یادداشت/

بهار بیا، که عیدی امسال ما رسیدن توست

1398/12/26 - 17:59 - کد خبر: 16751 نسخه چاپی

نصر: بهار، امسال پشت پنجره خانه های مان چشم انتظار تو هستیم، زودتر برس و ببین این شهر چه مظلومانه چشم به راه طروات توست.

بهار، بیا تا صدای گنجشگان نوای آرامش روحمان شود، بیا تا با سرسبزی درختان، روح مرده شهر از میان برود، بیا تا با شکفتن شکوفه ها، شهر البسه سیاهش را از تن در بیاورد، بیا که خبر آمدنت امید دل مردمان این شهر خسته از سنگینی زمستان است، بیا که نور از روزنه میان شاخ و برگ درختانی که در انتظار سبز شدن بودن، تاریکی افتاده بر خیابان ها را روشن کند، بیا که نسیم لطیف بهاری جای سرمای سوزناک این زمستان سخت را بگیرد.
راستی با خودت باران بهاری هم بیاور، بارانی که آلودگی ها، ناپاکی ها، بیماری ها، غم ها و دلشوره های این شهر را بشورد و ببرد.
بهار، روزهای اخر اسفند عجیب سخت می گذرد، برای پزشکان، کادر درمان، کارمندان و مردم، تمام شوق این روزها خلاصه شده است، در روز اولی که خواهی آمد و سفره هفت سین کوچکی که در چهار دیواری خانه با یک جمع خودمانی منتظرت است.
بهار، شاید امسال، دعای لحظه تحویل سال همه در همین چند جمله خلاصه شود و سالی باشد که عمیقا از ته دل و کلی امید آن را می خوانند.
"یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ"
"ای تغییر دهنده دلها و دیده‏ ها * ای مدبر شب و روز * ای گرداننده سال و حالت ها * بگردان حال ما را به نیکوترین حال"
بهار بیا، شاید امسال تنها کسی که با آسودگی خیال بخواهیم او را به آغوش بکشیم تو باشی...
انتهای پیام/
بهار بیا، که عیدی امسال ما رسیدن توست گلناز پورنامی


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار