یادداشت/
ستارخان؛ الگویی جاودان | تئاتری که تاریخ را زنده کرد
1403/10/23 - 14:29 - کد خبر: 129041
نسخه چاپی
نصر: امکان ندارد که تبریزی باشی و با خواندن تاریخ پرافتخار شهرت به خود نبالی. امکان ندارد تبریزی باشی و پس از تماشای تئاتر ستارخان در پوست خود نگنجی.
یکی از این جمعه ها بود که به دعوت یکی از بازیگران اصلی این تئاتر دوست هنرمند نازنینم خانم عارفه عارف فام، علیرغم اینکه کارمند هستم و روزهای تعطیل حسابی در خانه سرم شلوغ است با کمال میل و با اشتیاق به خاوران شتافتم و در ساعت سه ونیم عصر خود را در میان همهمه ی جماعت عاشق، هنردوست و قدردان شهرم یافتم. شروع تئاتر از ساعت 4عصر بود. در مدت زمان باقی مانده در حالیکه برف خاوران را سفید پوش کرده بود و سرما تن آدم را را می لرزاند بیصبرانه منتظر شروع تئاتر شدم.
امروز که این متن را می نویسم بعد از آخرین اجرای این اثر،امیرکریم زاد شریفی رئیس شورای هماهنگی اجرای این نمایش از رکوردشکنی تماشای نمایش ستارخان خبرداده و گفته: 20اجرا در18روز با حضور بیش از 22هزارنفر مخاطب برای تماشای یک اثر هنری در قالب نمایش تاریخی و حماسی بی نظیر است.
نمایش عظیم ستارخان به نویسندگی و کارگردانی یعقوب صدیق جمالی و تهیه کنندگی علی مراتبی با هنرنمایی 300نفر از پیشکسوتان و جوانان هنرمند بزبان ترکی این اثر روی صحنه رفت و آنهم در زمانیکه همه از قهر تماشاگران از صحنه های تئاتر سخن می گفتند ، این اثر توانست اینهمه تماشاگر را در جایگاهها میخکوب نماید. تصور کنید که تماشگران با چه عشق و علاقه ای این تئاتر را تماشا کردند و از صحنه صحنه ی آن لذت بردند. من نمی دانم عشق به تاریخ، عشق به وطن و عشق به قهرمانان این مرز و بوم را دیگر چگونه می توان نشان داد. این اثر با 13صحنه دیالوگ دار که همگی از تاریخ برگرفته شده است با 11 صحنه با فرم و چندین صحنه تعزیه خوانی و رقص حماسی و آواز لحظاتی به یاد ماندنی در اذهان تماشاگران این اثر بجا گذاشت.
بماند که حواشی این اثر خیلی پر رنگ تر بود و پشت سر این اثر فاخر چه ها که نگفتند و ننوشتند. ما آموخته ایم که نیمه پر لیوان را ببینیم و نیمه خالی آنرا اصلا محل نگذاریم چه برسد به اینکه بیاییم به آنها توجه هم بکنیم.
آنچه مهم و درخور توجه است آفرینش چنین اثری بود و مهمتر از این اقبال و توجه مردم هنر دوست این شهر و استان بود که باهمه مشکلات ریز و درشتشان وقت گذاشتند و به تماشای این اثر نشستند و بار دیگر ثابت کردند که برای قهرمانانشان پایش بیفتد همه جوره سنگ تمام می گذارند. ستارخان تنها یک نام نیست . عظمت کار سردار ملی هنگامی درک میشود که بدانیم، وقتی وی تفنگداران محله امیرخیز تبریز به مقاومت علیه استبداد برخاستند، تمام ایران در سکوت و رکود کامل بود و مشروطه خواهان یا از ایران رفته بودند یا کنجی گزیده بودند و البته عدهای در تبریز همراه وی بودند. مقاومت ستارخان و باقرخان و تفنگداران شجاع آنان در محله امیرخیز و خیابان چنان جانانه و مخلصانه و مجاهدانه بود که در سرما و گرما و در محاصره شدید شهر از سوی هزاران تن لشکر مستبدان از تهران و منطقه و نداشتن سلاح و آذوقه، ماهها مقاومت و دفاع و حمله کردند تا آرام آرام در گیلان و اصفهان و خراسان، آن هم به نام ستارخان حرکتهای مسلحانه شکل گرفت و استبداد محمدعلی شاهی عقب نشینی کرد و سرانجام به روسیه پناهنده شد.
همچنین یکی از زیباترین جمله هایی که در مورد این تئاتر خواندم از زبان نماینده مردم تبریز ، آذرشهر و اسکو، دکتر علیرضا منادی بود که پس از تماشای اثر گفتند: مجلس را آذربایجان به ایران هدیه داده است و همین یک حقیقت برایمان بس است.
از خبرهای خوب دیگر،راهیابی نمایش فاخر ستارخان به جمع آثار نهایی چهل وسومین جشنواره بین المللی ثئاتر فجر می باشد که بسیار مسرت بخش بود.
من به عنوان نویسنده و خبرنگار 150دقیقه با عشق و شوری وصف ناپذیر پای تماشای این اثر نشستم و با دیدن صحنه به صحنه ی این اثر تاریخی اشک شوق ریختم.صحنه ای که مادری پسر نوجوان یتیمش را در روزهای مقاومت ستارخان و یارانش از دست داده بود می توانم بگویم یکی از زیباترین صحنه های این تئاتر بود. این صحنه تعزیه خوانی را برای من زنده کرد که با آواز زن این نقش لحظاتی فراموش نشده را برای من آفرید.
کسی که تاریخ نخواند باید تاریخ را تجربه کند. تاریخ را پدرانمان اگر از کتابها می خواندند نسل امروز در صحنه های تئاتر می توانند تماشا کنند و از آن درس بگیرند.
به قلم فاطمه داداشی
انتهای پیام/
نصر