گفت و گوی اختصاصی «نصر» با بانوی خلبان ایرانی؛

پرواز، رویای کودکانه‌ ای که به واقعیت تبدیل شد

1402/10/26 - 15:32 - کد خبر: 106463 نسخه چاپی

نصر: در این دنیایی که خیلی از ما با رویاهای خود به آینده و گاهی به دلیل حسرت‌های‌مان به گذشته خیلی دور پرواز می‌کنیم. بین زمین و آسمان آدم‌هایی وجود دارند که مانند فرشته‌ها، وظیفه پرواز‌های‌ سخت و جابه‌جایی آدم‌ها از نقطه‌ای‌ به نقطه‌ای دیگر را دارند.

به گزارش سرویس اجتماعی نصر، شاید شنیده باشید که بعد از کار در معدن، سخت‌ترین شغل و حرفه در دنیا خلبانی است. خلبانان کسانی هستند که نمی‌توانند مثل یک بازیکن فوتبال اشتباه کنند. همه چیز باید دقیق‌تر از ماشین حساب‌های مهندسی باشد تا هیچ مشکلی جان مردم را تهدید نکند. در این مصاحبه پای صحبت‌های یک بانوی خلبان آذربایجانی نشسته‌ایم تا از رویایی بگوید که تلاش های خستگی ناپذیرش تبدیل به واقعیت شد.
***

خانم اسبقیان، در دوران بچگی هم آرزوی پرواز داشتید؟
در واقع یکی از رویاهای دوران کودکی‌ام پرواز بود. من در همان زمان کودکی هر وقت یک هواپیما در آسمان می‌دیدم، توجه دیگران را نیز به آن هواپیما جلب می‌کردم و تا نقطه‌ای که از جلوی چشمانم محو می‌شد سعی می‌کردم چشمم را از آن هواپیما برندارم. در حقیقت می‌توانم بگویم با عشق خاصی دنیا و اخبار خلبانی را پیگیری می‌کردم و به افرادی که در حیطه پرواز فعالیت می‌کردند، علاقه و ارادت خاصی داشتم. در تمام سفرهایی که قرار بود همراه خانواده با هواپیما به مقصد خاصی برویم از شدت ذوق سوار هواپیما شدن خوابم نمی‌برد و فقط برای آن لحظه شماری می‌کردم. در حقیقت باید اعتراف کنم جزو آن افرادی بودم که دلم می‌خواست مسیر، طولانی‌تر از همیشه باشد تا بتوانم بیشتر در آن فضا حضور داشته باشم. اگر اکنون از تک‌تک اعضای خانواده و دوستانم از علاقه‌مندی‌هایم بپرسید، قطعاً همه آنها در اولویت اول، پرواز را می‌گویند و یادم می‌آید همه از علاقه‌ام به دنیای پرواز باخبر بوده‌اند. رویا و علاقه‌ام به دنیای خلبانی آن‌قدر بزرگ و بی‌نهایت بود که حتی بعضی وقت‌ها پیام‌هایی از دوستان قدیمی خود دریافت می‌کنم که می‌گویند ما خیلی خوشحالیم که تو به رویای کودکی خود رسیده‌ای؛ به یاد دارم که وقتی فیلم شوق پرواز از تلویزیون پخش شد، بارها آن را تماشا می‌کردم و همیشه پیگیر خواندن کتاب‌هایی از شهدای خلبان بوده‌ام و با عشق این حرفه را دنبال می‌کردم.
 
اصلا ترس از ارتفاع نداشتید؟
به نظرم ترس از ارتفاع یک امر طبیعی است و هر انسانی ممکن است از ارتفاع بترسد، اما در حقیقت باید به این موضوع برسیم که چطور می‌توانیم حس ترس را مدیریت کنیم. به نظرم حتی می‌توانیم به‌جای کلمه ترس که یک بار معنایی منفی در خود دارد از کلمه حس ویژه استفاده کنیم. یکی از کارهایی که خلبان‌ها انجام می‌دهند، دقیقا مدیریت این حس است و به‌نظرم زمانی که علاقه و مهارت با آن ترکیب شود، کم کم برای ما عادی می‌شود. البته باید به یک نکته مهم اشاره کنیم که اولین خطا در این حرفه، آخرین خطاست.
 
 
به نظر شما چرا اکثر افراد از پرواز خوش‌شان می‌آید؟
خیلی از دوستانم در مکان‌های مختلف که با من همکلام می‌شوند؛ همیشه از عشق‌شان به دنیا و جهان پرواز می‌گویند و حتی با وجود ترس و فوبیای پرواز، همچنان حس خوب و شیرینی به این فضا دارند و به عقیده من یک مسأله عادی است. خیلی از افراد در سراسر جهان به پرواز علاقه دارند.
 
از پرواز ابدی (مرگ) چه کسی بیشتر ناراحت می‌شوید؟
سؤال بسیاری سخت و ناراحت کننده‌ای است. همیشه سعی می‌کنم انسانی قوی باشم اما در مقابل این‌که یک عزیزی را از دست بدهم و آسمانی شود، مقاومت من زیاد نیست. اما در واقعیت یکی از ناراحتی‌های بزرگ زندگی‌ام، فکر کردن به این سؤال است و همیشه آرزو می‌کنم اگر قرار باشد شاهد پرواز انسان عزیزی باشم، ترجیح می‌دهم شخص خودم زودتر از او پرواز کنم تا این شرایط را تجربه نکنم.
 
با چه اتفاق خوشایندی می‌خواستید از ذوق پرواز کنید؟
در فضا‌ها و جاهای مختلفی شکر خدا این حس را تجربه کرده‌ام که انگار درحال پرواز هستم و آن ذوق و شوق‌ها برایم شیرین بوده است. اگر بخواهم واقعیت را بگویم، دوست داشتم در آن لحظه‌ها بتوانم واقعا پرواز کنم تا حداقل مقداری از آن انرژی را به نقطه ظهور برسانم. البته باید بگویم که یکی از رمزهای زندگی من، خوش بودن با چیزهای کوچک است و اگر بقیه مرا فردی فعال و پویا می‌بینند. به همین دلیل است که می‌توانم در تمام روزمره پویا و فعال باشم.
 
بهترین پروازی که تجربه کردید کدام بوده؟
بهترین پرواز من با یکی از اساتید پرواز برای اولین بار بود که به عنوان هنر آموز خلبانی در آنجا حضور داشتم و کاملا در آنجا باید دقت کنم به تمام نکاتی که استاد انجام می‌دهد. این تجربه اولین آموزش عملی من بود و به‌نظرم این لحظه برای تمامی افراد علاقه‌مند به این حرفه بسیار شیرین است.
 
مردم از سختی‌های پرواز چه چیزی را نمی‌دانند؟
هر حرفه‌ای سختی‌های خودش را دارد و خلبانی شرایط و فضای خاصی دارد. باید بگویم خیلی از افراد صرفاً ظاهر قضیه را می‌بینند و از باطن آن بی‌اطلاع هستند.شاید خیلی‌ها در فضای مجازی بیننده ویدئو‌های مختلفی از خلبانان باشند که در ظاهر همه چیز خوب و عالی است، اما باید بگویم تمام این موارد و جذابیت‌ها ویترین این حرفه است. افراد خیلی از سبک زندگی یک خلبان و دوری او از خانواده و برنامه زندگی آنها خبر ندارند و باید در حقیقت پشت صحنه را هم مشاهده کرد. فردی که این حرفه را انتخاب می‌کند، باید در کنار انتخاب عاشقانه‌اش، جوانب عاقلانه را نیز در نظر بگیرد.
 
اولین کلمه‌ای که بعد از شنیدن پرواز به ذهن‌تان خطور می‌کند؟
عشق است؛ به عقیده من خلبانی نیاز به انسان‌های عاشق دارد و آدم‌هایی می‌توانند در این حرفه و کار پایدار باشند که عاشق باشند. به این دلیل سختی‌هایی وجود دارد در این مسیر که باید عاشق بود تا آنها را کنار زد.
 

اگر می‌توانستید پرواز کنید و کسی شما را نبیند به کجا می‌رفتید؟
من همیشه در زندگی سعی کرده‌ام فردی اجتماعی باشم و هیچ‌وقت نخواستم جامعه گریز باشم و کسی مرا نبیند. در واقع دوست دارم با افراد زیادی معاشرت داشته باشم و با تبادل تجربه از آنها یاد بگیرم و حتی به بقیه چیزهایی را یاد بدهم. ترجیح می‌دهم به نقاط مختلف دنیا به‌ عنوان یک خاک شناس و زمین شناسی که خلبان هم هست سفر کنم و می‌توانم نام مسیر زندگی خود را از خاک تا افلاک (از خاک شناسی تا خلبانی) بگذارم.

اهل بلند پروازی هستید؟ بلندپرواز بودن خوب هست یا بد؟
 اگر این کلمه را این‌طور معنی کنم که در طولانی مدت اهدافی را برای خود نشانه گذاری می‌کنم، بله همین‌طور است. اما باید بگویم که سعی نمی‌کنم اهدافی را برای خود انتخاب کنم که خیلی رویایی و غیرواقعی باشند. می‌کوشم چیزی را در طولانی مدت مورد هدف قرار بدهم که بتوانم آنها را به دست بیاورم.

این شغل و حرفه چقدر برای شما به عنوان یک زن سخت است و احتمالاً برای شما محدودیت‌هایی داشته است؟
این حرفه آن‌قدر حساس است که به نظرم جنسیت اصلا در آن تاثیرگذار نیست. در این حرفه تمام دانش آموختگان باید بهترین باشند و چیزی که ملاک به شمار می‌رود، تخصص، مهارت و دانش افراد است. ما در کشورمان بانوانی داریم که به‌عنوان کاپیتان اول فعالیت می‌کنند و همچنین در طول تاریخ، پروازهایی داشته‌ایم که هر دو خلبان بانو بوده‌اند و همان دو بانو توانسته‌اند به بهترین شکل ممکن پروازشان را مدیریت کنند.
 
در آینده به نظر شما با وجود مادر بودن می‌توانید به این کار ادامه دهید؟
من هنوز مادر نشده‌ام و شاید در آن زمان نظراتم تغییر کند؛ خودم به عنوان یک زن همیشه خانواده را در اولویت قرار می‌دهم و سرشتم به گونه‌ای است که وظیفه مادری و همسری‌ام در اولویتم است. در آخر سعی می‌کنم در آن زمان یک مادر و همسر خوبی باشم و بعد از این موارد سراغ کارهای اجتماعی خود بروم.

گفتگو از سحر مغفرت
انتهای پیام/
پرواز، رویای کودکانه‌ ای که به واقعیت تبدیل شد سحر مغفرت

ثبت نظر

نمایش 1 نظر

پاسخ   امین قاسم زاده   3 ماه پیش  

آرزوی موفقیت برای شما و همه بانوان محترم. تبریک میگم بهتون بابت این که آرزوی قلبی تون رو محقق کردید و اجازه ندادید که به دل خودتون بدهکار باشید.
پژوهشیار