گزارش از وقت گذرانی جوانان تبریزی در کافه ها؛
بازار داغ کافه ها در تبریز
1402/11/21 - 07:41 - کد خبر: 108399
نسخه چاپی
نصر: اغلب زمانی که در شهر قدم می زنید، حضور کمرنگ قشر جوان جامعه، محسوس است، گویی شهر تهی از جمعیت جوان شده است. کوچه پس کوچه های شهر با انبوه کافه های تازه تاسیس، تبدیل به محل جدید تجمع و میزگرد جوانان شده است. البته زمستان و اقلیم سرد شهری همانند تبریز به بازار داغ کافه ها، کمی بیشتر دامن می زند.
به گزارش نصر، مطالعه، دیدار دوستان و آشنایی با افراد جدید، از ارمغان های حضور در کافه ها برای مردم است.نبود اماکن تفریحی، آمار بالای بیکاری و تمایل مردم به ارتباط بیشتر با یکدیگر در عصر ارتباطات از دیگر دلایل بازار داغ کافه ها است.
کافه های امروزی، نسخه مدرن قهوه خانه های قدیم است، البته با این تفاوت که آن زمان محیط فقط مردانه و امروزه در این فضا و تامین امنیت، بانوان نیز حضور دارند. ناگفته نماند، نهاد های ذی ربط به گفته شاهدان محلی، گه گاه اقدام به پلمپ کافه ها که این روزها تنها محل وقت گذرانی جوانان است می کنند، چند روزی به منظور تهیه این گزارش، به برخی از کافه هایی که مورد پلمپ پلیس اماکن ناجا واقع شده بودند سر زدم و ساعت ها به بهانه صرف نوشیدنی در گوشه ای از کافه نشستم، جوانان به بهانه صرف یک نوشیدنی ساعاتی دور یک میز نشسته و به آرامی با یکدیگر گپ می زدند، دوستداران فوتبال هم، با قراردادن گوشی یکی از دوستان روی میز، به اتفاق مشغول تماشای بازی تیم ملی بودند و هیجان، عشق و تعصب را همزمان به رخ می کشیدند.
نبود اماکن تفریحی معضل جدید شهر تبریز
حوالی ساعت ۶ عصر، همزمان با غروب آفتاب و افزایش برودت هوا، با گشتی در خیابان شریعتی (شهناز سابق) و تماشای کافه های بی شمارش، با یکی از رهگذران به نام م.یزدانی ۳۴ ساله که در حوزه ماساژ تراپی مشغول فعالیت است هم صحبت می شویم، وی می گوید: « تعداد افراد داخل کافه های شهر، بیشتر از مردم کوچه و خیابان ها است، واقعیت این است که جوانان جایی برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح ندارند، و برای گذراندن وقت از شدت فقر اماکن تفریحی شهر، به کافه ها پناه می آورند، البته قطعا در تابستان هم همین بود ولی سرمای سوزناک زمستان تبریز هم بازار کافه ها را داغتر از قبل کرده است.
یزدانی معتقد است: آمار بالای نرخ بیکاری، نبود اماکن تفریحی مناسب، به ویژه اماکن مناسب زمستان، منجر به گسیل قشر جوان به کافه ها شده است، چرا که شما در تابستان می توانید قدمی در شهر، ائل گلی و پارک ها بزنید، ولی در زمستان عملا جایی برای تفریح نیست، البته از فرط فقر اماکن تفریحی، ما پیاده روی را هم تفریح فرض می کنیم!
ساعت از هفت گذشته و هوا به شدت رو به سردی می رود، به سمت ولیعصر حرکت می کنیم، یکی از کافه های پر رفت و آمد تبریز، در یک خیابان فرعی در این منطقه قرار دارد، مقابل کافه و بعد از رسیدن نوبت مان، داخل می رویم بعد از تهیه فیش از صندوق و سفارش یک قهوه لاته، در گوشه ای روی یکی از مبلمان نیمکت وار، می نشینیم، ناگفته نماند، موزیک لایت و آرامی در کافه در حال پخش بود که خود آرامشی خاص و روح نواز برایم به ارمغان داشت.
نوجوانان و جوانان اکثریت مشتریان کافه ها
پسران جوان که اغلب بازه سنی ۲٠ تا ۳٠ سال را شامل می شوند، دور یک میز، گرد هم نشسته اند، در گوشه دیگر یک گروه از دختران که به مراتب میانگین سنی کمتری دارند و قهوه می نوشند و یک میز دیگر که چند مرد جوان هستند و به صرف چای مشغولند.
در حال تماشای معماری داخلی کافه بودم که سفارشم را آوردند و روی میزم گذاشتند، با یک لبخند و تشکر، مجددا به حال و هوای کافه خیره شدم، پسر نوجوانی در گوشه ای از کافه روی میزش یک لب تاپ گذاشته بود و مشغول صرف دمنوشی خوشرنگ بود، در همین لحظه با صدای سلام یک مرد به خود آمدم و یک جوان قد بلند را مقابلم دیدم، ع.س ۴٠ ساله، مدیر کافه است، وی طبق عرف به مشتریان جدیدالورود خوش آمد گویی می کند و چند دقیقه ای به رسم ادب میزبان وی می شود، وی لیسانس نرم افزار کامپیوتر و به گفته خودش بیشتر از روی علاقه به نوشیدنی های گرم، اقدام به تاسیس کافه کرده و برای سه نفر بطور مستقیم اشتغال ایجاد کرده است.
از وی در مورد، ظهور یکباره کافه ها و استقبال گرم جوانان از این اماکن پرسیدم، وی می گوید:« شما نگاهی به تبریز خودمان بیاندازید، هر کجا بروید باید حداقل یک پرس غذا میل کنید و هزینه ای قابل توجه پرداخت کنید، درحالی که کافه ها از لحاظ هزینه ای بسیار به صرفه تر از اماکن دیگر هستند، تفریح خاصی هم برای وقت گذرانی قشر جوان نداریم، خصوصا که من معتقدم در زمستان مردم به دنبال اماکن سرپوشیده هم هستند.
وی ادامه می دهد: مشتریان ما را اکثرا افرادی تشکیل می دهند که نیاز مالی ندارند، به دنبال وقت گذرانی و خرج کردن پول هستند، چون جایی برای خرج کردن و تفریح ندارند، شما توجه داشته باشید، چه کسی که روزی یک میلیون تومان در آمد داشته باشد و فردی که روزی یکصد میلیون تومان کاسب باشد، هر دو این افراد می توانند در بهترین رستوران و کافه تبریز، وقت بگذرانند، چون جایی فراتر از این اماکن در تبریز وجود ندارد، شاید به طور مثال تهران در این مورد قضیه اش فرق داشته باشد.
از این مدیر کافه در مورد مشتریان خاص و دائمی کافه که ساعت ها، زمان خود را در این اماکن می گذرانند می پرسیم، وی در این مورد می گوید: «برخی افراد، امورات روزمره خود را به کافه ها منتقل کرده اند، به خاطر اینکه شاید در خانه بیشتر احساس تنهایی می کنند. البته در مورد هزینه کرد، ناگفته نماند اگر شخصی بهترین نوشیدنی را در کافه ما سفارش بدهد، با اینکه دویست هزار تومان برای یک قهوه هزینه خواهد کرد، ولی قطعا دیگر نمی تواند سفارشی داشته باشد، چراکه این نوشیدنی، بسیار شیرین است و میل طرف را خواهد زد، البته ناگفته نماند، مشتریانی داریم که شاید روزانه چند صد هزار تومان در این کافه هزینه نوشیدنی و خوراکشان است،که متاسفانه چند روزی می شود به مسافرت خارج از کشور رفته اند و امکان دیدار و گفتگو با ایشان فراهم نیست.
