گزارش نصر/
دارالفنون تبریز که انبار کفش شد!
1403/08/11 - 12:08 - کد خبر: 123824
نسخه چاپی
نصر: به دنبال مطالبات عمومی و رسانه ای و انتشار وضعیت اسفبار دارالفنون تبریز نشست مهرماه کمیته تخصصی مدیریت شهری خانه توسعه آذربایجان به نحوه تملک، احیا و مرمت و بازسازی ساختمان این دارالفنون اختصاص داشت.
به گزارش نصر، در این نشست که کارشناسان و اساتیدی از گروه شهرسازی دانشگاه تبریز،گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی، کانون کارشناسان رسمی دادگستری، شهرداری تبریز، نظام مهندسی استان، دفتر فنی استانداری ،و تعدادی از فعالان فرهنگی و دوستداران میراث حضور داشتند.
رحیم فهیمی مدیر امور حقوقی اداره کل آموزش و پرورش آذربایجان شرقی با ارائه گزارش مستند اعلام کرد که ساختمان دارالفنون تبریز که کاربری آموزشی دارد در حکومت پهلوی با توافق وزرای وقت دارایی و فرهنگ به اداره کل امور اقتصاد و دارایی آذربایجان شرقی واگذار شده است.
در این نشست پس از ارائه دیدگاههای فنی و کارشناسی از سوی مهندسان ،معماران،شهرسازان،و کارشناسان رسمی دادگستری و حقوقدانان حاضر در نشست خانه توسعه آذربایجان مقرر شد بزودی جلسه ای با حضور کارشناسان و نمایندگان دستگاههای مربوطه تشکیل و نحوه تخلیه انبار های این بنای تاریخی از کفشهای دپو شده و اختصاص اعتبارات لازم، بزودی طرح مرمت و بازسازی و بازگشایی این اثر فرهنگی بی نظیر را شاهد باشیم.
به گفته دکتر مجید بهشتی روی دبیر کمیته مدیریت شهری خانه توسعه آذربایجان در جلسه آتی این کمیته نمایندگان دانشگاه هنر اسلامی، دانشگاه تبریز، اداره کل امور اقتصادی و دارایی، میراث فرهنگی وگردشگری، آموزش و پرورش و شورای اسلامی و شهرداری تبریز برای بررسی نحوه بازسازی و باز گشایی دارالفنون تبریز باهم نشستی، مشترک برگزار خواهند کرد.
در ادامه این نشست خانم دکتر هانیه یوسفی مدرس دانشگاه و دانش آموخته دکتری برنامه ریزی شهری دانشگاه تبریز مطلبی مستند را در باره دارالفنون تبریز، ارائه کردند که با استقبال حاضران مواجه شد که متن سخنرانی،خانم دکتر هانیه یوسفی از نظر خوانندگان محترم نیز می گذرد.
دارالفنون تبریز یا انبار کفش تبریز؟
در خیابان دارایی، نبش کوچه کارگشایی بنایی به نام "دارالفنون" ساخته میشود که میزبان نخستین گامهای آموزش علوم و فنون جدید میگردد (سال 1293قمری/ 1255 شمسی) همچنین، اداره دارالفنون تبریز (مدرسه مظفری) تحت نظارت افرادی عالم، فاضل، ترقیخواه و ملتپرور بوده که با دقت در انتظام مدرسه، ترتیب و پیشرفت دانشآموزان و نشر و بسط علوم میکوشیدند، بطوریکه در بخشی از مانیفست و مرامنامه این مدرسه خطاب به دانش آموزان چنین آمده است: "راست بگویید، راست بشنوید و راست بروید، آنچه را میخواهید جسورانه و خردمندانه به دست آورید، با خود جوانمردانه تعهد کنید که فریب ندهید و بکوشید که فریب نخورید.
"بدین ترتیب، فارغالتحصیلان این مدرسه بعدها هرکدام به مقامی رسیدند که در حل مسائل نظامی، امنیتی، آموزشی و بهداشتی شهر خود نقشی مؤثر ایفا کردند و به گسترش علوم و فنون کمک شایانی نمودند.
با وجود عمر کوتاه فعالیت مدارس دارالفنون، این جریان فرهنگی آثار و برکات زیادی داشت و با توجه به ماهیت نظامی و فناورانه آموزش های مدرسه، در تربیت نسلی مؤثر واقع شد که بعدها در شکلگیری انقلاب مشروطه نقشآفرینی کردند. این مدرسه همچنین الگویی برای تأسیس مدارس مشابه در سایر شهرهای آذربایجان شد.
از دیگر دستاوردهای آن، جنبشی بود که بهجای ایجاد حزب و روزنامه، بر دستورالعمل ساخت مدرسه برای تعلیم و تربیت مردم تأکید داشت.
علاوه بر این، دارالفنون تبریز دارای چاپخانهای بود که کتب درسی دانشآموزان در آنجا چاپ میشد. یکی از مهمترین کتابهای چاپشده در این چاپخانه، کتاب " وطن دیلی" نوشته "حاج میرزا حسن رشدیه" است که به زبان ترکی نگاشته شده است.
همچنین، از نشریات مهم این چاپخانه، " نشریه ورقه" نام دارد که چهار شماره از آن در مرکز گسترش آموزش رسانه موجود است.
گفتنی است که تأسیس دارالفنونها یکی از اقدامات امیرکبیر برای نشر علوم جدید و اعتلای فرهنگ کشور بود که ایشان پس از مطالعه مراکز علمی دنیای جدید، طرحی برای تأسیس مدارس و دانشگاه ها در ایران فراهم آورد. امیرکبیر که در جریان جنگ با روسها متوجه ضعف کشور شده بود، بر این باور بود که سربازان ایرانی باید تکنیکهای لازم را بیاموزند و این امر مستلزم کسب دانش است.
این آموزشها در دارالفنون یا پلیتکنیک با رشتههای متنوعی مانند سواره و پیادهنظام، توپخانه، پزشکی، داروسازی، معدنشناسی و ... تحقق مییافت.
هرچند اطلاعات محدودی درباره فعالیت این مدرسه در تبریز موجود است، اما اگر بخواهیم تأثیرات این حرکت جالب را در دیگر شهرهای کشورمان، بهویژه تهران، بررسی کنیم، باید گفت که اولین نقشه کاداستر شهر تهران، که از مهمترین اسناد شناخت بافت شهری و ساختار محلههای آن دوران است، در همین مدرسه تهیه و ترسیم شد. همچنین، پیریزی نظام آمار و اطلاعات توسط اساتید و دانشآموزان این مدرسه، گام بلندی بهسوی پایه گذاری نخستین سرشماری دقیق و روشمند در کشورمان بود.
از این رو، تأثیرات "میراث دارالفنون" در زندگی ما تا آن حد پررنگ است که نمیتوان مسیر تاریخ شهر و کشورمان را بدون دیدن ردپای آن بررسی کرد.
شاید دارالفنون در ابتدا با هدفی نظامی ساخته شده باشد، اما راه پیشرفت شهرمان در زمینه پزشکی، مهندسی، ادبیات و دیگر رشتهها و همچنین وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور را به شدت تغییر داد. این مدارس در بررسی تحولات دوران مدرنیته ایران از پایهگذاران روشنگری بودهاند.
به روایتی، پلیتکنیک توکیو ژاپن سه سال پس از تأسیس دارالفنونهای ایران شکل گرفت و ما می توانیم از این رهگذر در بررسی تحولات دوران مدرنیته قسمت هایی از تاریخ ایران و کشور ژاپن را در کنارهم مقایسه کنیم، با این تفاوت که ژاپنیها در تفحص و حتی تقلید از مدرنیته جدیت بیشتری نشان دادند.
با وجود این پیشینه ارزشمند، "دارالفنون تبریز" امروز به یک "میراث فراموششده" تبدیل شده است. این گنجینه تاریخی و فرهنگی، که روزگاری مهد علم و دانش آذربایجان بود، اکنون در سکوت ناباورانه، به انباری برای دپوی کفش بدل شده است.
هر آجر این بنا، روایتگر بخشی از هویت فرهنگی ماست، آیا میپذیریم که چنین گنجینهای به انبار کفش تبدیل شود؟ چرا نباید دارالفنون تبریز به موزهای فاخر، مرکز پژوهش تاریخ آموزش یا مرکز پژوهش فرهنگ و تمدن دیرینه (که آرزوی دیرینه بزرگمرد عالم سیاست، امیرکبیربود) یا یک جاذبه گردشگری فرهنگی تبدیل شود؟ آیا نباید از این ظرفیت عظیم علمی برای رونق اقتصادی و فرهنگی شهرمان بهرهمند شویم؟ آیا تبریز، شهر اولینها، شایسته چنین برخوردی با میراث فرهنگی- تاریخی خود است؟
یادداشت از: هانیه یوسفی شهیر پژوهشگر حوزه شهری
انتهای پیام/
نصر