رونمایی از کتب داستانی در هفته آخر مهرماه/ 

تبریز در دنیای داستانی نویسندگانش

1403/07/29 - 19:46 - کد خبر: 123096 نسخه چاپی

نصر: هفته پایانی مهرماه با شرکت در مراسم رونمایی از دو کتاب داستانی و حضور در جمع آنان که با قلم و شعور فرهنگی ادبیشان، شهر تبریز را در پله های فرهنگی استوار و سرپا نگه داشته اند، گویا تن به باران شعور سپردیم و پاییز را به ریل آبان سپردیم.

به گزارش نصر، روز پنجشنبه ۲۶ مهرماه، در سالن همایش های مهر، مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «به تماشا» نوشته «فریبا چلبی یانی» برگزار شد. 

کتاب «به تماشا»
بند آغازین این کتاب می گوید: «می دانید؟! وقتی به شخصیت های داستانی نیمه تمامم فکر می کنم، هراسی وجودم را فرا می گیرد. می ترسم روزی علیه ام طغیان کنند و از شدت حسرت و اندوه، از من انتقام بگیرند.» 
در خلاصه کتاب ۱۰۰ صفحه ای «به تماشا» می توان به قلم روان فریبا چلبی یانی واقف شد: «چاقو را مثل شخصیت‌های کارتونی بی هیچ دردی از شکمم بیرون کشیدم. نویسنده راست می‌گفت، چیزیم نشده بود. از دفتر بیرون زدم. پسر جوان را دیدم که با چند صد متر فاصله از من پیچید به کوچه فرعی. دنبالش دویدم. یکهو یادم افتاد همین کوچه را قبلاً دیده بودم و می‌شناسمش. ته همان کوچه، در چوبی رنگ و رو رفته‌ای بود که نسترن آنجا زندگی می‌کرد؛ زنی که در اواسط یکی از رمان‌ها، مجبور به ترکش شدم. چرایی ترکش را نویسنده هرگز به من توضیح نداد. گویا قرار بود علتش در آخر رمان مشخص شود که نویسنده قبل از افشای ماجرا مرا از توی داستان پرت کرد به قلعه شخصیت‌های بی‌نام و نشان. نویسنده عوضی!
سرعتم را زیاد می‌کنم. به امتحان کردنش می‌ارزید. شاید نسترن توی همان کوچه هنوز منتظرم است...
 داستان را همین جا به پایان می‌برم. سینا هاج و واج نگاهم می‌کند.به من نزدیک می‌شود و می‌گوید: انتخابم رو کردم. منو تو همین داستان نگه دار. دلم می‌خواد برم و نسترن رو پیدا کنم و همون جا موندگار بشم.»


در این مراسم، «حسین پور ستار» نویسنده، منتقد و کارگردان تبریزی، با گذری بر آرای ژان بودریار، جهان کتاب «به تماشا» را نزدیک به جهان پست مدرن خواند: در این داستان ما شاهدیم که شخصیت‌هایی در بزنگاه تاریخی چون زلزله ورزقان، کاری انجام می‌دهند و هر یک سرنوشت خود را پی می‌گیرند. این‌ها شخصیت‌های رمانی از هم گسیخته‌اند. این داستان از کلان روایت گریز می‌کند. 
وی افزود: در صفحات آغازین تکنیک نویسنده بر توصیف جهان رئالیستی غیر مدرنی سوار است که بعدا تغییر می‌کند. «به تماشا» یک روایت ساده از پیرامون نیست. در این کتاب، این ایده تکراری که شخصیت‌ها علیه نویسنده می‌شورند، از جایی به بعد افکار مخاطب را به بازی می گیرد و تکنیک نویسنده در این راه جذاب است. این سوال بشر که شورش ازلی بهشت را نقشه خداوند می خوانند در این داستان، با دیالوگ شخصیت ها مطرح می شود که شورش‌ها را کار نویسنده می‌پندارند. 
 

در ادامه، «سارا شمسی» نویسنده و مدرس دانشگاه در خصوص این اثر گفت: در این کتاب نویسنده تلاش قابل توجهی کرده است تا ردی از تاریخ معاصر منطقه آذربایجان را در اثر خود روایت کند. واقعه زلزله سال ۹۱ در ورزقان برای اولین بار در یک کتاب رمان به کار برده می‌شود که می‌تواند از نظر جامعه شناسی ادبیات مورد بررسی قرار بگیرد. 
وی ویژگی های دیگر رمان را تشریح کرد: حضور نویسنده در متن، در هم تنیدگی دو جهان خیال و واقعیت، دانای کل نبودن راوی، فرم دایره‌ای داستان و نبودن قطعیت در مسئله شناخت از مؤلفه‌های این داستان پست مدرن است. 
گفتنی است کتاب «به تماشا» در نشر «حکمت کلمه» با مدیریت «فریاد ناصری» به چاپ رسیده است. 
 

«نهنگ ها به خاک بر می گردند»
به گزارش نصر، «رضا نعمتی» پزشکی است که می نویسد و تا کنون، سه کتاب در ساحت شعر و ادب قلم نوازی  کرده است. در کتاب «نهنگ ها به خاک بر می گردند» می نویسد: «این نوشته‌ها را در ۲۰ سالگی نوشته‌ام و گاهی کنجکاو دیدن خود ِجوانم، آن نویسنده پر شوقی هستم که این همه نوشته است از سر خشمی مقدس و امیدی باریک. پیشگوی نفرین شده‌ای که خشکیدن رودها را و آمدن خشکسالی را با شهود شاعرانه‌اش دریافته است.» 
رضا نعمتی، در مقدمه کتابش نوشته: «نگارش این داستان برایم نوعی ادای دین بود. تسویه حسابی با ۴۰ سال خاطره از دوستان و عزیزانی که برخی دیگر در کنارم نیستند و با برخی نیز، راهم سوا گشته است. گرچه قصه خیالیست اما کدام کتاب است که در آن بخشی از نویسنده و دنیای پیرامونش حضور نداشته باشد؟


وی همچنین می‌نویسد: رمان «نهنگ‌ها به خاک برمی‌گردند» از تنهایی و سرگشتگی می‌گوید.
از وفاداری و خیانت، از ترس و هیجان عمیقی که انسان در مواجهه با هستی از سر می‌گذراند و پاسداشتی است برای عشق، رفاقت و زندگی؛ حتی اگر بدانیم مرگ و خیانت و نامرادی همیشه در کمین است و یادبودی است از زادگاهم که تجربه‌های زیسته‌ام در آن شکل گرفته، موتن عزیزی که مرا به خویش پذیرفته و کوه و دشت و رودهایش برایم چون جان شیرین است.»
در مراسم رونمایی از کتاب «نهنگ‌ها به خاک برمی‌گردند» که روز جمعه ۲۷ مهرماه در پردیس هنر و رسانه برگزار شد، «استاد رحیم رئیس نیا» نویسنده بزرگ و تاریخ نگار تبریزی، از این رمان گفت: من معمولاً رمان را مزمزه کنان می‌خوانم اما این کتاب را یک نفس خواندم و دلیلش کشف نویسنده‌ پرتکاپوی آذربایجانی بود که شیفته ادبیات و اهل نوشتن و خواندن است. این رمان غلامحسین ساعدی، تقی مدرسی، بهرام صادقی و جک لندن در رمان مارتین ایدر را به خاطرم می آوردند. 
وی افزود: رضا نعمتی، خاطرات ۴۰ ساله زندگیش، شنیده‌ها و دیده‌هایش را در ۲۰ روز عید ۱۴۰۳ به قلم آورده است و این کتاب را دستاورد ۴۰ سال و ۲۰ روزه خود می‌داند. به یاد دارم که وقتی از غلامحسین ساعدی در مورد چندین کتاب چاپ شده اش در یک سال پرسیدم گفت، این ‌ها را سال‌ها پیش نوشته‌ام و امسال همه آنها را به روی کاغذ آورده ام... 
«رضا نعمتی» در ادامه مراسم رونمایی اذعان داشت:  این کتاب، نوعی ضد رمان است از عمر زیسته‌ام. امروز معتقدم راهی جز نوشتن نیست و باید در این دوران، روایتی دست اول از تاریخ معاصر زیسته مان برای آیندگان بر جای بگذاریم. 
گفتنی است، ویراستار این کتاب «محسن بایرام نژاد» و ناشر آن، «مجید راستی» در انتشارات حکیم نظامی گنجه ای است. همچنین تصاویر و نقاشی های این کتاب ۲۲۰ صفحه ای، آثار هنرمند تبریزی، «اسماعیل غفاری» هستند. 
انتهای پیام/ 
تبریز در دنیای داستانی نویسندگانش فائزه بنی نصرت

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار