یادداشت/

مظلومیت پروین اعتصامی در اسفندهای تکراری

1398/12/26 - 00:44 - کد خبر: 16682 نسخه چاپی

نصر: پروین اعتصامی را هنوز خوب نمی‌شناسیم، حتی ما همشهریان پروین، مردمان شهر تبریز که به اولین‌های ارزشمندش همیشه بالیده‌ایم و فرهنگ پروریش را ستایش کرده‌ایم هم او را به شایستگی نمی‌شناسیم.

استاد شفیعی کدکنی در کتاب با «چراغ و آینه» درباره پروین اعتصامی به نیکی سخن گفته‌است. اما صفتی درباره او استفاده کرده که شاید عاطفی‌ترین تصویر از پروین باشد: « دخترک معصوم» می‌توان به این عبارت یک صفت «مظلوم» هم اضافه کرد. پروین یکی از مظلوم‌ترین چهره‌های ادبیات فارسی است.  
نمی‌خواهم  از ارج و قدر شاعری پروین بگویم و توضیح بدهم که برخلاف نظر ناقدان مدرن و فرامدرن، دیوان پروین سراسر شعر است و شعر ناب. یا بگویم که علیرغم عقاید برخی، اثری از نظم در دیوان پروین نیست. این‌ها را مخاطب اگر منصف باشد خواهد یافت و باور خواهد کرد.
از تاثیر «در زمانی» و «بر زمانی» پروین هم نمی‌خواهم بگویم که مشخص است زنی چون او چگونه بر رزوگار خود و آیندگان تاثیر گذاشت و راه را برای زنان شاعر به خوبی باز کرد؛ به زنان جرائت بخشید که شاعری کنند و مهم‌تر که به نام خود شاعری کنند و سرافرازانه نامشان را پای اثرشان بنویسند.
مظلومیت پروین در جای دیگری است. پروین از آن زن‌هایی است که اگر در جای دیگری زاده می‌شد، حتما واحدی از واحدهای درسی دانشکده ادبیات بود و هرسال جایزه‌ای به نام او به زنان هنرمند و آفریننده تعلق می‌گرفت. اما پروین چنین بختی نداشت. میراث او به روزگار ما رسیده تا به محقرانه‌ترین حالت ممکن سالمرگی برایش بگیرند. امسال هم که بلای کرونا زحمت مسئولان فرهنگی را کم کرده و قرار نیست جمعی تکراری جمع‌ شوند و حرف‌هایی تکراری درباره پروین بزنند.
 تا به حال این سوال پرسیده‌شده‌است که چرا «جایزه ادبی پروین» یک بار هم در شهر پروین برگزار نشده‌است؟ یا مثلا بخشی از مراسم مربوط به آن در خانه‌ای که او در آن زیسته اجرا نشده‌است؟ قصه خانه پروین اعتصامی داستانی پرآب چشم است. خانه‌ای که اکنون مدت‌ها است در قرق بنیاد فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان است و حاصل این قرق؟ تقریبا هیچ. من شاهد بودم که چند سال پیش و روز بیست و پنج اسفند ضمن برنامه‌ای- از همان برنامه‌های بی‌حاصل هرساله- در خانه پروین اعتصامی، خانواده‌ای از کاشمر به تبریزگردی آمده‌بودند و بسیار مشتاق بودند که سری به خانه پروین اعتصامی بزنند. نگهبان به بهانه برگزاری جلسه اجازه ورود نمی‌داد. خانواه کاشمری از این که نمی‌توانستند خانه شاعر محبوبشان را ببینند دلگیر و سرخورده بودند. پادرمیانی کردم و امکان بازدیدشان فراهم شد.
سال‌هاست که به آن خانواده می‌اندیشم و به خانواده‌هایی مانند آنها که به خانه پروین رفته‌اند و با در بسته روبرو شدند. دری که مشخص نیست چرا بسته است و پشت درهای بسته‌اش چه حاصلی برای فرهنگ و هنر و ادبیات آذربایجان رقم زده‌می شود.
روی سخنم با کسانی است که عادت کرده‌اند به بیست و پنج اسفندهای تکراری. باور کنید می‌شود از جلسات حوصله سر بر چند قدم جلوتر نهاد و برای بزرگداشت زنی که تاثیرات بی‌شماری در فرهنگ و ادب این سرزمین گذاشته‌است کارهای بزرگی کرد. می‌شود رخوت را از خانه‌اش تکاند و جلسات بی حاصل را از نامش جدا کرد.
برای مدیران فرهنگی ما مهم‌ترین جلوه پروین اعتصامی «زن بودن» او است. حال آنکه پروین می‌تواند الگوی همه شاعران و ادیبان ایرانی باشد.  به همین خاطر هر سال در برنامه‌هایی که برای او برگزار می‌کنند همیشه زنان شاعری را در مرکز برنامه قرار می‌دهند تا مهم‌ترین وجه پروین را در روزگار ما نشان دهند. اما دریغ از بررسی درونمایه اجتماعی، سیاسی و  اخلاقی اشعار پروین یا بررسی قدرت ادبی و زبان درخشان او.
چقدر مقاله علمی که درباره او نوشته‌نشده‌است، چقدر پژوهش که در دیوان او صورت نگرفته‌است. خوب می‌دانم که این همه گفتن و نوشتن سنگ بر در بسته زدن است. سال بعد بیست و پنجم اسفند فرا خواهد رسید، باز هم مدیران ما چند بانو را با ربط و بی‌ربط ردیف خواهند کرد و برایشان خواهند گفت که پروین چقدر مهم است و وجدان همه اهالی فرهنگ آسوده خواهدشد.

لیلا حسین نیا

انتهای پیام/
مظلومیت پروین اعتصامی در اسفندهای تکراری نصر


نظرها بسته شده اند

نمایش 0 نظر

پژوهشیار