یادداشت/

مأموریت دانشگاه ها در عصر هوش مصنوعی

1404/02/06 - 11:21 - کد خبر: 135053 نسخه چاپی

نصر: گسترش روزافزون هوش مصنوعی و کاربرد روزمره آن در زندگی «بخشی» از زیست جهان انسان امروز شده و می رود که در آینده نه چندان دور «تمام زندگی بشر» را تحت سیطره خودش درآورد. ما گریز و گزیری از آن نداریم و نمی توانیم در برابر آن مقاومت کنیم.

چاره کار این است که وارد آن شویم و از درون آن بتوانیم راه های استفاده مناسب و گاهی راههای مقابله را کسب کنیم. مسلما هوش مصنوعی طوفانی است که دیر یا زود همه ابعاد زندگی بشر را زیر و رو خواهد کرد. هرچند هوش مصنوعی قادر به فهم مساله «معنا» و برخی مسائل فلسفی دیگر نیست، هر چند برخی صاحب نظران از جمله دکتر ابراهیم بابایی معتقدند که «گرچه هوش مصنوعی در دوره نوزادی اش قرار دارد ولی مساله معنا را نیز تعیین خواهد کرد». صرف نظر از این موضوع می دانیم که در قرن 21 تنها چیزی که می توانیم با قاطعیت آن را بپذیریم این است که «عدم قطعیت تنها یقین مسلم ماست». به قول هراکلیتوس، فیلسوف یونان باستان، «از یک رودخانه دوبار نمی توان عبور کرد» چون بار دوم  نه تو همانی نه رودخانه همان رودخانه. هر دو تغییر کرده ایم.
در قرن حاضر دانشگاه ها به سرعت در حال تغییر و به سخن دیگر «پوست اندازی» شدید هستند و دیگر آن کارایی و اهدافی که که در قرن 20 برای آنها تعریف شده بود را از دست می دهند. دانشگاه ها امروزه هفت ماموریت اصلی بر عهده دارند.

ارتباط پویا و دوسویه با جامعه
دانشگاه ها در قرن گذشته و تاحدودی در برخی از کشورهای جهان سوم، کماکان جزیره ای عمل می کنند یعنی فاصله خود را با جامعه خودشان حفظ کرده اند و نه تنها با جامعه خودشان بلکه در دورن خودشان نیز علوم مختلف همچون جزیره ها دور از هم هستند. عصر حاضر درست نقطه مقابل آن را طلب می کند. جامعه و فرهنگ مدام در حال پویایی و دگرگونی های شگرفی است گسترش رسانه ها و از همه مهمتر گسترش روزافزون هوش مصنوعی حتی مفهوم «دهکده جهانی» قرن گذشته را قبول ندارد بلکه امروز سخن از «اتاق واحد جهانی» است و این گویای آن است که همه چیزی در ارتباط تنگاتنگی قرار دارند. نیازهای جامعه همان نیازهای دانشگاه است و بالعکس و این پیوند تنگاتنگ ما را در اتاق واحد جهانی قرار داده است. ما باید «جهانی بیاندیشیم» و «محلی عمل کنیم» و این جز در ارتباط پویا و دوسویه با جامعه ممکن نیست.

توجه روزافزون به پژوهش ها و مطالعات بین رشته ای (interdisciplinary)
ارتباط جامعه با دانشگاه ایجاب می کند رشته های دانشگاهی نیز ارتباط تنگاتنگی باهم داشته باشد و پژوهش و آموزش به سمت تفکر بین رشته ای حرکت کند. بسیاری از مسائل مبرم امروزی  مثل بحران های زیست محیطی،  تغییرات آب و هوایی، اخلاق هوش مصنوعی، بحران های بهداشت عمومی  را نمی توان از عینک یک رشته دانشگاهی (فیزیک، زیست شناسی، شیمی، جامعه شناسی، ...) حل کرد. رویکردهای بین رشته‌ای در دانشگاه ها دانش را از زمینه‌های مختلف (مثلاً ترکیب علوم محیطی، اقتصاد و جامعه‌شناسی برای طراحی سیاست‌های پایدار) برای ایجاد راه‌حل‌های جامع و عملی ادغام می‌کنند. امروز ظهور مطالعات و پژوهش های بین رشته یک ضرورت است نه یک انتخاب. امروزه مطالعات میان رشته ای به سنگ بنای آموزش دانشگاهی قرن حاضر تبدیل شده است که به پیچیدگی چالش های قرن 21 پرداخته و دانشجویان را برای جهانی به سرعت در حال تحول آماده می کند. داستان تفکر بین رشته ای داستان سیمرغ عطار ماست که در آن تک تک مرغان همان تک تک رشته های دانشگاهی است که به رهبری هدهد (فلسفه) پی می برند که نیاز به وحدت و همگرایی دارند تا سیمرغ را بسازند تا این که بیابند.

