استراتژیک چین در حد و اندازهای که ایران برای استراتژی چین جایگاه دارد دیده شده ولی از این زاویه میتواند درصد اندکی از موضع منافع ایران از محورهایی که انتخاب شده و سازوکارهایی که در آن دیده شده دفاع کرد. بنابراین از این زاویه میخواهیم بگوییم در خود ایران هم به اندازهی کافی تجربهی همکاری با چینیها داشتهایم. وزارت نفت باید شرافتمندانه تجربهی میدان نفتی آزادگان را شفاف ارائه دهد.
او خاطر نشان کرد: وزارت راه باید شرافتمندانه تجربهی همکاری با چینیها در ماجرای آزاد راه شمال را گزارش کند و اگر ما این کار را انجام دادیم با چشم باز قرارداد میبندیم. قرارداد بستن با چشم باز با هر کسی باشد قابل دفاع است از جمله با چین که یک قدرت رو به رشد در دنیای آینده است. من میخواهم آخرین قسمت عرایضم را روی این قرار دهم که تجربهی تاریخی میگوید تاکنون ما اهلیت حرفهای را در قراردادهای اقتصادی رعایت نکردهایم. من خارج از حیطهی اقتصاد صحبت نمیکنم ولی در حیطهی اقتصادی قردادهای متقابل و خودرو را مثال زدم و در مورد پتروشیمیها هم وجود دارد که چه کلاه گشادی سر ما رفته و در موارد بسیار متعدد دیگر که اگر لازم شد میتوان دربارهی آنها هم صحبت کرد.
اما مهمترین چیزی که در این زمینه مطرح میکنم اینکه حواسمان باشد در بستن موارد خاص قرارداد، سند پیوست شماره 2 برنامهی سوم توسعهی کشور جلد دوم چند صفحه دربارهی تجربهی جذب سرمایهی خارجی تا پایان دههی 1370 که شامل دورهی بعد از انقلاب هم میشود و تقریباً نزدیک به 20 سال بعد از انقلاب را پوشش میدهد. در کشور گرامی ما اسناد رسمی عموماً انتشار یافته دو ویژگی دارند یکی اینکه به غایت خوشبینانه سخن میگویند، دوم اینکه به غایت محافظهکارانه سخن میگویند. اگر ما بپذیریم شاغول بنیهی تولیدی هست... در جلد دوم پیوست شمارهی 2 سند قانون برنامهی سوم تجربهی 20 سالهی بعد از انقلاب را در زمینه جذب سرمایههای خارجی بررسی کرده است. این تجربه به ما سه چیز میگوید: نکتهی اول، سرمایههای خارجی که جذب کردهایم بسیار گران بودهاند و خیلی فراتر از استانداردهایی که در دنیا متداول است. نکتهی دوم و آن چیزی که مسئله را تکان دهندهتر میکند اینکه علیرغم قراردادهایی که بسیار گران بستیم با تحمیلهای خیلی شدید از سوی طرف خارجی هم همراه بوده است. من هشدار میدهم و میگویم رفتار چینیها در قراردادهایی که تاکنون بستهاند اینگونه بوده که همه چیز را خودشان فراهم میکنند و حتی نیروی کار مورد نیاز را خودشان میآورند.
اینکه از این طریق آموزشی روی کار دهیم تاکنون چنین خبری در مواجهه با چینیها نداشتهایم. قانون برنامهی سوم سند پیوست کلی میگوید و فقط چین را نمیگوید ولی میگوید ما ناتوان بودیم؛ با اینکه قراداد بسیار گران بوده با تحمیلهای خیلی شدید از ناحیهی طرف خارجی روبرو بوده که خود این سند غیر قابل تصوّر و تحمل است. نکته سوم، به افزایش معنیدار ظرفیتهای تولیدی کشور هم منجر نشده است. زمانی که این سند منتشر شد در حاشیهاش نوشتم یک کسی پیدا شود و بپرسد پس چرا این قراردادها را بستید که هم تحمیل شدید، هم هزینهی شدید و هم بدون دستاورد باشد؟ بحث ما اینکه از طریق شفافسازی و دامن زدن به گفتگوهای جدّی در بین اهل نظر و مقامات مسئول کاری کنیم تا کلاههای گشادی که تاکنون به سر ما رفته یا نرود و یا خیلی کمتر برود. اگر این گونه شد باید خیلی به خودمان مباهات کنیم و بگویم خدا را شکر در دورهی جمهوری اسلامی علیرغم همهی خطاهایی که تاکنون شده از این به بعد اراده کردهایم تا در این زمینه آن خطاها را انجام ندهیم. کسانی که میخواهند غیرت دربارهی حیثیت بزرگان خرج کنند در این زمینهها خرج کنند که راه را بر سوء کارکردها ببندیم و تضمینهای کافی را چه از ناحیهی ترتیبات و چه از ناحیهی طرف مقابل بگیریم تا آن چیزی که صورت گرفته به یک کارنامهی خوب منجر شود. اگر این گونه باشد موفق بودهایم در عین حال حواسمان باشد با بستن پیمان 25 ساله تمام سوء تدبیرهایی که ما را به این سطح از آسیب پذیری رسانده سر جای خود باقی هست و فکر نکنیم یک قرارداد با چین بستیم و همه چیز درست شد. سیاستهای پولی، مالی، تجاری، نرخ ارز و... ضد تولیدی است.
بنابراین آنها همچنان به قوّت خود باقی هستند و فکر نکنیم دوران آسوده خاطری فرا رسیده است. برای کشوری که میخواهد با عزّت و سربلندی در دنیا زندگی کند هیچ وقت دوران آسوده خاطری فرا نمیرود و همیشه باید هوشیار، زمان آگاه، پر ارائه، فعال و مسئول باشیم و چنین باد. همهی عزیزان را به خدای بزرگ میسپارم. برای همه آرزوی سلامتی میکنم.
انتهای پیام/
منابع محلی