یادداشت نصر/
تبریز داغدار مدیران شرافتمند
1403/03/02 - 09:36 - کد خبر: 113566
نسخه چاپی
نصر: نمی دانم حال این روزهایم را چطور توصیف کنم. در این سال ها زیادی بهت را تجربه کردم؛ صبحی که با خبر شهادت سردار سلیمانی شوکه شدم و اشک ریختم. در غم حادثه هواپیمای اوکراین شوکه شدم. دوران تشویشی که بعد از فوت مهسا امینی اوراق تاریخ وطن را تیره کرد و به واسطه آن، شوکی مدت دار بر دلم تحمیل شد.
به گزارش نصر، در این سال ها از دید برخی ها عشق به میهن رنگ باخته و «هم وطن» جایش را به «هم مسلک» داده. اعتدالی ها کم یاب اند و فضای مجازی گردن کلفت کرده و ملت را به سادگی به جان هم می اندازد و این نفاق، خود بهتی عمیق محسوب می شود. اکنون شوک این شهادت دسته جمعی مرا عجیب در خود فرو برده است. با شوک اخبار دو روز پیش، من باز در غار افکار و عقایدم فرو رفتم.
اشک ریختم و شاهد آنفالو شدن از طرف دوستان مجازی ام بودم. آنچه این شوک را همواره قوت می بخشد، همین فضای مجازی است که با دیدن نظرات ملتی که طی این سال ها دیگر نمی شناسمشان، مو به تنم سیخ می شود. آنجا که با سقوط بالگرد، آخیش کشداری استوری می کنند و مرگ یک انسان آبرومند را پیروزی خودشان خوانده و سوژه لطیفه سرایی هایشان می کنند!
عجیب است اینکه می بینم عده ای این وفات را شهادت و عاقبت بخیری می خوانند برای کسی که عمری در آستان قدس خدمت کرده و در روز میلاد امام غریب به سوی او روانه می شود و در همین فضا، عده ای آن را به کارما و تقدیری ربط می دهند که موهای بافته شده دختران و دل داغدار مردم معترض دوران تشویش، بال بالگردها را درمه آذربایجان چپه کرده است! شوکه می شوم از این که می بینم کسانی که ادعایشان را در این فضا با هشتگ های نه به مرگ و اعدام در صفیر انسانیت می دمند، امروز به غیر انسانی ترین حالت، مردانی را که در راه خدمت ملت گام برداشتند و در عالم مدیریت، خوبی هایشان بر بدی هایشان می چربد را وقیحانه به این بدترین مرگ فرا می خوانند و بر آن نام «خشم نهفته» می گذارند و به علم روانشناسی بسطش می دهند! شکاف فکری بین مردمان دنیای مجازی، زخمی پاره را می ماند که هیچ بندی قادر به بخیه این پارگی نیست! حال اینکه باید بدانیم، مرگ خواهی برای شخصی که شریف زیسته و خانواده دارد و آسیبی به مقام انسانی کسی وارد نکرده، به دور از انسانیت است؛ حال اسمش را با هر اصطلاح روانشناسانه و دموکراتیکی بزک کنی، گند افکار پست پشت آن، در هر مقامی که باشی فاسد و غیر انسانی است...
تبریز در داغ مدیران شرافتمند
یک روز تعطیل و بارانی را پشت سر گذاشتیم اما داغ از دست دادن مدیران کاردرست آذربایجان خاموشی ندارد.
حاج آقا آل هاشم که هم از دور و هم از نزدیک آشنای ملت است و یاد انسان دوستی اش، وطن پرستی و دین داری آگاهانه اش، مدیریت پدرانه و شوخ طبعی دوستانه اش همواره در یاد ملت ایران و به خصوص آذربایجان، گرامی خواهد ماند.
با اشک می نویسم چرا که افتخار آشنایی با وی را داشتم و پدرانگی و مردم داری اش را بسیار دیده بودم و وقتی به این فکر می کنم که در طول یک ساعتی که به روایت اخبار، هنوز گام در وادی شهادت نگذاشته و نفس می کشیده، چه بر وی گذشته وقتی آتش به جان همراهانش افتاده بود، اشک چشمانم را پر می کند و صدای شهادت طلبی اش در گوشم می پیچد.
در استان ما که در اکثر موارد، استراتژی مدیر و مسئولانمان بر پایه « کی بود کی بود من نبودم» بنا شده، مالک رحمتی آمد و آغاز مسیر مدیریتش را بر مواجهه مستقیم با مشکلآفرینان بنا کرد. قدرت صدا و جدیتش در اشاره مستقیم به کم کاران، او را بسیار با تجربه و مدیری لایق نشان داد که همه ما را امیدوار کرده بود که بالاخره از فضای ابری و مه آلود مدیریتی آذربایجان، نور امیدی درز یافته و قرار است روشن کند این تیرگی همیشه توجیه شده را... اما امان از تقدیر و نمی دانم... باز بگوییم امان از بی درایتی ها که در هوای سنگین بهار تبریز، چنین سبک سری اتفاق افتاده که مدیران این مملکت با بالگردی پنجاه ساله به دل آسمان بی رحم آذربایجان پر بگیرند و نقص فنی دامنشان را گرفتار کند! آخر چه توجیهی چنین بی مبالاتی ها را می شورد؟!
سه شنبه ای که با اشک ملت برای شهدا تاریخی شد
و آنجا که سیل عظیم ملت ما، خیابان های تبریز را به چالش می کشند تا ببینیم چقدر کشش قدم های استوار این ملت دلخون را دارند؛ آنجا که همه با هم برای پدر تبریز اشک ریختند و به یاد دخترکان استاندار شریفمان ناله سر دادند.
این مردم که روز سه شنبه، اول خرداد ماه ۱۴۰۳ در میدان شهدای تبریز، در کشاکشی غم انگیز و سنگین، موجی عاشقانه به راه انداختند، خوب می دانستند که این عشق همه آنانی را که دست از انسان بودن شسته و در داغ خانواده های این شهدا شادی مجازی به راه انداختند، تا سال ها در بهت غرق خواهد ساخت.
تقدیر شریف شهدایمان را در دنیای حقیقی به تصویر کشیدیم
قطعا روح این شهدا در آرامش است و ما امیدواریم مسیری که این بزرگان پیش گرفتند، چراغ راه مدیران کنونی و مدیران آینده این خطه باشد چراکه ملت ما ثابت کردند در دنیای حقیقی و به دور از عقاید پست مادی، در عمق معنوی انسانیت، همه یکصدا بر شرافت و آبروی زحمت کشان این خاک درود می فرستند.
انتهای پیام/
فائزه بنی نصرت