بازیگر پیشکسوت تئاتر در گفتگو با نصر:

عشقی که ریشه در صحنه تئاتر دارد

1403/05/27 - 09:12 - کد خبر: 118994 نسخه چاپی

نصر: «رضا گل‌آور»، نزدیک ۴۰ سال است که در ساحت بازیگری بر صحنه تئاتر رفته و امروز در گفتگوی صمیمانه با نصر، از عشقی که در وجودش ریشه دوانده، می گوید. 

به گزارش نصر، نمایش «آرامش از نوعی دیگر» را در تاریک خانه بلک باکس استاد قبه زرین تماشا می کنم. هنرنمایی آقای بازیگر با صدایی پخته و رسا را نظاره گرم؛ «آقای براون» خطاب به سرپرستار می گوید: «داشتم برای اومدن به بیمارستان پس انداز می کردم.» 


 
چقدر جامه تجربه بر وقار آقای بازیگر سوار است وقتی دیالوگ های شخصیت پر از ابهام «براون» را ادا می کند. پس از نمایش در جایگاه تماشاگران می نشینیم و در صحبتی صمیمانه، مفهوم این دیالوگ و برداشت وی از این نمایشنامه فاخر را می پرسم و استاد می گوید:
نمایشنامه را دوست داشتم چون با شخصیت براون ارتباط گرفتم. شخصیت براون برای ما انسان های امروز قابل درک  و روشنگر است. براون وارد بیمارستانی می شود و آرامش را به شکلی متفاوت جستجو می کند. در توضیح این دیالوگ که از جمله دیالوگ های مورد علاقه ام است می توان گفت انسان در عصر حاضر با حرص و ولع به دست آوردن پول، سلامتی خودش را از دست می دهد و دوباره برای به دست آوردن سلامتی از دست رفته اش، همان پول را خرج می‌کند و این دور باطل همواره ادامه دارد. 
«رضا گل‌آور» بازیگر پیشکسوت تئاتر تبریز، متولد سال ۱۳۴۹ با نزدیک به ۴۰ سال سابقه حضور بر صحنه نمایش، 
در آثار فاخری چون «لیلی و مجنون»، «خیرو پرویز» و... با اساتید مرحوم اسد صادقی، محمود قبه زرین و علی کوهپایه همبازی و همراه بوده است. 


 
وی در خصوص آغاز مسیر بازیگری اش می گوید: من هم مثل همه هم نسلانم، بازیگری را از دوران مدرسه آغاز کردم. از سال ۶۵ در دبیرستان والفجر، با تئاتر دانش آموزی مقام آوردیم و این راه آغاز شد و یک روز چشم باز کردیم و دیدیم در دنیای هنر تئاتر غرق شده ایم. در آن زمان تبریز دانشگاه و یا آموزشگاه و مدرسه تئاتر نداشت و تنها راه تحصیل در این رشته، دانشگاه هنرهای زیبا تهران بود. 


 
وی می گوید: قبل از ازدواج خیلی بیشتر بازی می کردم ولی به خاطر کار و زندگی از صحنه نمایش فاصله گرفتم و بازی ها محدود به هر چند سال یکبار شد. کارمند بانک بودم و چند روز پیش بازنشسته شدم. در حرفه ما شغل خیلی مهم است. اگر من معلم بودم، هنر را در کنار این کار می توانستم پیش ببرم اما کار در بانک چنانکه رئیس بانک در آغاز کارمندی به من گفت، فقط صحبت از بستانکاری و بدهکاری را می طلبد و هنر در آن جایی نداشت. از این پس می خواهم فعالیتم را بیشتر کنم. 
وی از عشقی می گوید که با همه دوری از صحنه، در قلبش همچنان شعله می کشید: معتقدم عشق به این کار فراتر از علاقه صرف است و به نوعی اعتیاد به صحنه می توان تعبیرش کرد. من با اینکه از صحنه نمایش دور بودم اما هرگز از آن دل نکندم. ازدواج و بچه داری و ... همه مراحل زیستی اند که باعث شد حضور من کم رنگ شود اما عشقی که از فعالیت های بسیار دوران دانشجویی در قلبم ریشه دوانده بود، هرگز خاموش نشد. 
آیا آقای بازیگر الگویی برای نقش آفرینی در طول دوران بازیگری اش داشته؟
«رضا گل آور» در پاسخ اذعان می دارد: هرگز به الگو اعتقادی نداشتم و تقلید از هیچ بازیگر ایرانی یا خارجی را قبول ندارم. شاید گاهی بازی ام در نقشی را به بازیگری نسبت داده اند اما من هیچ وقت نخواستم خودم را به الگویی نزدیک کنم و همیشه در مقایسه با خودم بودم. اما بسیاری از بازیگران را تحسین می کنم. مرحوم قبه زرین در تبریز بسیار فوق العاده بودند. استاد صادقی، عباس علیزاده، سیامک افزایی و... ما بازیگران فوق العاده ای در طول تاریخ داشتیم.در تهران استادنصیریان و مرحوم انتظامی و مشایخی برایم تحسین بر انگیز بودند. 


 
از مرحوم «علی کوهپایه» و خاطراتی که با وی ساختند پرسیدم. «رضا گل آور» در بیان خاطره ای شیرین از این هنرمند فقید، او را تحسین و تقدیر کرد: 
مرحوم کوهپایه دو دهه از ما زودتر وارد این عرصه شدند.  در نمایش «لیلی و مجنون»با استاد کوهپایه هم بازی بودیم. من اولین نفر از نسل خود بودم که در ۲۴ سالگی پس از خدمت سربازی با پیشنهاد مرحوم صادقی به این نمایش پیوستم و سعادت همبازی بودن با بزرگانی چون کوهپایه را داشتم. استاد به واسطه چهره اش با سبیل پر پشت و موهای ضخیم، خشن به نظر می آمد اما همه اهالی تئاتر بر لطافت روح او و شوخ طبعی همیشگی اش آگاه بودند. استاد یک هنرمند چندوجهی بود که در قلم پردازی، تذهیب، کارگردانی و بازیگری بی نظیر و تاثیر گذار بود. روحش شاد


 
همواره به جوانان اعتقاد دارم
گل‌آور در نمایش «آرامش از نوعی دیگر» به کارگردانی «ترمه پارسا»، بازی درکنار گروه هنرجویان تازه کار تئاتر را تجربه کرد و از لذت این تجربه می گوید: پس از شش سال دوری با عطش هنری به این نمایش پیوستم و تجربه شیرینی رقم خورد.
من همیشه به جوانان اعتقاد داشته ام. امروز شاهدیم که به واسطه کثرت آموزشگاه ها و دانشگاه های هنری، هنرجویان خیلی بیشتر پا به این عرصه می گذارند و این فرصت خوبی برای حضور جوانان و درخشش استعداد ها فراهم می کند. از طرفی احساس می کنم متناسب این افزایش کمی هنرجویان، کیفیت آنها بالا نرفته است.
وی با اشاره به تنبلی رخنه زده بر جوانان عصر تکنولوژی می گوید: زمانی بود که ما برای آمادگی یک نقش، به کتابخانه می رفتیم و کتاب می خواندیم تا کاراکتر را بشناسیم. امروز کسب اطلاعات جزیره ای و فهرست وار برای جوانان از طریق گوشی و کامپیوتر خیلی آسان شده و همین تنبلی می آورد. 
گل آور خطاب به جوانان حوزه تئاتر می گوید: در این راه باید بیشتر مطالعه کنند و بسیار نمایش ببینند. یادم می آید که ما در جشنواره ها، به تهران می رفتیم. حتی کتاب هایمان را می فروختیم تا بتوانیم نمایش های بیشتری را تماشا کنیم. یاد خاطراتی که با اساتیدی چون استاد صادقی در این راه ها رقم خورده بخیر...
در پایان از آقای بازیگر در مورد فضای تئاتر تبریز پرسیدم: 
من همواره جامعه را به صورت یک کل می بینم که تئاتر، جزعی از این کل محسوب می شود. با توجه به اینکه اقشار جامعه ما در این اوضاع اقتصادی تنها بر مسائل خوراک و پوشاک خود هزینه می کنند، نمی توان انتظار داشت هزینه برای نمایش و تئاتر را در سبد فرهنگی خود بگنجانند. به نظر باید معجزه ای رخ دهد که مملکت را همه جانبه رو به جلو پیش ببرد تا شامل حال تئاتر هم شود. 
انتهای پیام/ 
عشقی که ریشه در صحنه تئاتر دارد فائزه بنی نصرت

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار