یادداشت/
صدای شکسته شدن استخوانهای عدالت را میشنوید؟
1404/10/06 - 17:03 - کد خبر: 152895
نسخه چاپی
نصر: صحبت های دردناک شب گذشته محمدرضا زنوزی مطلق در برنامه شبهای فوتبالی درباره ظلم و تبعیضهای مسئولان فدراسیون فوتبال باری دیگر عداوت آنها با تراکتور و هوادارانش را نشان داد.
به گزارش نصر، سخنان مالک باشگاه تراکتور در برنامه شب های فوتبالی نقاب از چهره کسانی انداخت که سالهاست پشت واژههای توخالیِ اتحاد، تیشه به ریشه انسجام ملی در قالب شعارهای توخالی میزنند. افشاگریهای صریح زنوزی، تنها یک گلایه فوتبالی نبود؛ بلکه کیفرخواستی علیه بیکفایتی رییس فدراسیون فوتبال و سکوتِ رسانههای ملی و مسئولین مربوطه بود.
چطور میتوان پذیرفت که در برابر سیل توهینهای نژادپرستانه و سناریوهای هدفمند علیه تراکتور و آذربایجان، کسانی که نانِ این آب و خاک را خوردهاند، اکنون به تماشاگرانِ این سیرکِ فوتبالی کثیف تبدیل شدهاند که به گفته زنوزی گند آن همه جا را گرفته است؟ امروز دیگر بحث بر سر یک جام یا یک داوری نیست؛ بحث بر سر توهینهای سازمان یافته علیه بخش بزرگی از جامعه کشور است که فدراسیونِ تاج آن را مدیریت و وزارت ورزش با سکوتش، آن را تایید میکند.
سرآغاز یک جنگ علنی: از استادیومها تا آنتن زنده
باوجود خویشتن داری آذربایجانی ها در چند وقت اخیر، جرقه نهایی تنشهای پیش آمده در سکوها زمانی زده شد که احکام انضباطی سنگین و معنادار علیه مهرههای کلیدی تراکتور صادر شد و در مقابل، توهینهای سازمانیافته و نژادپرستانه در ورزشگاههای دیگر نادیده انگاشته شد و با جریمههای خندهدار فدراسیون مواجه گشت. زنوزی دیشب روی آنتن زنده، تنها از فوتبال حرف نزد؛ او از زخمی پرده برداشت که سالهاست توسط مدیریت مهدی تاج و اطرافیانش بر پیکره ورزش ایران وارد شده است. این درگیری دیگر یک جدال فوتبالی ساده نیست، بلکه رویارویی صریح با جریانی است که گویا تعمداً نمی تواند قبول کند یک تیم از غیر تهران هم می تواند قد علم کند.
فدراسیونِ تاج؛ مهندسیِ تخریب یا مدیریتِ فوتبال؟
عملکرد فدراسیون فوتبال در قبال پروندههای مرتبط با تیمهای آذربایجانی، بیش از آنکه شبیه به داوری عادلانه باشد، به مانند یک انتقامجویی سیستماتیک میماند. فدراسیونی که در برابر فحاشیهای قومیتی در شهرهای مرکزی سکوت اختیار میکند، چگونه میتواند دم از عدالت بزند؟ تاج و همکارانش نشان دادهاند که برای حفظ بقای خود، حاضرند چشم بر آشکارترین توهینها به هویت ملت ایران ببندند، تا جایی که زنوزی رسماً از "بیعرضگی" و "غرضورزی" ساختاری سخن میگوید که هدفش به زانو درآوردن نمادهای ورزشی آذربایجان است.
خنجر سکوتِ خودیها
اما تلخترین بخش این تراژدی، نه در راهروهای فدراسیون فوتبال، بلکه در سکوت مرگبار نمایندگان و مسئولان استانی رقم می خورد؛ جایی که نمایندگان و مسئولین استان، که در روزهای تبلیغات انتخاباتی از شانههای «تراکتور» بالا میروند و با شعارهای مختلف، احساسات مردم آذربایجان را به نفع صندوقهای رأی خودشان تحریک میکنند، اکنون در برابر تضییع حقوق این مردم روزه سکوت گرفتهاند. مسئولین امر باید پاسخ دهند آیا سهم آذربایجان از سفره فوتبال ایران، فقط پرداخت جریمهها و تحمل محرومیتهاست؟
هیات فوتبال؛ شعبه دوم فدراسیون یا حامیِ تبریز؟
در میانه این کارزار، نقش «هیات فوتبال آذربایجان شرقی» بیش از هر نهاد دیگری علامت سوال برانگیز است. نهادی که باید دیدهبان حقوق فوتبال آذربایجان و سد محکم در برابر اجحافهای مرکزنشینان باشد، سالهاست که در یک «خواب زمستانیِ مصلحتی» فرو رفته است. گویی برای مدیران این هیات، حفظ صندلی و جلب رضایت آقایان در فدراسیون تاج، بسیار حیاتیتر از صیانت از حق ضایعشده هواداران پرشور تراکتور است. تاریخ فوتبال آذربایجان فراموش نخواهد کرد که در روزهای سختِ تاختوتاز بیعدالتی، متولیان فوتبال تبریز به جای ایستادن در کنار مردم، در سایه لابیهای فدراسیون پناه گرفتند.
در پایان باید گفت آنچه در قاب تلویزیون و از زبان مالک تراکتور افشا شد، نه صرفاً یک جنجال فوتبالی، که صدای شکستنِ استخوانهای عدالتی بود که سالهاست زیر چرخدندههای مصلحت و مهندسی خرد میشود. فوتبال در این خطه، فراتر از مستطیل سبز و نمادی از هویت و صنعت آذربایجان است. هر تیشهای که به ریشهی این هویت زده شود، زخمی بر پیکره اعتماد عمومی است.
انتهای پیام/
نصر