بانوان حسابگرتر از آقایان/ فلسفه جذب مردم در کافه ها
وی ادامه می دهد: در مورد تفکیک هزینه کرد مشتریان هم بگویم که، بانوان بسیار حساب کرده تر از آقایان هزینه می کنند، گاهی هم به صورت دونگی حساب می کنند حتی بانوانی که از نظر مالی هم بسیار سرتر از بقیه هستند، ولی آقایان بیشتر بدون حساب و کتاب، خرج می کنند.
سرخابی اضافه می کند: فلسفه حضور در اماکنی مانند کافه ها ارتباط گیری بیشتر است، این حس تنهایی فرد است که منجر به مراجعه و حضور افراد به این اماکن می شود.
وی در مورد مشکلات حوزه کافه داری می گوید: اولین معضل این شغل، عدم وجود یک اتحادیه تخصصی است، کافه داران زیر نظر اتحادیه قنادان فعالیت می کنند.دید از بیرون به کافه ها یک نگرش منفی است، ما باید در جامعه بقبولانیم که کافه های بسیاری داریم که محیط آرام و سالم و با شئوناتی دارند، و این دید سنگین منفی را از روی کافه ها بر داریم.
صدور مجوزهای بی شمار برای کافه ها
وی ادامه می دهد: صدور مجوز های بی شمار برای تاسیس کافه ها، یکی دیگر از معضلات و نقطه ضعف کافه داران است، زمانی که سطح شهر را از وجود کافه داران اشباع می کنیم، آن کافه دار قدیمی، می تواند سرپا بماند و مشتری دائمی و ثابت خود را دارد، ولی کافه دار نوپا قطعا با این رویه و گه گاه یک پلمپ ساده، به زودی زمین می خورد و به جز خود، چند نفر کادر خود را هم بیکار می کند.
مابین گفتگو با این مدیر کافه، نظرم به پسر نوجوانی که از همان ابتدا در کافه بود و در گوشه ای به تنهایی نشسته و مشغول مطالعه بود جلب شد، به پسر نوجوان اشاره کردم و پرسیدم، این جوان کیست؟، وی می گوید: سپنتا یکی از مشتریان ثابت ما است، به طوری که تقریبا هر روز میهمان این کافه است و ساعاتی از روز خود را در این کافه می گذراند، البته شاید چون تک فرزند است، به دلیل رهایی از تنهایی، برخی امورات روزانه خود را در این محل می گذراند.
با هماهنگی مدیر کافه، با پسر نوجوان آشنا شدیم و با وی هم صحبت شدیم، سپنتا ۱۷ ساله است، و خود را برای کنکور رشته تجربی آماده می کند،پدر وی دکترای داروسازی دارد و مدیر یکی از ادارات است، سپنتا هر بار نزدیک ظهر در کافه حاضر می شود و بعد از صرف یک نوشیدنی گرم، در گوشه ای به تنهایی شروع به مطالعه و مرور دروس خود می کند.
این نوجوان می گوید: اکثر مواقع نهار را در کافه هستم و مجدد کمی مطالعه کرده، دقایقی استراحت و با دوستان معاشرت می کنم و آخر سر با یک نوشیدنی کارم را تمام می کنم. و این گونه ساعاتی از روز را در کافه هستم، اینجا محیطی آرام در عین حال، تنهایی را از من دور می کند، و من با تمام رفت و آمد های این محل باز هم مطالعات درسی را هم انجام می دهم. و البته حضور من در کافه به طور متوسط در هر نوبت، حدود دویست هزار تومان هزینه دارد که توسط خانواده ام تامین می شود.
گفتگویم تمام شد و در این فکر بودم که فاصله کافه تا محل پارک ماشینم را در این سرمای سوزناک چطور طی کنم، که به یکباره چشمم به فنجان قهوه روی میز افتاد، صحبت هایمان در کافه آنقدر گرم شد که، نوشیدنی داغم تبدیل به یخ شده بود، البته خودمانیم، لاته خنک هم نوشیدنی بدی نبود.
گزارش از آرش شهبازی
انتهای پیام/
نصر