استفاده بهینه از هوش مصنوعی در آموزش و پژوهش
امروزه استفاده از هوش مصنوعی (AI) در آموزش و پژوهش در دانشگاه ها با وسواس بیشتری باید مورد استفاده قرار گیرد تا بتوانیم در برنامه های درسی دانشگاه تجدیدنظر کنیم. این تجدید نظر باید بر اساس توانایی ها و قابلیت آموزشی و پژوهشی دانشگاه و اساتید و دانشجویان انجام پذیرد. شخصی سازی دانش توسط هوش مصنوعی باید در دانشگاه بسیار جدی گرفته شود و بر همین اساس اعضای هیئت علمی نیز روش های نوآورانه در هوش مصنوعی را دنبال کنند. چنانکه گفتیم رفتیم به سمت هوش مصنوعی یک اجبار است نه یک انتخاب ولی این اجبار نافی آزادی ما نیست چون در بطن آن آزادی معنا پیدا می کند. در برابر سیطره هوش مصنوعی بر زندگی دانشگاهی باید همزمان سیطره «تفکر انتقادی» نیز شکل بگیرد و در این میان نقش علوم انسانی بسیار پررنگ خواهد شد.

اولویت علوم انسانی بر سایر علوم
آموزش و پژوهش دو بال قدرتمند پرنده ای به نام دانشگاه هستند که باید به سمت یک حیات فرهنگی پرواز کند. تمامی رشته های دانشگاهی ما را به سمت یک زندگی فرهنگی و اخلاقی دعوت می کنند. علوم انسانی در کانون این حیات فرهنگی است. پس یکی از ماموریت های کلیدی دانشگاه های قرن حاضر به مرکز آوردن علوم انسانی است. می دانیم که تفکر پوزیتیویستی و سیطره روش های علمی بر دانشگاه ها مخصوصاً در کشورمان بسیار پررنگ بوده طوری که در بین مردم نیز علم مترادف با علوم فنی و مهندسی یا پزشکی دانسته شده و کودکان را به آن تشویق می کنند و حتی در کشورمان از ابتدای پیدایش دانشگاه در ایران وزیران علوم از بین اساتید رشته های فنی و تجربی انتخاب شده اند. اما دانشگاه های قرن 21 در سرتاسر جهان بطور کلی بر اهمیت علوم انسانی و اجتماعی و هنر بیشتر بها می دهند چرا که تمامی تحولات قرن حاضر مخاطبی واحد به نام «انسان» را دارد نه طبیعت.

برنامه های  درسی دینامیک
برنامه های درسی دانشگاه قرن حاضر متناسب با اوضاع و احوال اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی جامعه در حال تغییر است. برنامه های درسی باید دانشجویان را نه به سمت رقابت بلکه به سمت همکاری سوق دهند و این از مدارس باید آغاز شود. مشخصه برنامه های درسی قرن بیست و یکم پاسخگویی به تغییرات تکنولوژیکی، اجتماعی و محیطی است.

تمرکز زدایی در درآمدزایی
دانشگاه های هرچه بیشتر اتکا خودشان را به یک منبع درآمدی مثل دولت کم می کنند و خودشان از منابع مختلف کوچک و بزرگ به شکل پیوسته درآمدزایی را شروع کرده اند. این ارتباط اقتصادی با جامعه بخشی از اقتصاد دانش بنیان امروز و در سطح کلان بخشی از نظام سرمایه داری قرن 21 محسوب می شود.

همکاری بین المللی پویا و مستمر دانشگاه های جهان
در قرن حاضر هیچ دانشگاهی مایل نیست جزیره ای عمل کند و همکاری با سایر دانشگاه های جهان رکن اصلی دانشگاه های قرن حاضر را تشکیل می دهد و همکاری موتور محرک دانشگاه قرن 21 است و این همکاری بیش از آنکه رقابت باشد همکاری دموکراتیک برای حل مسائل بشری در سطح جهانی است مسائلی مثل بحران های زیست محیطی، چالش های عظیم اقتصادی و مالی، بحران های سیاسی و اجتماعی.

محمد اصغری، استاد فلسفه دانشگاه تبریز
انتهای پیام/
مأموریت دانشگاه ها در عصر هوش مصنوعی نصر

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار