اختصاصی نصر/
سرنوشت تلخ دختر تبریزی / عشق مجازی و عاقبت رابطه نامشروع تینا و امیر
نصر: تینا دختری ۱۹ ساله که به دلیل طلاق مادر و از دست دادن پدر، به همراه مادربزرگ خود زندگی می کرد؛ گرفتار عشق پسری به نام امیر می شود که در نهایت این عشق و نبود پدر و مادرش، سرنوشت تلخی را برای وی رقم می زند.
به گزارش نصر، تینا دختری ۱۹ ساله است که از سه سالگی چهره مادرش را ندیده و به همراه پدر خود زندگی کرده است؛ چرا که مادرش بعد از جدا شدن از پدرش، در شهر دیگری زندگی را آغاز کرد؛ اما بعد از مدتی دوباره ورق روزگار برمی گردد و این بار تینا، پدرش را برای همیشه از دست می دهد و برای ادامه زندگی به خانه مادربزرگ پدری اش می رود؛ خانه ای که اتفاقات و سرنوشت تلخی را برای وی رقم می زند....
تینا مورد آزار و اذیت پسرعمویش قرار می گرفت
"میکائیل وطن خواه"، رئیس شعبه ۱۰۳ کیفری دو تبریز، در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار نصر به جزئیات پرونده تینا اشاره می کند و می گوید: چندی پیش تینا از طریق فضای مجازی با پسری به نام امیر آشنا می شود که این آشنایی گویا منجر به ایجاد عشق و علاقه بین تینا و امیر می شود. طبق اظهارات تینا، وقتی وی در خانه مادربزرگش زندگی می کرد، مورد آزار و اذیت یکی از پسرعموهایش قرار می گیرد و این بهانه ای می شود برای فرار تینا از خانه مادربزرگش.
وی ادامه می دهد: بعد از مفقود شدن تینا در پاییز امسال، مادر بزرگ وی با مراجعه به پلیس آگاهی گم شدن نوه خود را به پلیس گزارش می دهد و ادعا می کند که احتمالا نوه ام تینا، نزد همان پسری است که باهم دوست شده بودند (امیر) و اظهارات مادر بزرگ تینا حکایت از آن داشت که خانواده تینا چندین بار سراغ امیر رفته و به وی التماس می کنند که اگر از تینا خبری دارد، آن ها را نیز در جریان بگذارد، اما امیر کاملا اظهار بی اطلاعی می کند و از آنجایی که احتمال برقراری رابطه ای نامشروع در این پرونده وجود داشت، پرونده به شعبه ۱۰۳ کیفری دو تبریز جهت بررسی تمام ابعاد موضوع انتقال می یابد.
مادربزرگ تینا از شدت غصه فوت کرد
رئیس شعبه ۱۰۳ کیفری دو تبریز با بیان این که طولی نکشید که مادر بزرگ تینا از شدت غصه، دچار ایست قلبی شد و فوت کرد، می افزاید: بعد از فوت مادربزرگ تینا، پرونده با پیگیری عموی تینا ادامه می یابد و از آن جایی که عموی تینا با قاطعیت تمام اعلام می نماید که من مطمئن هستم تینا نزد امیر است؛ طبق حکم امنیت اخلاقی مامورین عازم منزل امیر می شوند.
تینا خانه امیر پیدا شد
اما باز هم امیر کاملا اظهار بی اطلاعی می نماید؛ ولی این بار مامورین با دستور قضائی طی بازرسی های منزل امیر، بعد از گذشت دو ماه از زمان مفقودی تینا، متوجه حضور وی در آن خانه می شوند؛ بنابراین هر دو دستگیر و در این دادگاه جهت توضیحات لازم حاضر می شوند.
امیر تینا را نمی خواهد
وطن خواه ادامه می دهد: در دادگاه، تینا و امیر هر دو مدعی می شوند که ما عاشق همدیگر هستیم و قصد ازدواج داریم، اما وقتی امیر پی به جدیت موضوع می برد، از ازدواج دائم با تینا شانه خالی می کند و حتی با وجود این که تینا به دروغ اظهار به بارداری می نماید تا بتواند از فرزند داخل شکم خود به عنوان اهرم فشار برای امیر استفاده نماید، باز هم امیر به هیچ وجه حاضر به عقد دائم با تینا نمی شود.
تینا به بهزیستی سپرده می شود
این قاضی می افزاید: همچنین با وجود تماس های مکرر دادگاه با مادر تینا، وی نیز به هیچ وجه حاضر به پذیرش تینا نمی شود و می گوید: "من ازدواج کردم و صاحب فرزند و زندگی هستم و خودم به اندازه کافی مشغله دارم، دیگر نمی خواهم تینا هم به مشغله هایم اضافه شود" و از طرفی چون تینا حاضر به بازگشت پیش عموهایش نیز نبود و علی رغم التماس های فراوانش به امیر مبنی بر عقد دائم، امیر هم حاضر به پذیرش او نشد؛ بنابراین دادگاه تینا را برای جلوگیری از هرگونه آسیبی به وی، به سازمان بهزیستی معرفی کرد.
رئیس شعبه ۱۰۳ کیفری دو تبریز در پایان ضمن توصیه به جوانان و نوجوانان، می افزاید: جوانان به آشنایی های خیابانی و مجازی اعتماد صددرصد نداشته باشند، چرا که ممکن است در دام توطئه و فریب افراد سودجو و یا خلافکار گرفتار شوند که نهایتا موجب از بین رفتن حیثیت آنان و نیز طرد شدن از سوی خانواده خواهد شد؛ چرا که این دوستی ها کمتر به ازدواج ختم می شوند و اگر هم در شرایطی این آشنایی ها منجر به ازدواج شود، دوام پایداری نخواهد داشت.
انتهای پیام/
فاطمه قلی پور گنجه لو