در موزه آرشیو ناصر بخشی مطرح شد/

موزه؛ فضایی جهت تفکر در باب چگونگی ارتقای فرهنگ

1402/10/12 - 12:44 - کد خبر: 105862 نسخه چاپی

نصر: موسس موزه آرشیو تبریز می‌گوید: ما نیازمند فرهنگ سازی در حوزه هنر هستیم و در مسیر رواج این فرهنگ، به پایگاه های رسانه ای نیازمندیم که به ما کمک کنند. جای رسانه تخصصی برای فرهنگ و هنر در این شهر خالی است ولی بازتاب رویداد های تخصصی هنری در این مسیر بسیار ارزشمند است.

به گزارش نصر، امروز به بهانه افتتاح پروژه «زمستان را چه کسی آفرید؟» به موزه آرشیو تبریز رفتیم و ناصر بخشی، هنرمند مفهومی و موسس این موزه از دست آورد های خود طی بیست سال مجموعه داری برایمان گفت و افزود: در این موزه بیش از ۱۰۰ هزار سند از آذربایجان و کشورهای دیگر و ۱۵۰۰۰ جلد کتب خطی و چاپ سنگی و آثار هنر های مفهومی از هنرمندان ایران و جهان کیوریت و گردآوری کرده ایم که در مخازن و دفاتر خود در تبریز نگهداری می‌کنیم. هر فصل یک بار از گنجینه موزه، آثاری طی یک پروژه با موضوع خاص نمایش داده می شوند. از آغاز بیشتر با گرد آوری اسناد، اشیا و آثار هنری معاصر در زمینه حافظه جمعی کارکرده ایم و پروژه ها را هم در همین قالب ارائه می دهیم. در سال ۴ پروژه را پشت سر می‌گذاریم و آن را به صورت حرفه ای و در قالب کتاب به چاپ می رسانیم. تاکنون بیش از ۴۴ مجموعه به چاپ رسانده ایم و همه هزینه های ما از راه همین هنر تامین می‌شود. 


 
وی در ادامه افزود: می‌توان گفت موزه آرشیو اخیراً حیات حرفه ای خودش را یافته است. در دو سال اخیر سعی کرده ایم دیدگاهمان را تبیین کنیم و با ورود به شاخه های مختلف هنر های مفهومی در پروژه های هنر معاصر، آن را در جامعه ترویج بدهیم. معتقدم موزه های هنر و گالری های دائمی هنری بسیار کم اند. از یک دست صدا در نمی آید، ولی این گالری می‌تواند گلی باشد که نوید آمدن بهار را می‌دهد. بازدید در روز افتتاحیه پروژه خیلی عالی بود. ما با هزینه و میزبانی خود موزه، مهمان های ویژه ای دعوت می کنیم تا این پروژه ها را ببینند و به گونه ای در مسیر فرهنگ سازی گام برمی داریم.
این هنرمند هدف برگزاری پروژه «زمستان را چه کسی آفرید؟» را اشاره به چیستی درد خواند و تشریح کرد: هدف این پروژه این است که انسان نسبت به منشأ درد کنجکاو شود و در این باب تفکر کند که آیا این دردها را خودش آفریده و یا درد از دل طبیعت سر برآورده است؟ در اینجا برای ما روشن می‌شود که طبیعت در ذات خود دردی ندارد و انسان با نوع نگرش و عملکرد خود، درد می آفریند. در این معانی از آثار هنرمندانی استفاده کرده ایم که در این شاخصه ها خلق اثر می‌کنند.


 
ناصر بخشی به معرفی هنرمندان این پروژه پرداخت: اثری از «فریدون آو» که دیدگاه طبیعت پردازانه را با ساختار اکسپرسیو بیان می کند و به غیر از خلق اثر، کنشگر عالی در حوزه هنر معاصر است. «بیتا فیاض» هنرمند شاخص ایرانی با سابقه ۵۰ ساله است که در سطح جهانی مطرح است. «دنیِلا» هنرمند هلندی که در ژانر عکاسی صحنه پردازی و پرتره نگاری فعال است و ۱۱ اثر او در موزه ما خریداری شده است. «رقیه نجدی» هنرمند تبریزی دیدگاه انتقادی به زیست دهه ۶۰ دارد و در این زمینه فعال است. 
وی از حمایت های مدیران میراث فرهنگی از این طرح گفت و افزود: ما چند دسته مدیر داریم. برخی تخصص لازمه را ندارند، ولی از طرفی در رده های میانی، مدیرانی داریم که دلسوز این حوزه اند و کمک می‌کنند. در حد امکانات خود حمایت های معنوی و تشویقی ارائه می‌دهند که این بسیار برای ما مهم است. ما به عنوان یک موزه دار از میراث فرهنگی کمک های اداری و معنوی و مشاوره ای بسیار گرفته ایم تا این اتفاق بیفتد و این موزه سر پا بماند و بدون این کمک ها ما نمیتوانستیم اهدافمان را پیاده کنیم. 

غنی کردن سبد فرهنگی جامعه
مدیر موزه آرشیو در تبیین دیدگاه درست به موزه اذعان داشت: به موزه نباید به عنوان قبرستان آثار نگاه کرد، چرا که با این دیدگاه، ماهیت آن از بین می‌رود. موزه جایی است که فرهنگ در آن پرداخته می‌شود. با هر دیدگاه و سمتی در جامعه می‌توان با استفاده از موزه نگاه خود را بسط داد و از تجربیات گذشتگان استفاده کرد. حتی دیدگاه را به نقد کشید. یکی از ویژگی های جامعه پویا این است که جایی برای گفتگو داشته باشد و موزه فضایی برای همین گفتگو هاست. حتی حکم فرماها هم در این فضا مجالی می‌ یابند که در خصوص چگونگی ارتقای فرهنگ تفکر کنند. 


 
وی در ادامه گفت: این مسئله در جوامع پیشرفته بسیار جا افتاده است و شاهدیم که از یک قطعه هنری بهره برداری های مختلف به عمل می‌آید و این خیلی بهتر از آن است که ما همه سنگینی مسئولیت های فرهنگی را به حوزه آموزش پرورش و یا سیاست بسپاریم.  معتقدم جامعه به واسطه فرهنگ و هنر پخته می‌شود و لذا انتظار می رود مسئولین بیشتر در زمینه شناخت ارزش های دیدگاه هنری و بسط آن در حوزه های مختلف گام بردارند.
وی به مضرات کم اهمیت شمردن این مهم اشاره کرد و افزود: در غیر این صورت جامعه به عصبیت دچار می‌شود و انسان نه قدر خود را خواهد دانست و نه جامعه را. این چنین می‌شود که هویت خود را از دست می‌دهد. من تاثیر افزایش موزه ها و المان های هنری شهری و مکان های فرهنگی در همه مناطق شهر را بسیار کاهنده عصبیت روان جامعه امروز می‌دانم. اگر دو هزار کانون ادبی در این شهر باشد، این مسئله به دغدغه جوانان تبدیل می‌شود و دنباله رو این چنین موضوعاتی می‌شوند. به نوبه خودم هر کاری از دستم بر می‌آید باید برای این فرهنگ انجام دهم و منتظر مسئولین نباشم. 
ناصر بخشی، از اهداف حیات موزه آرشیو گفت: تاریخی که این موزه را به آن اختصاص دادیم، اسناد صد سال اخیر است؛ بیش از صد هزار سند خریداری کرده ایم و تمام تلاشمان این است که این اسناد ارزشمند به دست دلالان نیفتند. دلال سند تاریخی را هزار پاره می‌کند به طوری که آن تاریخ دیگر غیر قابل احیا می‌شود.
دومین کار ما تبدیل این اسناد از نظر زیبایی شناسی به آثاری با معیار هنر معاصر است که در شهرمان برای اولین بار اتفاق می‌افتد. در نهایت ترویج این آثار به شکل زیبایی شناختی متفاوت است؛ در این جهت انتشارات موزه را راه اندازی کردیم که آثار نمایش داده شده در هر پروژه فصلی را چاپ و در اختیار علاقه مندان گالری ها و موزه ها قرار بدهیم. 

مرور اسناد تاریخی، درس امیدواری به من آموخت
ناصر بخشی می‌گوید: در طی سالها جمع آوری اسناد، به شخصه امید انسان های بزرگ ادوار گذشته را در بدترین شرایط کشور دیده ام و همین به من امید ادامه دادن این راهی که انتخاب کرده ام را می دهد. به قدری در این شهر و در این حوزه پتانسیل می‌بینم که اتفاقا بسیار امیدوارم. 
به نظرم این روزها، مردم کمی خود محور شده اند و نفع شخصی اجازه نمی دهد برخی انسان ها به نیت بهتر شدن اوضاع فرهنگی و هنری، دست به اقدام فرهنگی چون اختصاص مکانی برای اینکار بزنند و شاید همین باب ناامیدی را برایشان می گشاید.
وی در پایان از عامل ناراحتی خود در این کار پرده برداشت: بدترین درد جامعه بی تفاوتی به فرهنگ است. تنها درز ناراحتی در کار ما این است که فضای فرهنگی را که به طور رایگان برای مردم اختصاص داده ایم، مورد استقبال عموم جوانان و فرهنگ سازان آینده جامعه قرار نمی‌گیرد! مسئله مهمی که مطرح می‌شود اینکه جماعت باید به این برسند که فضای فرهنگی بسیار نقش وجودی در روان آنها ایفا خواهد کرد و کار ما، خدمت رسانی به آنهاست. گویا موزه های هنر معاصر برای مردم نامفهوم اند. ما نیازمند فرهنگ سازی در حوزه هنر هستیم و در مسیر رواج این فرهنگ، نیازمند پایگاه های رسانه ای هستیم که به ما کمک کنند. جای رسانه تخصصی برای فرهنگ و هنر در این شهر خالی است، ولی بازتاب رویدادهای تخصصی هنری باز در این مسیر بسیار ارزشمند است. باید رسانه ها هنر معاصر را به مردم معرفی کنند تا خانواده ها هم با فرزندان و آینده سازان این مملکت به آغوش این هنر بیا‌یند.

نمایش اسناد موزه آرشیو در چهار سالن مجزا
وی در ادامه با بیان اینکه ما اسناد این موزه را در چهار سالن مجزا به نمایش عموم گذاشته ایم، درباره هر یک از بخش‌های موزه توضیح داد.

یکم: سالن کودکان کار؛ تجسم تجددی ناقص
این سالن شامل مجموع عکس ها و پرونده های کودکان کار بیش از ۶۰ سال پیش است. به روایت از ناصر بخشی، کمیته ملی پیکار با بی سوادی، ۷۰سال پیش برای مبارزه با بی سوادی تشکیل شد، تا کودکان کار را دعوت به درس خواندن کند. در پرتره های مستند باقی مانده از این کودکان، احساس و نوع رفتار و پوشش آنها ثبت شده است. ابهام از جریان سواد آموزی در چهره هر یک از آنها به گونه ای خاص نمود یافته است. فرسایش قشر کارگرها از پرونده هایشان مشخص می‌شود. با واکاوی پرونده ها، رد پای این‌ها را در طی صنعتی سازی مشخص و پیدا کردیم. علاوه بر اسناد، طراحی های این هنرمند از کودک امروز که با وجود پیشرفت ها باز ترس از آینده دارد، در دیوار های اتاق به چشم می‌خورد.

دوم: سالن نامه های مهاجران؛ تجسم خیر و شر
شامل نامه های مهاجرانی که ۵۰ سال پیش از ایران رفته اند و به مصائبشان اشاره کرده اند. تجسم خیر و شر در وقایع و مصائب خاورمیانه برای مهاجرینی که ناچار به ترک وطن شده اند، قابل درک است. همچنین در تصویر سازی های چاپ سنگی و آثار شاعران آیینی به دست خط خود شعرا نمود می یابد و نشانگر این واقعیت تاریخی است که ما همواره با ادبیات و شعر، قرآن و آیین در قبال شر تسکین یافته ایم. 

سوم: سالن کنجکاوی
ماکت ها و کار های کوچکی که در جهان اتفاق افتاده اند تا زمینه ساز کار های بزرگ تر باشند‌.
در مرکز این سالن دستگاه استریوسکوپ دیده می‌شود که دانشمندان برای سه بعدی ساختن یک صحنه از آن بهره جستند، ولی فلسفه ای سیاسی با استفاده از آن راه اندازی شد که در جهت کنترل دیدگاه انسان به کار آمد.
ناصر بخشی با الهام از این نوع فلسفه آثاری خلق کرده تا نشان دهد ما هم به عنوان یک مشاهده‌گر، از یک دیدگاه شخصی می‌توانیم به جامعه بنگریم که در سالن سوم به نمایش گذاشته شده اند. 

چهارم: سالن آثار هنری معاصر
«زمستان را چه کسی آفرید؟» رنگ و بوی جدید و قابل تأملی به خود گرفته است. ناصر بخشی، هنرمند و مدیر این موزه به مجسمه کودکی که زخمی به دنیا آمده اشاره می‌کند. کودکی سوار بر پایه های شکننده و متزلزل در شوکی همیشگی، زخم نسل ها را همواره به تن دارد و اثر هنرمند برجسته کشور«بیتا فیاضی» است.
جام حیات در آثار «دنیلا»از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و اگر نسلی زخمی باشد، عاقبت جام نامعلوم است. گل های نوروزی در چمنزار از زیبایی های ظریف طبیعت که ناپایدارند و گاه ما به آنها بی تفاوتیم در اثر «فریدون آو» و قطعه ای از کتیبه ای گچی که به مانند همان چمن ظریف است و نماد فرهنگ خودساخته ماست  که هر دو به یک شکل رو به زوال اند.
قاب هایی از تعاریف پیشاهنگی بهار و پاییز و معنای وطن که بسیار بنیادین اند و در اسناد ثبت شده اند، ولی نسل امروز به آنها بی تفاوتند و همین تعریف نادرست امروز از وطن، به خط قرمزی نزدیک می‌شود که ایجاد درد می کند.
وقایع دهه 60 در آثار «رقیه نجدی» در زیست هرچند عادی ولی در ورای پرده دوران، تلخی های گذشته همواره حاضرند. پیانو و لامپ های مضمحل شده در گوشه سالن در نتیجه نگاه نادرست به نور و موسیقی زندگی و طبیعت، به درد و فروپاشی اشاره دارد. پرتره موقعیت اضطرار که دوره کرونا را یادآوری می‌کند. پرتره ای مبهم از دو نفر که برداشت مارا به چالش می‌کشد؛ جدال را ببینیم یا شوخی خرکی را! نگاه ما به مسائل و درک ماست که سازنده است یا ویرانگر.
ناصر بخشی در خصوص آخرین اثر می گوید: ذره بین روی طاق، زنی را نشان می دهد که به تو می‌نگرد و تو به خودت؛ در آینه ای پیش رو و تو کنجکاو می‌شوی و این کنجکاوی، نگاه تو را به خودت به چالش می‌کشد.
این گزارش حاکی است، موزه آرشیو ناصر بخشی به عنوان یک گالری مستقل روزهای شنبه تا پنجشنبه به غیر از روز های تعطیل ساعت ۱۶ الی ۲۰ در خیابان ولیعصر، ضلع غربی فلکه بزرگ، اول مخابرات غربی شماره ۲۵ به صورت رایگان پذیرای علاقه مندان است.

گفتگو از فائزه بنی نصرت
انتهای پیام/
موزه؛ فضایی جهت تفکر در باب چگونگی ارتقای فرهنگ فائزه بنی نصرت

ثبت نظر

نمایش 0 نظر

پژوهشیار