با بزرگان علم و ادب (7)/

«حاج علی دواچی» تاجری مدبر و جسور

1399/09/18 - 18:40 - کد خبر: 33537 نسخه چاپی

نصر: بعد از ثقة الاسلام اولین عاقل و مدبر تبریز توانش شمرد و خلاصه آن که در این شش سال تمام شب و روز بدون مبالغه یک سال استراحت نداشت و دائما در کار بود.

ادوارد براون مستشرق معروف می نویسد: «حاج علی دواچی از نمره اول بزرگان و روسای مشروطه طلبان تبریز و مانند دانتون فرانسوی در انقلاب تبریز بود. شرح احوال و زحمات وی به تحریر نگنجد و حقیقتا عبارت از تاریخ انقلاب آذربایجان با تمام جزییات آن بود... بعد از ثقة الاسلام اولین عاقل و مدبر و با كله تبریز توانش شمرد و خلاصه آن که در این شش سال تمام شب و روز بدون مبالغه یک سال استراحت نداشت و دائما در کار بود. نفوذ شدیدی در مخاطب داشت، بسیار مدبر بود و جسور و متقيم و سیاسی و عاقل و فعال و چنان که عرض کردم آنچه بنویسیم مختصر اوصاف و مزایای او را نمی توانم بشمارم. انقلاب تبریز روحش در دست او و کربلایی علی مسیو بود که قدری هم رقیب هم بودند و خیلی شبیه به دانتون و روبسپیر بودند. حاج علی از ابتدای جوانی داخل در خط تمدن و تجدد طلبی بود و پیش از اعلان مشروطیت هم مدتها در این راه می کوشید. دوا خانه ای به اسم دواخانه ناصری داشت که از فرنگ دوا جلب کرده و می فروخت و خودش اصلا از تجار بود. بعد از اعلان مشروطیت از نخستین کسانی بود که به کنسولخانه انگلیس رفته و بعد از آن از تبریز در گذر تاریخ ۱۸۸ پیشروان درجه اول و روسای پارتی مشروطه خواهان بود».
حاج علی دواچی یا همان حاج علی ترکی، یکی از اعضای اصلی هیأت مدیره انقلاب مشروطیت در آذربایجان یعنی مرکز غیبی بود. وی از همان اوایل کار با مجاهدان هم سنگر شد و عضو حزب اجتماعیون عامیون شد و به درجات والایی رسید.
حاج على معتقد بود که بعد از نان اولین ضرورت هر ملتی معارف است و این فقط با توسعه مدارس و تعمیق معارف ممکن است. باید مردم سطح رشد اجتماعی و درک سیاسی شان بالا برود تا به خوبی از انقلاب و دستاوردهای آن پاسداری کنند و آماده ترفندهای دشمن باشند.
حاج علی سعی می کرد بیشتر از طریق نشر معارف سطح آگاهی را بالا ببرد و مدرسه سعادت که نزدیک به پانصد نفر شاگرد داشت و بهترین و منظم ترین مدرسه در سطح شهر تبریز آن زمان بود با فعالیت های بی دریغ او به کار خود ادامه می داد. از این مدرسه افراد بسیار لایق تحویل این مرز و بوم شد.
در  کتاب «نامه هایی از تبریز» می آید: وی (حاج علی) یک شورای حزبی بنام «اتاق نظام » تأسیس کرد و شب و روز با فعالیت خستگی ناپذیر می کوشید، تا در یک فقره هجوم صمدخان به شهر، مشارالیه در سنگرهای شهر تیر خورد و مچ دستش سخت مجروح شد و بعدها رئیس اداره نظامی شهر شده بود.
وی با این که در جنگ روس ها با مجاهدین دخالتی نداشت ولی بنا به سابقه آزادی خواهیش دستگیر و در 40 سالگی در باغ شمال به دار آویخته شد.
انتهای پیام/
«حاج علی دواچی» تاجری مدبر و جسور نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار